گیاهخواری در هند و رد پای باورها روی سفره غذا

مردمی که کنار رود گَنگ برای غسل و دعا جهت ارواح درگذشتگانشان جمع شده‌اند، سادوهای تارک دنیا که با حداقل پوشاک و دارایی روی تکه پارچه‌­ای مشغول تماشای جهانند، بازارهای شلوغ و پر از جمعیت، ساری­‌های رنگارنگ زنان سیاه چرده، کیسه‌­های ادویه‌ خوش‌رنگ و فروشنده‌­های غذای خیابانی، همه این تصویرهایِ تکه­‌تکه، باور ما را از هندوستان شکل داده­‌اند؛ کشوری که علاوه بر همه این‌­ها، به جا دادن بیشترین تعداد گیاهخواران در مرزهای خود مشهور است. گیاهخواری در هند بیشتر از آنکه راهی برای حفظ سلامت باشد، در خدمت باورهای مذهبی و سنتی است. اینکه چرا در این کشور، مصرف بسیاری از انواع گوشت و در عین حال وگانیسم تابوست را در ادامه برای‌تان توضیح خواهیم داد.

اگر گیاهخوارهستید، خوش‌آمدید

در کنار رنگ‌­ها، بوها، طعم‌­ها، ترکیب‌­ها و مذاهب و فرقه‌ها، خود را مهمان یک هندی فرض کنید. غذا ممکن است در سینی‌­هایی که به آن تالی (Thali) می‌­گویند، با کاتاراهای (Katara) رنگارنگ دور تا دورش، یا روی برگ درخت موز مقابلتان گذاشته شود. مزیت تالی این است که مهمان می­‌تواند بسته به ذوق و میل خودش، تکه نانش را در هر کاتارا بزند و نوش ­جان کند.

حال اگر در هر یک از ایالت‌­های پنجاب، راجستان، هاریانا، گجرات یا مادهایا پرادش باشید، تالی شما به احتمال ۹۰ درصد گیاهی است و در کاسه­‌های فلزی دورچین، موتر پنیر (Mutter Paneer)، چُولی (Chole)، دال زرد (Yellow Dal)، سمبوسه سبزیجات، ماسور دال (Masoor Dal)، آلو گُبی (Aloo Gobi) و مانند اینها ریخته‌­اند.

می­‌گویند دست‌کم یک سوم جمعیت یک میلیارد و ۴۰۶ میلیون نفری هند گیاهخوار هستند؛ صحبت از ارقامی بین ۲۷۰ تا۴۰۰ میلیون نفر است.

صحبت از این است که ادیانی مانند هندوییسم، بوداییسم و جِنیسم (Jainism) که قدمتی به اندازه شش تا هفت قرن قبل از میلاد مسیح دارند، خوردن گوشت را برای پیروان خود منع کرده‌اند. ترک گوشتخواری با پرهیزکاری و عبودیت ارتباط مستقیمی دارد؛ در هند گاو حیوانی مقدس است که بارها در مستندها آن ها را بصورت انفرادی یا گله‌ای وسط شهرها و در حال ایجاد اختلال در ترافیک دیده‌ایم و هندوان را به خاطر احترام به حیات دیگر موجودات و مهربانی با حیوانات تحسین کرده‌­ایم.

از این لحاظ هند در تقابل با برزیل مرکز گوشتخواری دنیا قرار دارد.

آمار گیاهخواران در هند
طبق آمارها چیزی بین ۲۰۰ الی ۴۰۰ میلیون از هندی‌ها گیاهخوار هستند.

این تمام ماجرا نیست!

باورش سخت است، اما تمام این تصاویر کلیشه‌­ای در ذهن، بازگوکننده حقیقت جامعه هند نیستند. محوریت گیاهخواری در این شبه قاره کهن، نه دقیقا رفاه حال حیوانات، محیط زیست یا سلامتی جسمی، بلکه بیشتر وسیله‌­ای جهت دستیابی انسان به مراتب بالای معنوی و سپس جای گرفتن در یکی از کاست‌­ها (Caste) بوده است. در این کشور، جنسیت با انتخاب رژیم غذایی ارتباط چندانی ندارد و نه تنها زنان، که مردان هم هوادار رژیم‌های گیاهی هستند.

کاست همان نظام طبقاتی هند است که سابقه ای چند هزار ساله دارد و بنیان‌های آن بسیار محکم است. مذاهب هندی در عین تقدس شیر، خوردن گوشت را لذتی گناه‌­آلود دانسته‌­اند، خصوصا که گوشت ماده گاو باشد.

بگواد گیتا (Bhagavad Gita)، کتاب مقدس هندوان، سخن از سه نوع غذا گفته و هر نوع را به بسته به نیت فرد دارای فواید و مضراتی دانسته است:

 دسته اول، غذاهایی که با نیت خیر خورده می‌­شوند، دوم آنها که به نیت لذت مصرف می‌­شوند و سوم، غذاهایی که در اوقات جهالت خورده می‌­شود. در دسته اول، سبزیجات، میوه­‌ها، شیر گاو و غلات جای دارد که بدن را سالم، ذهن را آرام و نور حقیقت‌­جویی را در دل روشن می­‌کنند.

اگر همین غذاها به نحوی آماده‌­‎‌‌‌سازی و پخته شوند که هدف از آن لذت‌­جویی باشد (مثلا با افزودن ادویه، نمک یا شکر، یا بسیار داغ یا سرد)، آنگاه نیت فرد تغییر کرده است. خوردن غذا با چنین امیالی، خواسته‌­های مادی و نفسانی را بیدار می‌­کند.

در درسته آخر نیز غذاهایی هستند که در جهالت و بی‌عقلی مصرف می­‌شوند، غذاهای خشک شده، غذاهای سمی چون الکل، و هر آنچه به جز غذاهای گیاهی است و باعث افزایش خشم، میل به تنبلی، خشونت‌­ورزی، و در نهایت پوشاندن روح انسان در هاله‌­ای از سیاهی می‌­شود. گوشت نیز جزو این غذاهاست.

خلاصه اینکه «هر چه می­‌خوری، بر ذهن و بدن تو تاثیراتی دارد». پیرو همین تعالیم، مردم گوشت را بسیار اندک مصرف می­‌کنند. برخی نیز ممکن است گوشت مصرف نکنند، اما تخم‌­مرغ و لبنیات، بخصوص شیر گاو، در برنامه غذایی­‌شان جا دارد.

باید دانست که سه مذهب بزرگ هند، به تعبیری، خود واکنشی به اعمال برهمن‌­ها بودند. یعنی پیش از ظهورشان، هندوان گیاهخوار نبودند و گاو ماده را هم می­‌خوردند و هم قربانی می­‌کردند. اما نظام تقدیم قربانی به درگاه خدایان به تدریج از کنترل خارج شد و بدل به بی­‌رحمی با حیوانات گردید، مذاهب سه­‌گانه در اینجا قدم پیش گذاشتند و گیاهخواری را به عنوان عکس‌­العملی نسبت به خونریزی برهمن‌­ها ترویج کردند.

در هر سه مذهب، به خشونت­‌پرهیزی و نهی از آزار رساندن به موجودات دعوت شده است. پیروان جنیسم اکثرا گیاهخوار و تعدادی وگان هستند و برخی به اندازه­‌ای سختگیری دارند که از خوردن گیاهان ریشه‌­دار (مثل پیاز و سیر) هم پرهیز می‌­کنند. زیرا اعتقاد دارند ممکن است هنگام بیرون کشیدن گیاه از خاک، به موجودات داخل خاک آسیب برسد.

تنوع غذایی در هند
سفره گیاهخواران هند، پر است از رنگ‌ها و مزه‌های متفاوتی که کنار هم نشسته‌اند.

در این کشور رنگارنگ، تاثیرات هم ­هویت‌­انگاری خود با غذا بقدری شدید است که در عین اتحاد مردم، باعث جدایی‌شان هم شده است. مثلا بسته به کاست و طبقه اجتماعی‌­ای که هندی‌­ها در آن متولد می‌­شوند، ممکن است دو نفر گیاهخوار هم اجازه سهیم شدن در غذای همدیگر را نداشته باشند. به عنوان نمونه، گیاهخوارهایی را در نظر بگیرید که مجازند سیر و پیاز بخورند و آنها که مجاز نیستند حتی در خانه­‌ای غذا بخورند که در آشپزخانه‌­اش سیر و پیاز وجود دارد.

شیر در فرهنگ غذایی هند

شیر، یکی از غذاهای مقدس هندوان و هدیه‌­ای از خدایان است که نه تنها از آن برای تغذیه، بلکه برای اجرای مراسم­‌های آیینی هم استفاده می‌کنند. در معابدی که موش‌­ها از سر و روی زائران بالا می‌­روند، شیر برای تغذیه این حیوانات، نذر خدای گانیشا (Ganesha) می­‌شود.

به جز این، شیر غذایی است که به شیوا (Shiva)، خدای جنگ، تقدیم می­‌کنند. همچنین، به علت قائل بودن خاصیت پاک‌­کنندگی برای شیر، طی مراسم­‌هایی خاص، آن را بر سر و روی خدایان می­‌ریزند یا با آن شستشویشان می‌­دهند.

از گی (ghee) (کره آب شده حیوانی) نیز برای روشن کردن فتیلهِ شعله در سینی‌­های دعا و معابد استفاده می­‌کنند. شیر و گی هر دو در تهیه شیرینی‌­های مراسم دعا هم کاربرد دارد.

سرانجام، از یک جهت دیگر نیز بیننده بیرونی با قدم زدن در خیابان­ها و خرید غذا از دستفروشان دچار محاسبه اشتباه می­‌شود. غذاهای خیابانی هند اکثرا گیاهی هستند، اما باز هم نه لزوما به خاطر گیاهخواری مردم، بلکه به علت ارزانی فراوان مواد اولیه برای تهیه سمبوسه و پانی پوری (Pani Puri) .

فروش این دست غذاها، بخشی از بار اقتصاد و توریسم هند را به دوش می­‌کشد و مردم زیادی از عرضه آنها به عنوان شغلی برای اداره خانواده خود استفاده می­‌کنند، زیرا همیشه گردشگر اروپایی و امریکایی­‌ای هست که مشتاق این اغذیه­‌های نامتعارف شرقی و ارزان قیمت باشد.

شیر در فرهنگ غذایی هند
شیر در فرهنگ هند، هدیه خدایان است و از آن در غذاها و دسرهای زیادی استفاده می‌شود.

چرا در دو دهه اخیر هندی­‌ها به سمت گوشت‌خواری رفته‌­اند؟

در خیابان‌­ها، رستوران‌­ها و خانه‌­های هندی، گیاهخواری به شکل سنتی رژیم غذایی رایج بوده و هست. ولی این چشم­‌انداز زیبا و صلح‌­طلب از هند همزمان با هندِ مدرن، در حال دگرگونی است. سیاست، فرهنگ، درآمد بالاتر، شکل­‌گیری طبقه متوسط که امکان سفرهای بیشتری را به خارج از کشور دارد و نفوذ فرهنگ غرب در دل سنت‌­های باستانی، همگی باعث شده تا مردم، مشتاق چشیدن مزه­‌های جدید آن طرف آبی باشند.

به عنوان مثالی واضح، می­‌توان از مک دونالد نام برد که سال ۱۹۹۵ وارد میدان شد تا در کنار کِی‌­اِف­‌سی (KFC)، پیزا هات (Pizza Hut) و برگر کینگ (Burger King) سودهای هنگفتی به جیب بزند. البته با منوی اختصاصی برای سلیقه هندی، چون اعتراض­‌های اولیه به تاسیس شعبه­‌هایی در مناطق مذهبی، تا نارضایتی از استفاده این برند از طعم‌­دهنده­‌های گوشت گاو در فرنچ فرایزهایش کم نبود.

مک دونالد در هند
حضور مک دونالد در هند با استقبال زیاد نسل جوان مواجه شده است.

همین واکنش­‌ها باعث شد مک دونالد کتلت‌­های گوشت گاوش را با مرغ جایگزین کند و به جای بیگ مک (Big Mac) معروف خودش که امضای این برند در سراسر دنیاست، برای هندی­‌ها ماهاراجا مک (Maharaja Mac) بپزد.

همینطور اطمینان بدهد که در آشپزخانه‌­اش دو بخش مجزا یکی برای طبخ غذای گیاهی و یکی غذای گوشتی در نظر گرفته شده و حساسیت­‌های مردم هند را در این باره درک می‌­کند. در ادامه ابداعات هم مک آلو تیکی برگر (McAloo Tikki Burger)، مک وجی (McVeggie)و پیزا مک پاف (Pizza McPuff) از راه رسیدند.

تغییر، شتابان­‌تر از هرکجا ابتدا در شهرهای بزرگ مثل کلکته، بمبئی و دهلی­‌نو شروع شد، و بعد به سورات، پونه، احمدآباد، چانای و سایر شهرها هم رسید. فست فودها به پدیده­‌ای جذاب برای طبقه متوسط و کارمند هندی تبدیل شده است.

همچنان که برای نوجوانان و جوانانی که دوست دارند طعم گوشت را مزه‌­مزه کنند، هرچند خلاف سنت خانواده گیاهخوارشان باشد. به همین جهت، پنهانی با دوستانشان در فست فودی­‌ها قرار می‌­گذارند و دور هم گناهی نابخشودنی را مرتکب می­‌شوند، که همان لذت بردن از گوشت است. دلایل موجهی هم برای این کارشان دارند.: فشارهای مذهبی، فرهنگی و سیاسی.

بسیاری از خانواده‌­ها نه اجازه ورود گوشت را به منزل می­‌دهند و نه آن‌ را در منزل طبخ می‌­کنند. در اصل، هندوان به معنای پیروان آیین هندوییسم، ۸۰% جامعه این کشور را تشکیل می‌­دهند و گاو ماده را مقدس می­‌دانند.

حزب سیاسی حاکمِ بی­ جِی ­پی (BJP) نیز که از سال ۲۰۱۴ قدرت را بدست دارد، ذبح گاو را در بسیاری از ایالت‌­ها ممنوع کرده است. به علاوه، گروه‌­های خودجوش مردمی که مراقبت از سنت‌­های مذهبی و فرهنگی جامعه را وظیقه خود می‌­دانند، هر جا گمان کنند شخصی از قوانین مرسوم تخطی کرده و گوشت خورده، او و خانواده­‌اش را مجازات می­‌کنند.

مصرف گوشت در هند
مصرف گوشت در میان هندی‌ها و بخصوص جوانان رو به افزایش است.

اکنون مرغ در صدر گوشت مصرفی هندی‌­ها قرار گرفته و این اعتقاد بوجود آمده که پروتئین مرغ بسیار بیشتر از مشتی لپه و عدس پخته شده است. هندی‌­ها راحت‌­تر می­‌توانند دست در جیب کنند و برای سبد غذایی­شان هزینه بپردازند و مرغ، گوشت ارزانی است. وجترین­‌های پنهان (Closet Vegetarian) همین جا متولد می‌­شوند. فرزندان والدینِ نسل­ اندر نسل گیاهخواری که نمی‌­خواهند این تصویر مخدوش شود، زیرا تابوهای مذهبی در هند هنوز به قوت خود باقی­‌اند و در بحث غذا نیز همینطور.

آسیب­‌های اجتماعی-اقتصادی-فرهنگی گیاهخواری در هند

اگر در ساختار جامعه هند دقیق شویم، شواهدی وجود دارد که نشان می‌­دهد گیاهخواری، به مراتب بیشتر از گوشت‌­خواری، به ضرر حیوانات تمام شده است. انبوه گاوها و گوساله­‌های نر و ماده سرگردان در شهرهای هند، بخصوص ایالت­‌هایی که ذبح گاو در آنها ممنوع است، تصاویر ناراحت‌­کننده‌­ای را از زندگی این موجودات بدست می­‌دهد.

این مسئله محدود به گاوها نیست، زیرا بزها و بزغاله‌ها، مرغ و خروس و حیوانات اهلی دیگر را هم دربرمی‌گیرد. غالب اوقات ماده گاوی را می‌بینی به علت فرتوت شدن و سربار بودن، صاحب فقیر خود را در دو راهی سختی قرار داده است.

این مردم آنقدر درآمد ندارند که هم خرج خانواده و هم گاو را بدهند، از طرفی نمی‌­توانند آن را ذبح کنند تا از گوشتش استفاده کنند. در نتیجه گاوها را رها می‌­کنند تا در زباله‌­دانی‌­ها شکم خود را از پلاستیک پر کنند، در خیابان با وسایل نقلیه تصادف کنند و از زخم و جراحت مدت‌ها رنج ببرند، یا آنکه از دستفروشانِ میوه و سبزی کتک بخورند.

این صحنه­ در هند آشناست؛ زن یا مرد فقیری چند لحظه­ از بساطش غفلت کرده و گاوی از فرصت استفاده می­‌کند تا شکمش را سیر کند و بعد، از فروشنده با چوب کتک می‌خورد. همه تماشاگرند. قاچاق این حیوانات به پاکستان برای ذبح شرعی، با خستگی روزهای متمادی راه بردن از بیراهه‌­ها، درحال تشنگی و گرسنگی و آسیب دیدن همراه است و خود معضل دیگری است. همه این­‌ها جدای از مشکلات بهداشتی‌­ای است که همزیستی آدم­‌ها و حیوانات بلاصاحب در سطح شهر ایجاد می‌­کند.

تقدس گاو در هند
گاوها و سایر حیوانات اهلی بدون صاحب در خیابان‌های هند، به وفور دیده می‌شوند.

از طرفی، گفتیم که پیروی از گیاهخواری در هند به شکل مستقیم با مذهب افراد ارتباط دارد و هر فرد هندی در کاستی متولد می­‌شود که حق خروج از آن را ندارد. این سیستم نظام اجتماعی، در تولید و بازتولید فقر و تبعیض بین مردم کشور نقش اساسی داشته است. اساس سیستم کاست بر پاکی و ناپاکی افراد جامعه استوار شده و در مورد غذا نیز قوانین سختگیرانه‌­ای دارد.

به عنوان مثال، در بعضی نقاط هند مثل چاتارپور، نگهداری مرغ و ماکیان و فروش تخم­‌مرغ، به طور سنتی کار طبقه پست جامعه شمرده شده، و حتی توانگران هم سراغ تاسیس مرغداری نمی‌­روند. در این هنگام فردی از طبقه پانچاما (ناپاکان)، با فقر مالی شدید، چه می­‌تواند بکند؟ آیا باید پول اندک را صرف خرید دانه برای مرغ­‌ها کند و خانواده خود را گرسنه بگذارد؟ یا پرنده­‌ها را رها کند که سرگردان شوند و طعمه سرنوشت؟ یا اینکه آنقدر بهشان غذا ندهد که بمیرند؟ به این شکل، فقر نسل به نسل در خانواده این افراد ادامه پیدا می‌­کند.

افراد بسته به کاست خود نمی­‌توانند از غذای هم استفاده کنند، یا برای هم غذا بپزند، یا مبادله غذایی داشته باشند؛ درحالیکه می­‌دانیم غذا تا چه اندازه می‌­تواند عاملی برای اتحاد و نزدیکی انسان­‌ها باشد.

مثال سوم از مضرات گیاهخواری بر گوشت‌خواری در هند، پیروان جنیسم هستند. این افراد بنا به قوانین دینی خود هرگز به پرورش و استفاده از حیوانات مشغول نشده‌­اند تا بدین وسیله با پاکسازی خوراک خود پرهیزکار بمانند.

آیا می­‌توان انگیزه ایشان را حیوان‌د‌وستی دانست یا بیشتر دغدغهِ عاقبت خود را داشته‌­اند؟ در جنیسم رستگاری نهایی این است که فرد تمام لباس­‌ها را از تن بدر آورد و تا مرز مرگ به خود گرسنگی بدهد. زیرا اعتقاد آنست که پرهیزگاری را با تلاش و کوشش خود بدست می­‌آورید.

چرا وگانیسم در هند با مخالفت روبروست؟

تعداد وگان‌­های واقعی هندی یک درصد جمعیت کل گیاهخواران این کشور است و پذیرش و گسترش وگانیسم در میان هندوان، حتی آنهایی که گوشت نمی­‌خورند، به مراتب سخت‌­تر از نقاط دیگر دنیاست.

وگان بودن در هند یعنی درخواست کنید تا این مردم نه گی بخورند، نه خامه، نه پنیر، نه شیر و نه کره‌­ای در غذایشان باشد. حال فرض کنیم هندویی هیچ نوع گوشتی مصرف نکند، اگر از او بخواهید شیر را هم کنار بگذارد با شما سخت مخالفت خواهد کرد، چون شما سعی در تغییر دادن باورهای مذهبی اجداد وی داشته‌­اید، از او خواسته‌­اید به خدای شیوا و گانیشا بی­‌احترامی کند و در مراسم­‌های دعا، دیگر شیر و عسل به آنها تقدیم نکند.

هندی­‌ها وگانیسم را مدی غربی و وارداتی می­‌دانند و برای آنها پیروی از دستورات دینی درباره غذا و الزامات منطقه محل زندگی، از هر چیزی مهم­تر است. بنابراین، می­‌توان فهمید که چرا وگان­‌ها در این کشور مورد تهدید جانی و نفرت­‌پراکنی بزرگان قومی و مذهبی واقع می‌­شوند، فارغ از اینکه در رسانه­‌های اجتماعی از قربانی کردن حیوانات در اعیاد انتقاد کنند، یا هندو باشند و بخواهند با نشان دادن تصاویر دامداری­‌ها مردم را از شیر نوشیدن منصرف کنند. نمونه بارز آن خشم مردم مذهبی نسبت به کمپین­‌های پِتا برای تشویق مردم به عدم مصرف شیر گاو و قربانی کردن بزها بود که از جانب هندی‌­ها به مداخله در امور مذهبی تعبیر شد.

تنوع غذایی در هند
غذاهای هندی طبقه اجتماعی افراد و مذهبشان را مشخص می‌کند و تنوع فراوانی دارد.

همانطور که در پاراگراف­‌های قبلی هم گفتیم، شیر در جامعه هند به عنوان هدیه خدایان دانسته می‌­شود، بنابراین حتی اگر اقناع افراد به کنار گذاشتن گوشت شدنی باشد، شیری که در چای، ناهار، شام، شیرینی نذری و دسرهای خانگی به عنوان ماده غذایی ارزان و فراوان ریخته می­‌شود به سادگی حذف شدنی نیست.

جایگزین­‌های گیاهی شیر گاو نیز بین دو تا چهار برابر قیمت بیشتری دارد، که پرداختش برای میلیون­‌ها نفر ممکن نیست. نکته بعدی، فقر غذایی مردمی است که برای دسترسی به خوراک رایج در این کشور نیز درآمد آنچنانی‌­ای ندارند. خرید شیر سویا و گوشت گیاهی که شبیه شوخی است!

برای وگان بودن، بدون اینکه تصادفا پا روی قول و قرارتان با خودتان بگذارید، باید به زندگی در متروپولیتن‌­هایی مثل بمبئی، کلکته و لاکنو فکر کنید و شام و ناهار خوردن در رستوران­‌های لوکس وگان. پیدا کردن توفو (پنیر سویا)، پنیر وگان و انواع گوشت‌­های گیاهی هم داستان مشابهی دارد. از طرفی اگر هیچ محصول گیاهی مشابه لبنی­ را در رژیم‌تان جای ندهید، به علت احساس گرسنگی مدام، ناچارید صرفا از سبزیجات و میوه­‌ها تغذیه کنید که تعادل تغذیه را به هم می­‌ریزد و عواقب بدی برای سلامتی دارد.

خوب، بد، زشت در کنار هم

در هند گیاهخواری از ترتیبات مذهبی جامعه نشات گرفت و توسط کاست­‌های بالایی پذیرفته شد. سپس مردم طبقات دیگر نیز برای اینکه میان خود و آن طبقات برگزیده ارتباطی ایجاد کنند رو به گیاهخواری آوردند. اما اگر هند را به طور کلی در نظر بگیریم، بسیاری از کاست­‌ها و اجتماعات، غذای غیرگیاهی هم مصرف می­‌کنند، پس نمی­‌توان گیاهخواری را معادل هندوییسم و هند دانست.

همینطور با وجود سابقه دو یا سه هزار ساله گیاهخواری، در هند، نسبت به وگانیسم، مقاومت عمدتا مذهبی وجود دارد که پیشرفت این سبک زندگی را کند می‌­کند. بالاخره اینکه، هندوستانِ امروز، بیشتر از هر زمانی در معرض جهانی شدن و تاثیر گرفتن از افکار و ایده‌­های دیگر است.

در این جامعه بشدت طبقاتی، قید و بندها بعد از هزاران سال در حال گستتن هستند و این گسست، خود را در فاصله گرفتن نسل جدید از گیاهخواری مذهبی و حرکت به سوی گوشتخواری نشان می‌­دهد.

بنابراین، گوشتخواری یا گیاهخواری به خودی خود نمی­‌تواند دلیلی بر رستگار نشدن یا شدن انسان  باشد. خوب است این نوشته را با مثالی آشنا که اتفاقا متعلق به هند است به پایان ببریم. مهانداس کارامچاند گاندی، بزرگترین شخصیت هند در قرن بیستم هم، زمانی گوشت‌خواری می­‌کرد. او از کودکی تحت تربیتی سخت، گیاهخوار مذهبی بود، اما در دل به گوشت علاقه داشت و در جوانی گوشت بز را امتحان کرده بود.

فرهنگ های غذایی متنوع هندوستان
در هند فرهنگ‌های گوناگون غذایی در کنار هم وجود دارد.

گاندی در جریان مقابله با استعمار انگلیس به گوشت‌خواری روی آورد، زیرا این فکر در او پدیدار شد که هندی‌­ها به علت عدم دریافت پروتئین کافی ضعیف مانده و مغلوب انگلیسی‌­ها شده‌­اند. همچنین چکیده استدلال مذهبیِ «آنچه انسان می­‌خورد، بر خلق و خوی او تاثیر دارد»، در تصمیم او بی‌­اثر نبود.

مذاهب، خوردن گوشت را باعث پرخاشگری، شهوت­‌پرستی و بی­‌رحمی می­‌دانستند، گاندی نیز از همین استدلال در توجیه لزوم گیاهخواری بهره می‌­گرفت و گیاهخواران را افراد خوش­‌خلق‌­تری می­‌دانست، اما بعدها با دیدن هیتلر که گیاهخواری سخت معتقد و در عین حال فرد بی­‌رحمی بود، نظرش تغییر کرد. البته گاندی بعدا با مطالعه و از روی آگاهی گیاهخواری را تا پایان زندگی دنبال کرد و به این جهت، الگوی خوبی برای انتخاب آگاهانه وگانیسم است.

دیدگاه ها