نان، عنصر اصلی رژیم غذایی اکثر مردم بوده و هست و همین برای تبدیل شدنش به یکی از تاثیرگذارترین مادههای غذایی در جهان کافی است. افشار ناشی از کمبود یا افزایش قیمت نان در تاریخ، بارها شورشهایی را رقم زده است. در بخش عمدهای از این شورشها که به «شورش نان» یا «بلوای نان» معروف است، زنان جزو اصلی معترضان بودهاند. همانطور که در اکثر شورشهای نان و آرد مشاهده شده است، این بلواها معمولا خشونتآمیز نبودند و شامل غارت هم نمیشدند؛ بلکه یک اقدام جمعی بودند که برای وادار کردن نانوایان یا محتکران به فروش نان طراحی شده بودند؛ یا با هدف مجبور کردن دولتها به بهبود شرایط اقتصادی و دسترسی عادلانه و بهتر به نان و آرد انجام میشدند.
در طول تاریخ، کمبود غذا و نان نه تنها منجر به اعتراض و شورش غذا میشد بلکه گاهی سرآغازی برای جنگ و درگیری در سطوح جهانی بود و مسیر تاریخ را هم تغییر میداد. بنابراین تصادفی نیست که برخی از محبوبترین جنبشهای سیاسی یا به دلیل کمبود غذا، یا به دلیل افزایش قیمت مواد غذایی به وجود آمده باشند.
هنری کسینجر (Henry Alfred Kissinger)، استراتژیست مشهور آمریکایی در بررسیهای خود متوجه شد که نان، چقدر در صلح مهم است. او معتقد بود که کنترل عرضه نفت، میتواند به کنترل کشورها کمک کند و در این میان، دانهها و غلات میتوانند پایههای قدرتمندترین امپراتوریها را هم متزلزل کنند. برای درک این موضوع، هیچ مثالی گویاتر از شورش نان فرانسویها نیست. آنها در این اعتراض توانستند به صورتی موفق بیتفاوتی جنایتکارانه پادشاهشان را نسبت به تودهها به نتیجه برسانند. این بلوا جرقه انقلاب فرانسه را با شورشهایی به ظاهر مثبت آغاز کرد. نکته جالب در مورد این بلوا این بود که در نهایت زنان معترض با سلاحهایی سرد به سمت ورسای (کاخ پادشاه) راهپیمایی کردند و خواستار نان و اتمام قحطی در طول دهه ۱۷۸۰ شدند.
۲۰۰ سال بعد از بلوا نان در فرانسه با عنوان بهار عربی انجام شد. این شورش هم تا حدی ناشی از افزایش قیمت مواد غذایی و رکود اقتصادی بود. آمارها حاکی از این است که قیمت نان در مصر، قبل از سقوط رئیس جمهور (یعنی مبارک) ۳۷ درصد افزایش یافته بود.
لستر براون، موسس و رئیس سابق موسسه سیاست زمین (Earth policy) در خصوص بلوای نان گفته است: «اگر میخواهید بیثباتی یا جنگ بین دولتی را پیشبینی کنید، بهترین عامل تولید ناخالص داخلی یا شاخص توسعه انسانی یا قیمت انرژی نیست؛ بلکه قطعا قیمت غلات است.» با این مقدمات، با هم برخی از شورشهای نان را بررسی میکنیم.
قرن ۱۷ و قیام نووگورود؛ آغازی بر آشوب نان
قیام نووگورود در سال ۱۶۵۰ به دلیل خرید عمده غلات توسط دولت روسیه و بخاطر افزایش قیمت نان به وجود آمد. در اواسط مارس ۱۶۵۰، صنعتگران شورشی، برخی از استرلتسیها و فقیران شهری، فئودور خیلکوف را سرنگون کردند و خانههای چندین بازرگان را در اطراف نووگورود ویران کردند. معترضان تعدادی از بزرگان شهر را برگزیدند و یک منشی شهری به نام ایوان ژگلوف را مسئول اداره شهرداری قرار دادند. این قیام هم مثل دیگر بلواهای غذایی طول کشید؛ اما آنطور که باید موفق نبود.
قرن ۱۸ و بلواهای مختلف نان در دنیا
نان در قرن هجدهم هم باعث بلواهایی در بوستون و فرانسه شد. و نکته جالب این است که بلوای نان در ورسای که توسط زنان انجام شد، زمینهساز انقلاب فرانسه بود.
شورش نان بوستون، طولانی اما موثر
شورش نان بوستون (Boston Bread Riot) آخرین سری از سه اعتراض فقرای بوستون، ماساچوست، بین سالهای ۱۷۱۰ و ۱۷۱۳، در واکنش به کمبود مواد غذایی و قیمت بالای نان بود که با کمترین تلفات هم پایان یافت.
اما بلوای اصلی نان بوستون در نیمه اول سال ۱۷۱۳ رخ داد. کمبود شدید مواد غذایی و همچنین قیمت گزاف اقلام اساسی مختلف مانند نان باعث تحریک مردم به اعتراض شد. مردم فقیر بوستون از اینکه برخی از بازرگانان هنگام قحطی و گرسنگی در کشورشان همچنان به صادرات غذا مشغول بودند عصبانی شدند، بنابراین به خیابانها ریختند. ۲۰۰ مرد به دنبال گرفتن ذرت به یک انبار محلی نفوذ کردند، سپس با شلیک گلوله معاون فرماندار را زخمی کردند. اعتراض موفقیتآمیز بود چون دولت شهر اعلام کرد که صادرات مواد غذایی در شرایط قحطی غیرقانونی است. آنها همچنین به طور موقت قیمت غلات و نان را تعیین کردند، حتی تا آنجا پیش رفتند که مقدار زیادی گندم از کشتی که اواخر همان سال وارد شد، ضبط کردند و در اختیار نانوایان محلی قرار داده و به آنها دستور دادند تا در اسرع وقت نان بپزند و بین نیازمندان شهر توزیع کنند. حتی با وجود این قوانین جدید، شورشهای مربوط به مواد غذایی در سراسر قرن هجدهم در بوستون ادامه یافت.
جنگ آرد، جنگی در پاسخ به قحطی نان
جنگ آرد (Flour War) در سال ۱۷۷۵ رخ داد. این قیام ناشی از قیمت بیش از حد نان در فرانسه قبل از انقلاب فرانسه بود. در اوایل فصل برداشت گندم و تولید آرد، دولت کنترلهای قیمتی کمتری نسبت به اواخر سال اعمال کرد و قیمتها را به بازار آزاد واگذار کرد. این باعث شد که قیمت آرد بالا برود و طبقه کارگر نتوانند نان بخرند.
جنگ آرد به مجموعهای از حدود ۳۰۰ بلوا منجر شد که میتوان گفت یکی از اولین تظاهراتهای فیزیکی بود که به انقلاب فرانسه (۱۷۸۹-۱۷۹۹) منجر شد.
در ۲۷ آوریل، شورش در یک شهر کوچک در شمال پاریس آغاز شد و در نهایت به دهها شهر در نیمه شمالی کشور سرایت کرد. لوئی شانزدهم از ترس اینکه مقامات محلی بیش از حد همدردی کنند، ارتش را برای مقابله با این اعتراض فرستاد. جمعیتی نزدیک به ۲۵۰۰۰ سرباز را در کشور مستقر کرد. پس از دو هفته بلوا و صدها دستگیری در نهایت خشم مردم فروکش کرد و نظم برقرار شد. برای آرام کردن آشوبگران، دولت کنترل شدیدی بر قیمت آرد وضع کرد تا اینکه در سال ۱۷۸۷، همان سالی که انقلاب فرانسه شروع شد، مازاد بر قیمت آرد رخ داد.
راهپیمایی زنان در ورسای، ۵ و ۶ اکتبر ۱۷۸۹
راهپیمایی زنان در ورسای (Women’s March on Versailles) یکی از اولین و مهمترین رویدادهای انقلاب فرانسه بود. راهپیمایی در میان زنان در بازارهای پاریس در حالی آغاز شد که در صبح روز ۵ اکتبر ۱۷۸۹ به دلیل گرانی و کمبود نان در آستانه شورش بودند. تظاهرات آنها به سرعت با فعالیتهای انقلابیونی که به دنبال اصلاحات سیاسی لیبرال و سلطنت مشروطه برای فرانسه بودند، درهم آمیخت.
در ۵ اکتبر ۱۷۸۹، گروه بزرگی از زنان پاریسی در بازار مرکزی پاریس گرد هم آمدند تا در مورد افزایش قیمت نان، اصلیترین رژیم غذایی خود بحث کنند. جمعیتی متشکل از نزدیک به ۱۰ هزار زن به شهر هجوم آوردند تا این که پس از یک سری ضیافتهای سلطنتی که در آن اشراف زادهها به شوخی، نماد ملی را زیر پا گذاشتند، آشوبگران تصمیم گرفتند به سمت ورسای راهپیمایی کنند. این راهپیمایی نقطه عطفی در انقلاب فرانسه بود که در نهایت باعث شد پادشاه آن زمان فرانسه یعنی لوئیس شانزدهم با دیدن جمعیت انبوه غیرنظامیان مسلح به خواستههای آنها تن داد، تمام نان ورسای را به پاریس فرستاد و موافقت کرد که دربار سلطنتی خود را به پاریس منتقل کند.
قرن ۱۹ و و دیگر شورشهای مختلف نان
نان آنقدر مهم است که همیشه پیرامونش حرف و حدیث و بلوا در طول قرون شکل گرفته است. قرن نوزدهم هم از این قاعده مستثنی نبود. شورش آرد نیویورک و شورش نان ایتالیا دو نمونه از آشوبهای نان در این قرن بودند.
شورش آرد در نیویورک در سال ۱۸۳۷
شورش آرد در شهر نیویورک در فوریه ۱۸۳۷ رخ داد. این شورش ناشی از فقر و افزایش هزینه آرد بود و کمتر از یک روز طول کشید. این ناآرامی مدنی خشونتآمیز در واقع بازخوردی از یک جلسه عمومی بود که توسط Locofocos برای اعتراض به قیمتهای بیرویه برگزار شد. و در نهایت هم منجر به این شد که کارگران گرسنه، انبارهای خصوصی پر از کیسههای آرد احتکار شده را غارت کردند. قیمت کالاها در زمستان ۱۸۳۶-۱۸۳۷ به شدت افزایش یافته بود و تورم ناشی از سرمایهگذاری خارجی و دو سال شکست متوالی باعث شده بود، محصول گندم افزایش قیمت یابد. این شورش همچنین نشانهای از بحران مالی قریبالوقوع معروف به پانیک در سال ۱۸۳۷ بود که در ماههای بعد اقتصاد آمریکا را تحت تاثیر قرار داد.
شورشهای نان جنوب و نقش زنان در آنها
شورشهای نان جنوب (Southern bread riots) یک سلسه ناآرامی مدنی در کنفدراسیون آمریکا در طول جنگ داخلی آمریکا بود که بیشتر توسط زنان در مارس و آوریل ۱۸۶۳ انجام شد. در طول این اعتراضات، که در شهرهای سرتاسر جنوب آمریکا رخ داد، زنان و مردان با خشونت به مغازهها و فروشگاههای مختلف حمله کردند و آنها را غارت کردند.
عوامل متعددی در کمبود مواد غذایی نقش داشتند که مهمترین آنها تورم بسیار زیاد بود. در حالی که در این شورش شرکتکنندگان ثروتمندتر با مجازاتهای کمتری روبرو شدند، اما در نهایت این حرکت باعث شد شهر برای کمک به فقرا پیش برود. بازارهای ویژهای را برای کسانی که به شدت نیازمند بودند راهاندازی کنند و به آنها اجازه داد هزینه کمتری برای غذای خود بپردازند.
شورش نان ایتالیا در سال ۱۸۹۸
سال ۱۸۹۸ در ایتالیا با بلواهای گسترده نان در سراسر کشور همراه بود. در آن زمان تعرفه گمرک گندم وارداتی از ۷۵ لیر در هر تن به ۵۰ لیر کاهش یافت. در سال ۱۸۹۷ برداشت گندم در ایتالیا به طور قابل ملاحظهای کمتر از سالهای قبل بود. از میانگین ۵/۳ میلیون تن در سال به ۴/۲ میلیون تن در آن سال کاهش یافت.
علاوه بر این، واردات غلات آمریکایی به دلیل جنگ اسپانیا و آمریکا در سال ۱۸۹۸ گرانتر تمام میشد. و به منظور کاهش قیمتهای فزاینده نان، از دولت حاکم آن زمان خواسته شد که تعرفه گندم وارداتی را لغو کند. اما چون کاهش تعرفه بسیار کم و دیر انجام شد. تظاهرات خیابانی با مطالبه «نان و کار» در جنوب ایتالیا آغاز شد.
قرن ۲۰ و قحطی نان
رد پای قحطی نان را در قرن بیستم هم میتوان مشاهده کرد. در این سالها، از تونس گرفته تا مراکش و ایتالیا، با آشوبهای ناشی از کمبود این ماده غذایی ضروری درگیر بودند.
مالتی ست گیگنو و آشوب نان
مالتی ست گیگنو (Maltese Sette Giugno)، بلوای نان در سال ۱۹۱۹ در مالت، که در آن چهار مرد مالتی کشته شدند. Sette Giugno در ایتالیایی به معنای «هفتم ژوئن» بعدها یک جشن ملی شد که هر ساله در هفتم ژوئن جشن گرفته میشود. این یادبود به مناسبت آشوب نانی که در آن روز توسط مردم مالت انجام شد و با شلیک نیروهای بریتانیایی به آنها همراه بود. اما نکته مثبت این کار این بود که در نهایت باعث افزایش مقاومت در برابر دولت استعماری شد.
شورشهای نان مصر
در ۱۸ و ۱۹ ژانویه ۱۹۷۷ در اکثر شهرهای بزرگ مصر اعتراضاتی را انجام شد. این اعتراضات بخاطر شرایط اقتصاد بازار آن زمان مصرف صورت گرفت. در آن سالها یارانه مواد غذایی مانند نان و روغن حذف شده بود و این باعث افزایش قیمتها بود.
اعتراض نان مصر باعث خرابکاری و تخریب راه آهن در سراسر کشور شد و در کمتر از ۴۸ ساعت پس از شروع بلواها، دولت لغو یارانهها را اعلام کرد و ارتش را برای اجرای سرکوب وحشیانه اعزام کرد. نظم روز بعد برقرار شد، اما تا زمانی که نزدیک به ۸۰۰ نفر جان خود را از دست دادند و صدها نفر دیگر زخمی شدند، این آشوب ادامه داشت.
بلوای نان کازابلانکا در مراکش
شورشهای مراکش در سال ۱۹۸۱ انجام شد به عنوان شورشهای نان کازابلانکا شناخته میشود، شورشهان نان در کازابلانکا آغاز شد. این شورش به دلیل افزایش قیمت منابع غذایی اساسی بود. این بلوا اولین اعتراض از دو بلوا در مراکش بود که توسط مطبوعات بینالمللی «شورشهای گرسنگی» نامیده شدند.
شورشهای نان تونس
بلواهای نان تونس از دسامبر ۱۹۸۳ تا ژانویه ۱۹۸۴ رخ داد. شورشهای نان تونس مجموعهای از تظاهرات خشونتآمیز در تونس بود که از دسامبر ۱۹۸۳ تا ژانویه ۱۹۸۴ به وقوع پیوست که با افزایش قیمت نان به دلیل برنامه ریاضتی تحمیلی صندوق بینالمللی پول آغاز شد.
در آن زمان رئیس جمهور وقت، حبیب بورقیبه، وضعیت فوقالعاده اعلام کرد و بلواها با زور سرکوب شد. بیش از ۱۰۰ آشوبگر کشته شدند. رژیم در اثر تحولات و پیامدهای آن تضعیف شد و سه سال بعد ژنرال زینالعابدین بن علی با یک کودتا قدرت را به دست گرفت.
قرن ۲۱ و بلواهای مختلف نان
برای مایی که در قرن بیست و یکم زیستهایم، تاثیرات نمادین نان بر سرنوشت ملتها قابل درک است. تصاویر نان به دست مردمی که بهار عربی را رقم زدند، اهمیت نان را در حافظه ما ماندگار کرده است.
بهار عربی، اعتراضی متفاوت
در سال ۲۰۰۸، افزایش ناگهانی جهانی قیمت غلات با تورم همراه شد که به شورش مصر منجر شد و بسیاری از مردم را به یاد حوادث پر فراز و نشیب ۳۱ سال قبل انداخت. آرد یارانهای دولتی که زمانی به ازای هر ۱۰۰ کیلوگرم ۳٫۱۴ دلار فروخته میشد، ناگهان در بازار سیاه به ۳۷۷ دلار رسید.
از آنجایی که ۴۰ درصد مصریها در فقر زندگی میکردند، بسیاری از آنها نمیتوانستند بدون نانی که دولت به آنها کمک کرده بود زندگی کنند. شورش سراسر کشور را فرا گرفت و چندین نفر در مقابل نانواییهای دولتی کشته شدند.
در سال ۲۰۱۰، با ادامه افزایش قیمت جهانی غلات، مردم تونس هم با نان در دست شورش کردند. سرنگونی حسنی مبارک، رئیسجمهور مصر در سال ۲۰۱۱، به آغاز اوج یک تغییر بیثباتکننده بزرگ در کل منطقه، معروف به بهار عربی تبدیل شد. بسیاری از مردم گفتند که بهار عربی انقلاب گرسنگان بود.
بحران سوریه و بحران غذایی
بحران کنونی در سوریه هم نمونه بارز شورش نان بود. اگرچه درک کامل مشکلات کنونی سوریه ممکن است دشوار باشد، برخی از محققان فکر می کنند که تا حدودی به دسترسی به نان مربوط میشود. در مقطعی، سوریه تنها کشوری در کل منطقه بود که در تولید مواد غذایی، به ویژه در محصولات گندم مانند جو، کاملا خودکفا بود.
کارشناسان استدلال کردهاند که این یک شکست عظیم محصول به دلیل خشکسالی و تغییرات آبوهوایی احتمالی از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۹ بود که کشاورزان سوری را مجبور کرد تا در نهایت حاکم خود را به چالش بکشند. زمانی که بشار اسد، رئیس جمهور سوریه به آنها شلیک کرد، صراحتا نانوایی های نان را هم که تحت کنترل شورشیان بودند، هدف قرار داد.
برای بسیاری از فقرای جهان، نان یک نیاز حیاتی است. اما عوامل متعددی، مانند خشکسالی در سراسر جهان، باعث میشوند که غلات سختتر و سختتر رشد کنند.
سوریه و مصر بخشی از چیزی هستند که زمانی به عنوان هلال حاصلخیز شناخته میشد، منطقهای از جهان که مردم برای اولین بار شروع به کشت غلات و تشکیل تمدن کردند. اما اکنون، دسترسی به غلاتی که زمانی سرزمینهای آنها را مشهور میکرد، سخت شده است. وقتی این تعادل حساس دسترسی به غذاهای اولیه به هم میخورد، تاریخ به ما نشان میدهد که کل جوامع و کل ملتها میتوانند سرنگون شوند. اگر تاریخ نشانهای باشد، جایی که نان و غلات کمیاب میشوند، ناآرامیهای مدنی به دنبال دارد.