امروزه درصدی از متخصصان به صورت پاره وقت کار میکنند. با اینکه چنین شرایطی چالشهای خاص خود را دارد، اما همه این چالشها با کمک استراتژی موفقیت قابل برطرف شدن هستند.
بیشتر حرفهایها کار نیمهوقت را به عنوان راهحلی برای گریز از شرایط زندگی خود انتخاب میکنند. به عنوان مثال، شاید بچه کوچک دارند، میخواهند در کنار شغلشان دورههای مدیریتی بگذرانند، و یا از والدین پیرشان مراقبت کنند. هرچند در اغلب اوقات، کار نیمه وقت به همان اندازه که مشکلات را حل میکند دردسرهایی هم به همراه دارد. در بهترین حالت، بسیاری از پارهوقتها نهایتاً بیشتر از ایدهآل خود کار میکنند. و در بدترین حالت، به تدریج به سازمان خود کمتر اهمیت میدهند و در پایان از کار کنار میکشند. در حال حاضر، پس از دو نسل سروکله زدن با چنین شرایطی، برخی متخصصان پارهوقت، استراتژی موفقیت در این شرایط شغلی را یافتهاند.
در دو سال گذشته، کار پارهوقت به عنوان بخشی از یک پروژه پژوهشی گسترده درحوزه تعادل کار و زندگی در ایالات متحده و کانادا مورد مطالعه قرار گرفت. در این تحقیق با ۳۰ حرفهای پاره وقت در ۸ سازمان کوچک و بزرگ، و نیز با ۲۷ نفر از همکاران و مدیران آنها، مصاحبه شد؛ افرادی از قبیل مهندسان، تحلیلگران مالی، کارشناسان فناوری اطلاعات، مشاوران، و… عمدتا به دلیل اینکه بیشتر کارمندان نیمهوقت درگیر نگهداری کودک بودند و طبعاً این موضوع خانمها را بیشتر درگیر میکند، حدود ۸۰ درصد از این کارمندان پارهوقت زن بودند.
استراتژی موفقیت چطور کار شما را دگرگون میکند
امروزه اگر چه تقریبا ۱۰٪ نیروی کار حرفهای، به صورت پاره وقت کار میکند، تحقیقات نشان داده که اکثر مشاغل پاره وقت هنوز برمبنای توافقات غیررسمی هستند. شرایطی که هم از طرف کارفرما و هم از طرف کارمند قطعی نمیشود و برطبق تغییر شرایط تجاری کارفرما (مثلا پیدا شدن یک پروژه یا مشتری بزرگ) و یا مسایل شخصی کارمند (مثلا مریضی فرزندش) به طور توافقی ادامه مییابد. هنگامی که سازمانها برای پرسنل نیمه وقت خود در مورد برخی مزایا از قبیل مرخصی یا استعلاجی، قوانینی در نظر میگیرند باز هم آنها را به عنوان دستورالعملهای سفت و سخت ارائه میکنند.
بسیاری از متخصصان پاره وقت چیزی از استراتژی موفقیت نمیدانند و احساس میکنند که نه از طرف همکاران و نه از طرف سازمان خود مورد احترام نیستند و تبعیضهای زیادی بین آنها و دیگر پرسنل تمام وقت وجود دارد. بیشتر پارهوقتها تبعات وضعیت خود را به عنوان بخشی از کارشان پذیرفتهاند اما باز هم گاهی احساس سرخوردگی کرده و از خود میپرسند آیا این شرایط کاری ارزش چنین سختیهایی را دارد؟ همچنین معلوم شده که تبعیض باعث تهاجمی شدن کارمندان پارهوقت میشود و آنها حتی با دردسرهای فراوان نیمهوقت بودن خود را از کارفرما مخفی میکنند.
تقریباً همه پارهوقتهای حاضر در تحقیق تایید کردند که کارشان به حوزه خصوصی زندگیشان نیز کشیده میشود. آنها معمولاً در خانه از تماسهای اضطراری استقبال میکردند، حتی در روزهای استراحت خود نیز حاضر به شرکت در جلسات مهم میشدند، و از فناوری برای اتصال دائمی با گروه کاری خود استقبال میکردند. هرچند آنها چنین تداخلهایی را استثنا قلمداد میکردند، اما عملا کثرت آنها چنان بود که رعایت مرز بین کار و زندگی را مشکل میساخت.
خوشبختانه، شِمای کاری متخصصان پاره وقت آنقدرها هم تیره و تار نیست. اجازه دهید به استراتژیهایی بپردازیم که پاره وقتها ابداع کرده اند تا وضعیت منحصر به فرد خود را موفقیتآمیز کنند.


استراتژی موفقیت ۱: اولویتهای کاری و زندگی خود را مشخص کنید و برای انتقال به سازمان در آینده برنامهریزی کنید
اگرچه اکثر متخصصان پارهوقت را زنانی تشکیل میدهند که میخواهند زمان بیشتری برای فرزندان خود بگذارند، ولی این تنها سناریوی موجود نیست. برخی افراد برای ادامه تحصیل، و برخی دیگر برای مراقبت از والدین مسن خود کار نیمه وقت را انتخاب میکنند. دقیقا به دلیل همین انگیزههای گوناگون است که آنها باید در مورد اولویتهای خود صراحت داشته باشند. این شفافیت، راه را برای آنها باز و زمینه ارتباط صادقانه با کارفرما را فراهم میآورد.
بهتر است کارفرمایان -با لحاظ کردن حریم خصوصی فرد پارهوقت- از دلایل واقعی او برای انتخاب این سبک کار مطلع شوند زیرا عدم اطلاع از “داستان زندگی” پاره وقتها هم عواقب خودش را دارد. برای مثال، در تحقیقات معلوم شده که تعدادی از مدیران و همکاران، چندان تمایلی ندارند که با خانه پارهوقتها تماس بگیرند. از قضا، همین مساله معمولا به حجم کار متخصصان پاره وقت اضافه میکند چون به محض بازگشت به اداره، باید مشکلاتی را که میشد قبلاً به سادگی از طریق تلفن حل و فصل کرد، با عجله اصلاح کنند که باعث تعویق سایر وظایفشان میشود.
موفقترین پارهوقتها فضایی شفاف پیرامون شرایط شغلی خود ترسیم میکنند که تماس و ارتباط با آنها در ساعات و مکانهای مختلف را آسان میکند و مانع از ایجاد دردسرهای احتمالی برای کارفرما میشوند. این شفافیت موجب اعتماد متقابل میشود و طرفین را راضی نگه میدارد. پارهوقتهای موفق راه و چاه سازمانها را میدانند و به قوانین آنها مسلطند، پس برای تغییرات آمادگی دارند.
استراتژی موفقیت۲: برای حصول نتایج مثبت و عدم تداخل، پروژههای خود را به همه اعلام میکنید.
به بیان ساده، دلیل اصلی مخالفت کارفرمایان و همکاران با کار پارهوقت این است که گمان میکنند کار نیمه وقت کسب و کار را مختل خواهد کرد. آنها میترسند کارها به موقع انجام نشود و یا لازم باشد افراد دیگری که در حال حاضر نیز با تمام توان مشغول کارند، وظایف پارهوقتها را به عهده گیرند. این نگرانیها منطقی است. به همین دلیل پارهوقتهای موفق آنها را نادیده نمیگیرند و کارفرمایان و همکاران خود را با تکنیکهای زیر مجاب میکنند:
بسیاری از پارهوقتها به سازمانها میقبولانند که قرار طرفین بهتر از قطع همکاری است. این کار بنا به دلایل روشنی، همیشه باید با ظرافت انجام گردد. بدیهی است هیچ مدیری دوست ندارد بشنود “همین که من را دارید دستتان روی فرق سرتان باشد!” واقعا دلیلی برای پرخاشگری و منتگذاری وجود ندارد. کارفرمایان میدانند که پارهوقتها سوابق موفقیتآمیزی دارند و همزمان حواسشان به مواردی از قبیل آشنایی با اطلاعات بومی سازمان، روابط موجود، و دانش فنی هم هست. فقط کافی است با تلنگر ظریفی به آنها یادآوری کرد چه اتفاقی خواهد افتاد اگر یک نیروی نیمهوقت به رقبا بپیوندد.
پارهوقتهای موفق، نمونههای همکاری موفق و منظم شرکتها و پارهوقتها را در راستای قرار و مدار کاری خود ارائه میکنند. آنها همچنین با برقراری ارتباط قوی با همکاران خود و آمادهسازی آنها قبل از استخدام یا تغییر شرایط کار از تماموقت به پارهوقت، برای خود همسنگر ردیف میکنند.
به هر حال، شرایط همکاری پارهوقت بر شیوه انجام کارها هم اثر میگذارد. برای مثال در کسبوکارهای مشاورهای که حق الزحمه بالایی دارند، نیروی پارهوقت همیشه در دسترس مشتری نخواهد بود و کارهای اضافهای که به ناگزیر بر سر همکارانش میریزد، باعث کشمکش میشود. بنابراین، پارهوقتهای موفق تلاش میکنند که از معایب وضعیت شغلی خود نیز به همکاران خود اطلاع دهند. مثلا این که اگر چه کمتر از دیگران کار میکنند یا ساعات ثابتی ندارند اما درآمد کمتری نیز دارند. همچنین، نیمهوقتها میتوانند مسوولیتهای اضافهای که به دوش همکاران و زیردستان آنها میافتد را به عنوان فرصت به آنها معرفی کنند. مثلا بکوشند به این بهانه مهارتهای سادهای را به آنها بیاموزند و یا اختیاراتی را به آنها تفویض کنند که در صورت غیبت فرد پارهوقت، دیگران بتوانند مسائل را رفع و رجوع کنند.
در نهایت، این نکته را هم خاطر نشان میکنیم که خود نیروهای نیمهوقت هم بایستی افرادی پرانژی، خودجوش، خودساخته و با انگیزه و بازدهی بالا باشند چراکه نهایتاً باید همان حجم کار را در زمان کمتری انجام دهند و این یعنی باید کارآمدتر باشند.
استراتژی موفقیت۳: روندهایی را برای صرفهجویی وقت خود در خانه و در محل کار در نظر بگیرید
تحقیقات نشان داده که پارهوقتهای موفق روشهای متنوعی برای انجام وظایفشان دارند. به عنوان مثال، یک تحلیلگر مالی در یک شرکت صنایع برقی، روزهای حضور خود در دفتر شرکت را در طول هفته پخش کرده بود و فقط دوشنبه، چهارشنبه، وجمعه کار میکرد. به نظر او خوبی این روش این بود که با محیط کار درارتباط میماند و احتمال اینکه فکرش از حال وهوای کار پرت شود کمتر میشد. اما متخصص دیگری که در یک شرکت بزرگ نفتی مدیر حسابهای مشریان بود به شیوه کاملا برعکسی تمرکز خود را حفظ میکرد. او هر هفته دوشنبه تا چهارشنبه کار میکرد.
جدای از نحوه زمان بندی، همه پارهوقتهای موفق، روتینهایی درنظر میگیرند که هم زمانهای حضور خود را برای همکاران و کارفرمایان واضح کنند و هم در تفکیک ذهنی وظایف خانه و کار موفق باشند. از دیدگاه شرکتها، طرز فکر پشت یک روال از خود روال مهمتر است. پارهوقتهای موفق هم با توجه به عادات شخصی خود خانه و کار را از هم جدا میکنند تا مشخص باشد کی، کجا هستند. اما آنها هیچگاه نظارت بر کارهایشان را متوقف نمیکنند و حتی وقتی سر کار نیستند هم حواسشان به جریان امور هست. آنها با ایمیل و پیغامهای صوتی و سایر ابزارهای ارتباطی، ارتباط خود را با همکاران و محل کار خود حفظ میکنند تا در همه حال همکاران آنها را درگیر در فرآیند کارها بدانند و دوریشان را حمل بر بیمسئولیتی نکنند.
البته، روتینها، در حرف سادهتر از عمل هستند. کسب و کارهمیشه در معرض تغییرات ناگهانی است و شرایط اضطراری پیش میآید. اغلب، جلسات غیرمنتظره باعث به هم ریختگی برنامه زمانی فشرده کارمندان نیمهوقت میشود. به همین دلیل آنها باید در ایجاد روتینهای خود، تنفسهای کافی و فواصل مدبرانهای را نیز برای شرکت در اینگونه جلسات در نظر بگیرند.
تعداد زیادی از متخصصان نیمهوقت هرگز در جلسات حاضر نمیشوند و این مساله را به عنوان بخشی از روتین استاندارد خود لحاظ کردهاند. استدلال آنها این است که باید وقت کاری خود را ذخیره کنند و بسیاری از جلسات صرفاً اتلاف وقتند. در واقع، پارهوقتهای موفق بر مبنای اطلاعاتی که از روالهای سازمانی دارند با دقت تصمیم میگیرند که در چه جلساتی شرکت کنند و چه جلساتی را میتوان بدون هیچ دردسری نادیده گرفت.
استراتژی موفقیت ۴: از مدیران ارشدی که حافظ شما در برابر شکاکان هستند، قهرمان بسازید
طبیعت منحصر به فرد کار پارهوقت از هر متخصص پاره وقتی، یک نوآور سازمانی می سازد که البته سرمایهگذاری روی او ریسکهایی نیز دارد، و همانند هر سرمایه گذاری مخاطره آمیز دیگری، اغلب موقعیت فرد پاره وقت نیز به یک حامی نیاز دارد؛ کسی که بتواند سد مخالفت شرکت با استفاده از نیروی پارهوقت را بشکند.
نتایج تحقیقات نشان میدهد که همه پارهوقتهای موفق، در سطوح مدیریت ارشد سازمان پشتیبانانی داشتهاند که به آنها درغلبه بر موانع ایجاد شده توسط دیگران کمک میکردند. این مورد به ویژه برای زنانی که از مرخصی زایمان باز میگشتند، صادق بود. زنانی که (به اشتباه) تصور میکردند که در بازگشت به کار، حتما مشاغل پارهوقت مناسب با وضعیت جدید در انتظارشان خواهد بود. مدافعان، بعد از حلوفصل شدن مقدمات کار نیز نقش مهمی ایفا میکنند. آنها اغلب، در مقابل کارفرمایان، مدیران و همکارانی که علیه پارهوقتها هستند میایستند اما از طرف دیگر مدیران شرکت را نیز پتانسیلها و کمکهای کارمندان پارهوقت آگاه میکنند.
حامیان، پارهوقتها را در جریان امور نیز قرار میدهند و راهنماییهای لازم را میرسانند. آنها مطمئن میشوند که نیروی پارهوقت میداند در پشت صحنه چه خبر است. به عنوان مثال اگر سایر همکاران از حضور کمرنگ او ناراضی باشند، وی به او اطلاع میدهد. یک حامی خوب، در واقع مسوولیت مربیگری و محافظت نیروی پارهوقت را میپذیرد.
استراتژی موفقیت ۵: با ملایمت و قاطعیت، به همکارانتان یادآوری کنید هنوز در بازی هستید
علاوه بر نیاز به یک حامی قدرتمند، نیروی پارهوقت باید در سازمان نیز یک شبکه قوی از دوستان متحد بسازد تا مانع از به حاشیه رانده شدن خود شود. متاسفانه، نیمهوقتها به دلیل برنامه کاری شدید، اغلب به قدری روی کارشان متمرکز میشوند که حتی از فرصت یک مکالمه کوتاه با همکاران خود در راهرو نیز، محروم میشوند.
نتایج تحقیقات حاکی از وارد آمدن لطمه چنین شرایطی به متخصصین پارهوقت است و چارهای جز کمک گرفتن از استراتژی موفقیت وجود ندارد. جالب اینکه سخنچینی در سازمان به نیروی پارهوقت کمک میکند تا با دیگران متصل بماند و این اتصال به قدری مهم است که از غیبت کردن به عنوان یکی از ویژگیهای پارهوقتهای موفق یاد میشود. یک پارهوقت موفق باید بتواند از وقتهای تلف شده، برای کار خود بهرهبرداری کند. مثلاً میتواند از زمان ناهار برای گرفتن اطلاعات غیر رسمی در راستای شرایط کاریاش و برقراری ارتباط با دیگران استفاده کند.
علاوه بر دامن زدن به شایعات در این گفتگوهای غیررسمی، پارهوقتها باید دائماً به استراکاتی که با همکاران تمام وقت خود دارند، تأکید کنند. با گفتن همین جمله که “من خیلی با شما فرقی ندارم”، یک پارهوقت میتواند به همکاران خود اطمینان دهد که آنها با حضور تمام وقت در سازمان، چیزی نمیبازند.
چالش واقعی برای پارهوقتها این است: با اینکه اغلب خارج از اداره هستند، باید کاری کنند حضورشان احساس شود. جالب اینجا است که هر پارهوقت موفق، ترفندهایی دارد تا به رغم دوری زیاد از محل کار، باز هم مفقود الاثر تلقی نشود. برای مثال، برخی از آنها، در روزهایی که در دفتر کار نیستند، یک پیغام صوتی میفرستند. برخی دیگر ضمن مدیریت پروژههای خود، به تشویق پروژههای همکارانشان میپردازند. به طور خلاصه، پارهوقتهای موفق به دیگران نشان میدهند که نمیتوان وجودشان را نادیده گرفت.