قبل از انتخاب رژیم وگان این راهنمای کامل را بخوانید

راهنمای کامل برای وگان شدن

اگر چیزی در درون‌تان شما را به کنار زدن سینی کباب و لیوان شیر تشویق می‌کند، این مطلب برای شماست. مهم نیست چرا این تصمیم را گرفته‌اید؛ ما برنامه‌­ای برای شروع رژیم وگان در اختیارتان قرار می‌­دهیم. هدف این است که شروع رژیم غذایی وگان برایتان راحت باشد و از همه مهم‌­تر به سبک جدید زندگیتان وفادار بمانید.

در اینستاگرام انگلیسی، ۹ میلیون هشتگ پای پست‌­های زندگی وگان به چشم می‌خورد. رقمی که شاید نگاه کردن به آن این حس را به ما بدهد که «همه عالم و آدم وگان شده‌اند، جز من!»، اما اگر جامعه آمریکا را مبنا قرار بدهیم، در واقعیت تنها پنج درصد جمعیت تقریبا ۳۳۰ میلیونی کشور ایالات متحده خود را وگان تمام عیار می‌­دانند. این رقم مربوط به نظرسنجی‌­ای است که موسسه گالوپ (Gallop) در سال ۲۰۱۸ انجام داده و اشاره شده که این عدد، از سال ۲۰۱۲ به این طرف، به عنوان یک شاخص، ثابت باقی مانده است.

البته حتی اگر اعداد و ارقام را هم کنار بگذاریم، باز هم نمی‌­توان مزایای بی‌شمار گیاهخواری را ندیده گرفت. تحقیقات نشان داده که انتخاب رژیم وگان، فواید زیادی برای سلامتی  دارد؛ از کاهش خطر ابتلای افراد به دیابت و بیماری­‌های قلبی تا پاکسازی و حفظ سلامت دستگاه گوارش و سیستم ایمنی.

راهنمای وگان شدن
برای وگان شدن نیاز به راهنمایی کامل دارید تا غذاهای مناسب را بشناسید.

بنابراین، اگر با اطلاع پیدا کردن از مزیت‌­های پیش گفته، هر چه بیشتر به مناسب بودن رژیم وگانیسم اعتقاد پیدا کرده‌­اید، خوب است از این راهنما استفاده کنید، تا راهتان را به عنوان تازه‌­واردی در جمع وگان­‌ها پیدا کنید. در این مطلب، نه تنها غذاهای خوشمزه وگان و غنی از لحاظ ارزش غذایی را برای تهیه کردن در خانه نام می­‌بریم، بلکه نکات لازم برای رژیم گیاهی و عاری از گوشت را هم خواهید خواند که ردخور ندارد، حتی اگر از علاقمندان سینه­‌چاک مرغ و گوشت و محصولات لبنی باشید!

رژیم وگان برای تازه­‌کارها

خوب است از همین ابتدا سراغ تعریف مفاهیم اساسی این نوع سبک غذایی برویم. به صورت کلی، به گفته کِلی اِسپرینگِر (Kelly Springer) که مشاور تغذیه است، وگان‌ها برخلاف گیاهخوارها که به جز انواع گوشت از شیر، پنیر و تخم‌­مرغ استفاده می‌­کنند، تنها از غذاهای گیاهی تغذیه می‌­کنند که از جمله آنها میوه، سبزیجات، غلات کامل، مغزها و دانه­‌ها، انواع حبوبات، محصولات مشتق شده از سویا و روغن­‌های گیاهی هستند.

 البته نگران نباشید! امروزه حتی شیر، بستنی، گوشت گیاهی با طعمی بسیار مشابه گوشت حیوانی، براونی و شیرینی‌­جات و کیک­‌های وگان هم داریم و نیازی نیست تصاویر این خوراکی­‌های محبوب گذشته را با چشمانی اشکبار داخل صندوقچه خاطرات مغزتان بگذارید.

ارتباط میان فمینیسم و وگانیسم، عمیق است؛ اما همه هواداران وگانیسم فمنیست نیستند. وگان­‌ها از مصرف هر نوع محصولات دامی خودداری می­‌کنند. گوشت قرمز، ماهی، تخم­‌مرغ و محصولات لبنی از ممنوعه‌­ها هستند. کسانی که پیرو این سبک غذایی­‌اند، مواد اولیه دیگر با منشا حیوانی را هم کنار می­‌گذارند. به عنوان مثال، ژلاتین و عسل را. بسیار خب، حالا که شناخت بهتری از اصول پایه بدست آورد­ید برویم سراغ اصل کار.

جایگزینی محصولات گوشتی و لبنی با سبزیجات در رژیم وگان
وگان­‌ها محصولات دامی مصرف نکرده و آنها را با سبزیجات و مغزیجات جایگزین می‌کنند.

در برنامه غذایی وگان سخت‌گیری نکنید

می‌­گویند «رهرو آنست که آهسته و پیوسته رود»؛ این حرف در عین تکراری بودن واقعا حرف درستی است، بخصوص وقتی صحبت از تغییر رژیم غذایی در بین باشد. قرار است شما همه غذاهایی را که عمری به دندان کشیده‌­اید و باعث شده­‌ تا ذائقه­‌تان به مزه لذیذ گوشت و پنیر و ماست عادت کند، کنار بگذارید.

دکتر اسپرینگر ادامه می‌­دهد «خیلی بعید است شخصی که تمام مدت گوشت و لبنیات مصرف می­‌کرده، یک شبه وگان شود – حتی اگر هم این اتفاق بیفتد- احتمالا طولانی‌مدت و پایدار نیست».

برای شمایی که تازه‌­کار هستید، بهترین روش عادت کردن به سبک غذایی بدون گوشت آن است که به تدریج سهم گیاهان را در رژیم‌­تان بیشتر کنید و در طول زمان گوشت را به طور کامل حذف نمایید. به گفته دکتر یاسی انصاری (مشاور تغذیه) «خوب است به عنوان مثال یک روز در هفته (مثلا دوشنبه‌­ها) را به عنوان روز وعده­‌های غذایی وگان انتخاب کنید و ببینید بدنتان از این بابت چه احساسی دارد».

دوشنبه های بدون گوشت
دوشنبه‌های بدون گوشت جنبشی جهانی برای کاهش مصرف گوشت است.

یاسی انصاری، از سخنگویان رسانه‌­ای آکادمی تغذیه و رژیم غذایی (Academy of Nutrition and Dietetics) هم هست. در دوشنبه‌­های بدون گوشت (یا هر روز مورد علاقه دیگر شما در هفته)، شیر گاو را با شیر سویا یا به طور کلی شیرهای گیاهی جانشین شیر لبنی جایگزین کنید؛ در بشقاب سبزی که تدارک می­‌بینید به جای جوجه و مرغ از توفو (پنیر سویا) استفاده کنید؛ و در خورشت‌­ها، گوشت را با لوبیا جایگزین نمایید.

اگر خوردن یک روز غذاهای وگان به شما انرژی و نشاط داد (به این معنی که حس کسلی نداشته باشید و شکمتان ۲۴ ساعت قار و قور نکند)، می‌­توانید روزبه‌­روز به تدریج مقدار غذاهای وگان را در بشقابتان بیشتر کنید. ببینید چه احساسی دارید و آیا نتایج حاصل از خوردن این غذاها برایتان مثبت هست یا نه.

سپس غذاهای همه­‌چیزخواری خود را با وگان عوض کنید، تا وقتی که کاملا وگان شوید. به گفته دکتر انصاری، «سخت­گیری نکنید و برای تغییر دادن الگوی کلی تغذیه‌­ای به خودتان فشار نیاورید. هرچقدر قدم­‌هایتان کوچکتر باشد، احتمال ادامه دادن رژیم از سوی شما بیشتر است”.

جایگزینی گوشت و لبنیات در رژیم وگان
برای انتقال راحت‌تر به وگانیسم، خوب است کم‌کم گوشت و لبنیات را جایگزین کنید.

در ادامه، اسپرینگر می­‌گوید برای راحتی بیشتر ضمن انتقال از رژیم قبلی به جدید، خوب است استفاده از محصولات حیوانی را طی چند مرحله کاهش بدهید، «برای اینکه راه فرار منطقی‌­ای برای خودتان باقی بگذارید، ابتدا مدتی از رژیم گیاهخواری ماهی یا پِسکاتاریَن (pescatarian) (ماهی و غذاهای دریایی) پیروی کنید، و بعد از یک ارزیابی اولیه ببینید آیا وگانیسم همچنان هدف نهایی شما هست یا نه».

اگر اینطور است و می­‌خواهید ۱۰۰ درصد گیاهخوار باشید، آنوقت –طی یک روز خاص یا ظرف یک هفته –، چند وعده از دستور غذاهای گیاهخواری را با غذاهای تمام وگان جابجا کنید و از این نقطه به بعد مصرف گیاهان و سایر غلات و جایگزین‌­ها را افزایش بدهید.

اصراری برای وگانیزه کردن غذاهای موردعلاقه‌­تان نداشته باشید

درست است که جایگزین کردن بیف برگر با برگری که از گوشت گیاهی تهیه شده زیاد سخت نیست، اما بدون چالش هم نیست. به گفته اسپرینگر «این جایگزین­‌ها غالبا آن مزه­‌ای را که فرد بهشان عادت داشته نمی‌­دهند یا اینکه تازه به بازار معرفی شده‌­اند و تهیه کردنشان مشکل است. به همین جهت یکی از مشکلات تازه وگان­‌ها پیدا کردن غذاهایی است که در ضمن گیاهی بودن، خوشمزه هم باشند و ذائقه را راضی کنند».

خوب است افراد تازه کار به جای این­‌ها به اصول اولیه توجه داشته باشند (یعنی مصرف میوه، سبزی، غلات کامل، لوبیا و حبوبات، مغزها و دانه­‌ها را ادامه بدهند) و تمرکز خود را بر امتحان کردن غذاهای آشنای وگان بگذارند.

کار را از غذاهای ساده گیاه­ی مانند اُوتمیل شروع کنید، روی ظرف را با میوه و مغزهای خوراکی تزیین نمایید؛ یا مثلا رَپ‌­های حُمُص با سبزیجات رُست شده داخلش تهیه کنید؛ ساندویچ بادام­‌زمینی و موز و سبزی سرخ شده که از برنج قهوه‌­ای در کنارش استفاده شود هم انتخاب جذابی است. همینطور انتخاب‌های دیگری مثل برگر گیاهی با لوبیا هم در اختیار شماست.

شروع رژیم وگان با دستور غذاهای ساده
برای تغییر دادن رژیم غذایی به وگان، کار را از غذاهای ساده شروع کنید.

مواد لازم برای آشپزی وگان را از قبل در آشپزخانه جا بدهید

وگانیسم همیشه در طول تاریخ پرطرفدار بوده است؛ حتی در دوران جنگ. اگر شما هم دوست دارید رژیم وگان را حفظ کنید – و از مزایای آن برای سلامت بهره‌­مند شوید – یخچال و انباری آشپزخانه را از مواد غذایی و محصولات گیاهی پر کنید. همیشه کلی میوه و سبزی دم دست داشته باشید، منظور میوه و سبزی‌­هایی است که سرشار از مواد مغذیِ تقویت‌­کننده سیستم ایمنی هستند (مثل ویتامین A ،C و E).

علاوه بر این، از مواد غذایی فیبردار غافل نشوید. یادتان باشد اگر دایم محصول تازه در دسترس نداشته باشید، یا باید تندتند به فروشگاه محل سر بزنید یا بخشی از باغچه و حیاط را به کشت و پروش میوه و سبزی اختصاص بدهید. پیشنهاد دکتر اسپرینگر این است که به عنوان نمونه، باقالا را یخ‌زده در فریز داشته باشید، «معمولا باقالا را بعد از رسیدن می­‌توان فریز کرد، به این ترتیب مواد مغذی­‌اش هم دست نخورده باقی می­‌ماند. واقعا هم ارزان قیمت است. تازه اینطوری می­‌توانید تمام مدت سال از باقالا در غذاها استفاده کنید».

خوب است سیب­‌زمینی، سیب و کدو حلوایی هم دم دست داشته باشید، زیرا به گفته اسپرینگر، این محصولات، عمر قفسه‌­ایِ طولانی مدتی دارند. به علاوه، برای دریافت پروتئین سراغ لوبیا خشک یا کنسروی و غلات کامل، مغزها و دانه‌­های خوراکی بروید که در سوپرمارکت­ها یا مغازه‌­ها به صورت فله­‌ای عرضه می­‌شوند و خریدشان به صرفه است. به علاوه از نظر تغذیه‌­ای غنی هستند و برای طولانی مدت قابل استفاده‌­اند.

به جای گوشت، پنیر و شیر حیوانی، نمونه‌­های گیاهی را تهیه کنید

به توصیه اسپرینگر، به جای محصولات گوشتی غیرحیوانی و «پنیرهای» بدون مواد لبنی حیوانی – که علیرغم صددرصد گیاهی بودن  لزوما سالم­‌تر هم نیستند-، برای راضی کردن ذائقه همه‌­چیزخواری خود بگردید و غذاهای گیاهی کامل با بافت و طعم مشابه نمونه حیوانی پیدا کنید.

گوشت با پایه گیاهی

برندهای مختلفی گوشت با پایه گیاهی عرضه می‌کنند که بسیار مشابه گوشت واقعی است.

به عنوان مثال، قارچ پُورتُوبِلُو (Portobello) بافت گوشتی و طعم گوشت‌مانندی دارد که آن را به جایگزینی ایده‌­آل برای برگر کلاسیک تبدیل می­‌کند؛ یا مثلا به جای سالاد «تن ماهی»، نخود له شده بخورید که عالی است. جایگزین­‌های دیگری که برای مواد گوشتی و لبنی اصلی می­‌توان نام برد، در عین فوق­‌العاده نوآورانه بودن، به همان اندازه خوشمزه هستند.

اسپرینگر ادامه می‌­دهد «برای درست کردن کباب، به جای «بیکن» از جک فروت (درخت نان صحرایی) استفاده کنید و عوض گوشت چرخ کرده هم ترکیب عدس له‌شده با گردوی خرد شده و ادویه‌های متفاوت را امتحان کنید. برای صبحانه، توفوی برشته خانگی و مخمر تغذیه‌ای داشته باشید که منبعی عالی از پروتئین و ویتامین‌های گروه B است. علاوه بر این‌­ها، مخمر تغذیه‌­ای کاملا طعم «پنیر» می­‌دهد و جایگزین مناسبی برای پنیر پارمزان است.»

غذا را با عشق و علاقه آماده کنید

احتمالا موافقید که هیچکسی حاضر نیست بعد از یک روز کاریِ پر از خستگی، یک ساعت هم  وقتش را پای اجاق گاز صرف کند – چه برسد به اینکه پای امتحان کردن دستور غذایی جدیدی هم در میان باشد. حالا درست است که می­‌شود شام را با یک کاسه بزرگ اسپاگتی گیاهی سر و ته آورد، اما مطمئناً بعد از خوردن اینهمه رشته باز هم احساس سیری کامل نخواهید کرد و کمبود فیبر و پروتئین گیاهی، قار و قور شکم را به دنبال دارد.

همین دلایل کافی است تا تازه­‌کارها از قبل زمانی را به آماده کردن وعده­‌های غذایی اختصاص بدهند. مثلا خوب است یک روز آخر هفته را برای آماده‌­سازی بسته‌­های بزرگ یکی دو نوع غلات کامل- مثل کینوا و جو دوسر- در نظر بگیرید، سبزیجات مختلف را تفت بدهید و پروتئین­‌های گیاهی – مثل توفوی مزه­‌دار شده یا لوبیای سیاه پخته- درست کنید تا در طول هفته، سریع داخل غذایتان بریزید و نوش جان کنید.

آماده سازی غذا توسط وگان ها
به عنوان یک وگان، خوب است زمانی را به آشپزی اختصاص بدهید.

اسپرینگر این را هم اضافه می­‌کند که برای داشتن بشقابی متعادل از نظر تغذیه، گنجاندن انواع غذاها و رنگ‌ها در رژیم غذایی وگان بسیار مهم است. آنطور که تحقیقات مؤسسه ملی بهداشت (National Institute of Health) ایالات متحده نشان می‌­دهد، میزان جذب آهن گیاهی توسط بدن انسان، به اندازه آهن داخل گوشت نیست (به این معنی که نیاز گیاهخواران به آهن، دو برابر دیگران است).

به طور کلی، آهن، ویتامین D، پروتئین و کلسیم در گوشت و محصولات لبنی وجود دارد. در همین راستا دکتر انصاری توصیه می­‌کند تا برای تهیه بشقاب­‌های غذایمان وسواس خاصی داشته باشیم، یعنی در تهیه وعده‌­های غذایی، رنگین‌­کمانی از میوه‌­ها و سبزیجات (یا حداقل چند رنگ مختلف)، یک وعده ۵۵ گرمی غلات کامل، و منابع گیاهی پروتئین، مانند لوبیا، توفو، تِمپه (پروتئینی که از تخمیر سویا بدست می­‌آید)، یا مغز و دانه‌­ها را جا بدهیم.

شیر یکی از آن مواد غذایی است که اصلا نیازی نیست نگرانش باشید؛ شیرهای غیرلبنی مانند سویا، بادام، جو دوسر، شاهدانه یا «شیر بادام هندی» جایگزین­‌هایی هستند که برای شیر گاو ارائه شده‌­اند.

او می‌افزاید: «من همیشه از جایگزین‌های غیرلبنی‌­ای که در فروشگاه‌­ها عرضه می‌­شود استفاده می­‌کنم، چون معمولا با کلسیم و ویتامین دی غنی شده­‌اند، و در انواع بسته‌بندی شده با عمر قفسه‌­ای بالا ارائه می­‌شوند. پس نیازی نیست به فکر خرید دم و دستگاه برای تهیه شیر گیاهی در خانه باشید.

تغییرات اولیه سیستم گوارش در افراد وگان
بروز تغییرات در سیستم گوارشی در ابتدای وگان شدن عادی است.

منتظر تغییرات اولیه در گوارش خود باشید

طبق گفته کلینیک کِلیولَند (Cleveland Clinic)، آنهایی که تازه سراغ وگانیسم رفته­‌اند همراه با افزایش مصرف غذاهای گیاهی، فیبر بیشتری دریافت می­‌کنند که کاهش کلسترول، تنظیم قند خون و تسهیل در وظایف دستگاه گوارش را بدنبال دارد.

فیبر برای تولید مدفوع نرم و حجیم و جلوگیری از یبوست لازم است، وقتی فیبر مصرف می‌­کنید، آب جذب روده بزرگ می­‌شود و دستگاه گوارش کارش را به خوبی انجام خواهد داد.

دکتر انصاری اشاره می‌­کند که مصرف فیبر بیشتر، تغییراتی را در دستگاه هاضمه بدنبال خواهد داشت، “امکان دارد در اوایل گیاهخواری، عادات و رفتار روده­‌هایتان تغییر کند، گاز معده‌­تان بیشتر شود یا حتی کمی شکم درد داشته باشید، به همین دلیل ضروری است در فاصله بین تغییر رژیم از رژیم قبلی به جدید حسابی آب بخورید.

 ویتامین‌­ها و موادمعدنی کمیاب در رژیم وگان را بشناسید

به گفته اسپرینگر، وقتی بشقاب غذای شما کاملا پر از غذاهای گیاهی شود، تامین بعضی از مواد مغذی به‌ ویژه ویتامین B12 و اسیدهای چرب امگا ۳ دشوار می­‌شود. ویتامین B12 دسته­‌ای از ویتامین­‌ها است که به حفظ سلامت سلول‌های عصبی و خونی بدن کمک می‌کند، و عمدتا در غذاهای حیوانی (مثلاً گوشت، ماهی، شیر و تخم‌مرغ) یافت می‌شود.

گاهی اوقات این ویتامین­‌ها را به غلات صبحانه و مخمرهای تغذیه‌ای وگان‌پسند اضافه می‌کنند. بنا به اعلام مرکز ملی سلامت ایالات متحده، کمبود ویتامین‌­های گروه B12 در بدن باعث می­‌شود تا فرد احساس خستگی و ضعف کرده، اشتهایش را از دست بدهد یا یبوست داشته باشد. به همین خاطر اسپرینگر به وگان‌ها توصیه می­‌کند روزانه به مقدار ۲٫۳ میکروگرم از مکمل ویتامین B12 استفاده کنند.

احتمالا به عنوان کسی که به تازگی رو به وگانیسم آورده نگران دریافت مقادیر مناسب اسیدهای چرب امگا ۳ هستید که در ساختن سلول‌های مغزی و حفظ سلامت قلب تاثیر دارند. باید دانست با وجودی که دانه‌های کتان، چیا، گردو و سویا حاوی مقدار زیادی ا ALA هستند (نوعی امگا ۳ که بدن به تنهایی نمی‌­تواند تولید کند)، اما EPA (ماده­‌ای مهم برای بدن) و DHA (ماده­‌ای موثر در کاهش سطح تری­‌گلیسیرید) ندارند.

منابع حیوانی اسیدهای امگا 3
منابع اصلی امگا ۳ برای بدن، ماهی، روغن ماهی و روغن کریل است.

بنا به اعلام سازمان بهداشت ملی آمریکا، منابع اصلی امگا ۳ عبارتند از ماهی، روغن ماهی و روغن کریل. جلبک دریایی، نوری (nori)، اسپیرولینا (spirulina) و کُلُرلا (chlorella) هم منابع گیاهی EPA و DHA هستند، اما به گفته اسپرینگر، تنها خوردن این غذاها آدم را سیر نمی­‌کند.

از طرفی کمبود امگا ۳ در بدن عوارضی جدی مثل خشک شدن سطح پوست و پوسته‌پوسته شدن و التهاب پوست را بدنبال دارد. راه خودداری از بروز این مشکل هم استفاده از مکمل امگا ۳ ساخته شده از جلبک است. حواستان باشد از مکمل‌­های رژیمی‌­ای استفاده کنید که تایید سازمان‌­های معتبر بهداشتی را داشته باشند. در این مورد هم با یک مشاور/پزشک تغذیه آگاه صحبت کنید تا میزان و برند مناسب را به شما پیشنهاد بدهد.

با پزشک تغذیه مشورت کنید

حتی اگر فکر می­‌کنید تمام زیر و بم رژیم وگان را می‌­دانید باز هم صحبت کردن با پزشک تغذیه ضرری ندارد، در عوض از درست بودن تصمیم خودتان ۱۰۰ درصد مطمئن می­‌شوید. دکتر اسپرینگر در ادامه می­‌­گوید، «رژیم وگان تا حد بسیار زیادی مفید است و موجب سلامتی می­‌شود، اما صرفا در صورتی که رژیم‌تان را به روش صحیح ادامه بدهید. حتما از علم تغذیه اطلاعاتی داشته باشید تا رژیمی را برنامه­‌ریزی کنید که متوزان و سرشار از مواد مغذی است».

هر چند وقت یک بار توسط دکتر تغذیه ویزیت شوید تا از دریافت میزان لازم مواد مغذی اطمینان حاصل کنید؛ مخصوصا موادی که کمبودشان در رژیم غذایی وگان عادی است.

نقش مشورت با پزشکان تغذیه در تغییر رژیم
قبل از وگان شدن، خوب است با پزشک تغذیه مشورت کنید.

همه چیزهایی که در مورد رژیم وگان یاد گرفتیم

اگر تازه به جمع گیاهخواران وگان ملحق شده‌­اید یادتان باشد برای انتقال به سبک جدید زندگی، ابتدا تغییرات کوچکی را در بشقاب غذایتان اعمال کنید. وگان شدن هوسی نیست که یک شبه از پس انجام دادنش بربیایید. حتما مطالعه کافی داشته باشید، با پزشک تغذیه و افرادی که چند سال است این شیوه را پیش گرفته­‌اند صحبت کنید و بعد اقدام عملی انجام بدهید.

نکته دیگر اینکه اگر مثلا یک بار شام هوس کردید تا به جای تِمپِه، تکه‌­ای گوشت مرغ در دهان بگذارید خودتان را سرزنش نکنید. به گفته اسپرینگر «تمرکز خودتان را روی بی­‌نقص بودن نگذارید، بلکه به پیشرفت‌تان نگاه کنید. از هر فرصتی برای جا دادن غذاهای گیاهی بیشتر استفاده کنید و فکر نکنید لازم است گوشت را یکباره حذف کنید.»

shape

جنگ جهانی و دوره سقوط گیاهخواری

سربازان هنگام غذا خوردن در جبهه های جنگ جهانی

گیاهخوارانی که در قرن نوزدهم میلادی در مغرب زمین ظهور کردند، از دید اغلب مردم با صفاتی مثل «خیلی افراطی»، «خیلی ساده‌دل»، یا خودمانی بگوییم «ساده‌لوح» توصیف می‌شدند و گوشت‌خوارها آنها را «سبک مغز»، «بی‌دین و ایمان» و «بدغذا» خطاب می‌کردند. همین دعوای کلامی، برای آغاز یک جنگ بزرگ با گیاهخواری کافی بود.

بیش از صد سال قبل از شکل‌گیری اجتماع هیپی‌ها در سال ۱۸۰۰، فردی به نام آموس بِرانسُون آلکُوت (Amos Bronson Alcott) در ایالات‌متحده، سعی کرد تا جامعه وگانی را تاسیس کرده و پرورش دهد. نام این جامعه را هم فروت لَندز (Fruitlands) گذاشته بود و در فکر تاسیس «باغ عدنی» زمینی بود. قرار بود همه آدم‌هایی که در این جامعه زندگی می‌کنند، لباس یکدستی بپوشند و از گیاهان کاشت خودشان در مزارع اشتراکی تغذیه کنند؛ اما اولین زمستان که آمد، مشخص شد مهارت‌های کشاورزی ساکنان این مزارع ضعیف‌تر از چیزی است که تصور می‌شد. سرما به محصولات زد و مردم چیزی برای خوردن نداشتند و در نتیجه کل ایده فروت لندز از هم پاشید.  

نمونه دیگر، ایده شهری وگان به نام اُوکتاگُون (Octagon City) بود، که می‌شود گفت برخلاف قبلی در نطفه خفه شد و حتی از مرحله کاغذ فراتر نرفت. سال ۱۸۵۶ طبق طرح مد نظر موسسان، قرار بود تا این شهر ۴۱ کیلومتر مربعی، کالج کشاورزی و موسسه علمی خاص خود را داشته باشد و برای تامین مخارج و اقتصادش نیز به صادرات میوه، آرد و کراکر تکیه کنند. اما نخستین ساکنان آن بدست سرخپوستان، مارها و پشه‌‌ها فراری داده شدند.

غلبه گوشتخواری بر گیاهخواری در جنگ های جهانی
نبرد بین گوشتخواری و گیاهخواری در دوران جنگ‌های جهانی به اوج خود رسید.

شکست‌هایی از این دست برای منصرف کردن توده‌های مردم از پیوستن به جنبش گیاهخواری کافی بود. حتی دست سرنوشت هم با هواداران وگانیسم در آن زمان سر سازگاری نداشت و کم بهانه به دست مخالفانشان نمی‌داد. مرگ زودهنگام عده‌ای از رهبران این جنبش‌ها هم مزید بر علت شد. با وجودی که این مرگ‌ها کمترین ارتباطی با حذف گوشت از رژیم غذایی نداشت و نتیجه بیماری سل یا شرایط پزشکی سابقه‌دار و مسمومیت با بخارات صنعتی بود، اما تاثیر رژیم گیاهی به عنوان علت اصلی مرگ، دهان‌به‌دهان نقل می‌شد. بنابراین مردم به شک افتادند که نکند زندگی گیاهخواری آنقدرها هم سالم نباشد!

جنگ‌های جهانی و تغییر مناسبات تغذیه در اروپا

علیرغم آسیبی که جنبش گیاهخواری در آغاز خودش در قرن نوزدهم از تبلیغات منفی دیده بود، همچنان حضوری نسبتا قوی در صحنه داشت. این جنبش موفق شده بود تا بعضی از آمریکایی‌ها و بریتانیایی‌ها را نسبت به حذف بیکن و سوسیس از صبحانه‌شان قانع کند. اما وقوع دو جنگ جهانی علتی شد تا رژیم غذایی غربی با قدرت بیشتری به سمت گوشت و گوشتخواری چرخش کند.

به قول یکی از نویسنده‌‌های آن زمان «این روزها هیچکس برای اسب‌ها گریه نمی‌‌کند». خب، کسی برای مرغ‌ها و خوک‌ها هم گریه نمی‌کرد. به علاوه، سربازان آمریکایی و بریتانیایی به سختی می‌توانستند به گیاهخواری پایبند باشند.

وزن گوشت در جیره ارتشی‌ها به باقی مواد غذایی می‌چربید، پس اگر سرباز بودید و می‌خواستید شکم‌تان را سیر کنید چاره‌ای نداشتید جز اینکه تا ذره آخر، غذای داخل بشقاب را بخورید. بیشتر سربازان هم با کمال میل این کار را می‌کردند. حتی برای خیلی‌هایشان که از خانواده‌های فقیر روستایی آمده بودند، همین که دندانشان به جیره گوشت دست‌ودلبازانه ارتشی می‌رسید، رویایی بود که به واقعیت پیوسته باشد.

دستورالعمل مصرف غذاها توسط وزارت غذای بریتانیا
نمونه‌ای از دستورهای مصرف غذا توسط وزارت غذای بریتانیا که برای شهروندان منتشر می‌شد.

این سربازها، بالاخره و برای اولین بار در زندگی‌شان قادر بودند هر چقدر دلشان می‌خواهد گوشت بخورند و گوشت در آن دوران، تا مدت‌ها نماد قدرت و آیتمی لاکچری را داشت که دست خیلی‌ها بهش نمی‌رسید؛ گوشتی که پر از طعم اومامی، چربی و لذت بود و مقایسه‌ بین جیره غذایی ارتش‌های بریتانیا و آلمان این را بخوبی نشان می‌دهد.

جیره غذایی ارتش در جنگ اول جهانی

غذا از ضروریات زندگی ارتشی‌هاست. فرماندهان می‌دانستند اگر شکم سربازها سیر نباشد، خبری از پیروزی در جنگ هم نیست. به همین خاطر، بریتانیا برای ارتش خود جیره مفصلی شامل چند برش بیکن، گوشت گاو پخته و نمک سود، یک چهارم قرصِ نان گندم، پنیر، سبزیجات، خردل و البته نوشیدنی تدارک دیده بود.

در کنار غذا، توشه‌ای از انواع ابزارهای آماده‌سازی و خوردن غذا هم به سربازها می‌دادند که حاوی یک عدد چنگال، یک قاشق، یک چاقو،  و البته تیغ اصلاح بود.

در ابتدای جنگ (سال ۱۹۱۴)، جیره غذایی بریتانیایی‌ها و آلمانی‌ها از گوشت و سیب‌زمینی تشکیل شده بود و جیره گوشت بریتانیایی‌ها از آلمانی‌ها بیشتر بود. البته فکر نکنید به سربازها استیک می‌دادند، گوشت عبارت بود از یک تکه گوشت لخم با حداقل میزان چربی که از تمام قسمتهایش بتوان برای نیرو گرفتن استفاده کرد. اما همان تکه گوشت لخم را می‌شد خرد کرد و با ترکیب سیب‌زمینی از آن خورشت ساخت. به مرور که جنگ طولانی‌تر می‌شد، گوشت را خرد شده و پخته، داخل قوطی‌های فلزی کوچک به جبهه‌ها می‌فرستاندند که گاهی مشکلاتی گوارشی مثل اسهال و تهوع را برای سربازها بدنبال داشت.

در کنار نان و پنیر، به بریتانیایی‌ها مربا هم می‌دادند. بین سالهای ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۸ بخصوص در جبهه آلمانی‌ها میزان غذا که مرکب از نخود سبز، سیب‌زمینی و گوشت بود، کمتر و کمتر شد تا اینکه سال ۱۹۱۸ سربازان آلمان تنها خورشت‌هایی آبکی برای خوردن داشتند. البته در کنار این غذا، نان شلغم هم سرو می‌شد.

مواد غذایی جیره بندی شده در جنگ دوم جهانی
این میز مواد غذایی جیره‌بندی شده در بریتانیا در جنگ جهانی دوم را نشان می‌دهد.

به لحاظ میزان کالری، جیره بریتانیایی‌ها ۴۵۰۰ کالری و جیره آلمانی‌ها ۳۵۰۰ کالری داشت. ظاهرا بریتانیایی‌ها با اتکا به تجربیات خود از نبردهای نظامی که طی اعصار گذشته در نقاط مختلف دنیا انجام داده بودند، در جبهه غذا موفق‌تر عمل کردند. البته این ماجرا یک سویه دیگر هم داشت، و آن روانه کردن غذای بیشتر به جبهه‌ها به ازای دعوت از شهروندان غیرنظامی به صرفه‌جویی در مصرف مواد غذایی مثل گندم و نان بود که در جنگ دوم جهانی به خوبی نمود پیدا کرد.

جیره‌بندی غذای شهروندان در جنگ دوم جهانی

در فاصله دو جنگ جهانی، گوشت برای شهروندان آمریکایی و اروپایی آنچنان خوراک خوشمزه و نایابی بود که بیش از قبل تبدیل به نماد اعلام طبقه اجتماعی شد. روانشناسان اجتماعی در توضیح این وضعیت آن را نمودی از «اصل کمیابی» (Scarcity Principle) می‌دانستند. طبق این اصل، هرچه عرضه چیزی کمتر باشد، ما ارزش بیشتری برای آن قائل هستیم.

سال ۱۹۴۰ (دو سال بعد از شروع جنگ دوم جهانی) در نظرسنجی‌ای از آمریکاییان سوال کردند «غذایی که بیشتر از همه عاشق خوردنش هستید را نام ببرید؟». جایگاه اول به تخم‌مرغ و کالباس رسید، دوم به دنده گوشت گاو، سوم به مرغ، لابستر و کالباس پخته ویرجینیایی. هیچ غذای گیاهی‌ای در این فهرست وجود نداشت.

همزمان با آمریکا، در انگلستان اتفاق عجیبی داشت روی می‌داد؛ طی جنگ دوم جهانی، تعداد گیاهخواران داوطلب در این کشور سیر صعودی به خودت گرفت. آیا سختی‌های جنگ سبب شده بود تا بریتانیایی‌ها ارتباطی مابین رنج حیوانات و رنج انسان‌ها پیدا کنند و همین انگیزه‌ای برای دست کشیدن آنها از خوردن گوشت به شمار می‌آمد؟ راستش نه، موضوع از این قرار نبود.

جیره بندی غذای شهرندان در جنگ دوم جهانی در بریتانیا
زنی بریتانیایی در حال دریافت جیره غذایی خود طبق کوپن اختصاصی دولتی است.

اگر در بریتانیا خود را گیاهخوار اعلام می‌کردی، سهم پرو‌پیمان‌تری از پنیر در جیره غذایی‌ات درنظر می‌گرفتند که خیلی جذاب‌تر از جیره گوشتی مقرر شده برای شهروندان بود. گوشتی که آن زمان به مردم عادی می‌رسید، نه چشمگیر بود و نه می‌شد از ادامه پیدا کردن توزیعش اطمینان داشت. اگر هدف فراهم کردن تغذیه بهتر برای اعضای خانواده بود، واضح است که سبد غذایی گیاهخواری ارزش غذایی بیشتری داشت.

مصرف گوشت در بریتانیای درگیر جنگ دوم جهانی

در جنگ دوم جهانی، شهروندان بریتانیا کتابچه‌های مخصوصی داشتند که دستورالعمل جیره غذایی دولتی را مشخص می‌کرد و کوپن‌هایی مخصوص مردان، زنان و کودکان به آنها الصاق شده بود. خبری از شکلات و شیرینی نبود، زیرا قسمت اعظم غذا باید وارد بریتانیا می‌شد و جایی برای هوس‌های اینگونه وجود نداشت.

جیره‌بندی غذا در انگلستان در ۸ ژانویه ۱۹۴۰ به صورت رسمی اعلام شد. بیکن، کره و شکر اولین اقلام جیره‌بندی شده بودند و در مجموع، روزانه ۳۰۰۰ کالری به مردم اختصاص داده شده بود.

در این بین، گوشت آخرین ماده‌ای بود که دسترسی به آن محدود شد، یعنی اواخر جنگ و در سال ۱۹۵۴٫ مردم از تمام قسمت‌های قابل استفاده مثل روده‌ها، قلب و زبان حیوانات قصابی شده غذا درست می‌کردند و کار مدیریت جیره اعضای خانواده و تقسیم‌بندی و درست کردن غذا برای همه اعضا، به عهده مادران و زنان خانه بود. اگر دختر یا پسر مدرسه‌ای خانواده هوس می‌کرد تا دو شب پشت سر هم همراه نانش، تکه‌ای از پنیر جیره دریافتی‌اش را هم بخورد، مادر به او یادآوری می‌کرد که نمی‌تواند این کار را بکند.

کنسروهای زمان جنگ دوم جهانی
کنسرو ویلسون مور در بریتانیای زمان جنگ جهانی محبوب بود.

تبلیغات دولتی مربوط به مصرف غذا در جنگ، برای ترغیب مردم به کاهش مصرف نان و بخشیدن مازاد موادغذایی به جبهه‌ها در دوران جنگ‌های جهانی، آشپزخانه را بدل به نمادین‌ترین مکان خانه‌ها کرده بود، گویی قلب جنگ علاوه بر سنگرها در اجاق آشپزخانه‌ها هم می‌طپید.

انواع گوشت و دسترسی به آنها در زمان جنگ

بریتانیا به علت موقعیت خاص جغرافیایی خود در زمان جنگ دوم جهانی از نظر غذایی در حالت تهدید قرار داشت. این کشور که تا قبل از جنگ ۲۲ میلیون تن غذا وارد می‌کرد، به علت آمار بالای کشتی‌ها و قایق‌های غرق شده توسط نیروهای دشمن، و نیازی که به اختصاص دادن فضای این وسایل حمل و نقل دریایی به واردسازی مهمات و مواد صنعتی داشت، تنها ۱۱ میلیون تن غذا وارد می‌کرد.

پس صبح و شب کارشناسان تغذیه در رادیو مردم را تشویق به کم مصرف کردن یا جایگزینی مواد غذایی، از جمله انواع گوشت می‌کردند. و داستان دسترسی به گوشت گاو، خوک و مرغ به طور خلاصه از این قرار بود:

گوشت اسب و امعا و احشا

باید دانست همه انواع گوشت هم در بریتانیا جیره‌بندی نشد. برای کسانی که خواستار گوشت اسب بودند، گوشت اسب به وفور موجود بود. در عین حال به علت بازار سیاهی که بوجود آمده بود، زنان خانه‌دار در برابر خرید بیف مقاومت می‌کردند، زیرا مطمئن نبودند واقعا گوشت گاو بهشان فروخته شود و گوشت اسب بهشان قالب نکنند.

امعا و احشای حیوانات و سوسیس هم بین سالهای ۱۹۴۲ تا ۱۹۴۴جیره‌بندی شده بود، با این وجود باز هم کمیاب بود و کسانی که واقعا هوس به سیخ کشیدن یا پختن دل و جگر را داشتند برای بدست آوردنش حاضر بودند هر مقدار پول پرداخت کنند.

سوسیس و کنسرو گوشت

سوسیس تبدیل به رویا شده بود و آنچه دولت بین خانواده‌ها توزیع می‌کرد گوشت کمی داشت. قسمت اعظم این سوسیس‌ها از ذرت و چربی تشکیل شده بود. در نهایت، وزارت غذا قانونی وضع کرد که طبق آن سوسیس‌ها بایستی حداقل ۱۰% گوشت می‌داشتند.

پایِ گوشت جیره‌بندی نشده بود، اما گوشت داخلش به احتمال زیاد از کنسروهای آمریکایی اِسپَم (Spam) بود. این کنسروهای گوشتی از سردست خرد شده خوک، نمک، آب، شکر و سدیم نیترات پر شده بودند و هدیه‌ای از سمت خدا به حساب می‌آمدند. فراوان بودند و مردم محتویات آنها را در ماهی‌تابه سرخ می‌کردند یا با گوشت‌کوب پهن کرده و همراه چیپس در روغن می‌انداختند.

جیره غذایی ارتش آمریکا در جنگ دوم جهانی
تصویر جیره غذایی K-rot مخصوص سربازان ارتش آمریکا را در جنگ دوم جهانی نشان می‌دهد.

در برهه‌ای از جنگ بریتانیا مجددا دست به دامان آمریکا شد تا برایش کنسرو بفرستند. کنسروهای ویلسون مور (Wilson’s Mor) هرچند به لحاظ مواد تشکیل‌دهنده مشابه اسپم بودند، اما ابعاد بزرگی داشتند و حجیم بودند. به این جهت به راحتی می‌شد از محتویاتشان –سردرست خرد شده و مزه‌دار شده خوک- برای تهیه چندین وعده غذایی صبحانه، ناهار و شام استفاده کرد. لازم به ذکر است برای اینکه دستت به یک قوطی کنسرو مور برسد، باید ۱۶ امتیاز می‌داشتید. مزیت دیگری که کنسرو یاد شده را بین مردم بریتانیا بسیار محبوب می‌کرد، وجود ۲۲۲ گرم چربی خالص روی سوسیس‌های گوشتی داخلش بود که برای پخت غذا واقعا کاربردی بود.

ماهی و نهنگ

در این بین به علت دسترسی مستقیم انگلستان به دریا، ماهی، بخصوص در بعضی استان‌ها فراوان بود و جبران کمبود گوشت قرمز را می‌کرد، البته اگر حاضر می‌شدی در صف طولانی ماهی‌فروشی‌ها بایستی. حتی ساکنان شهرستان‌های داخل جزیره، وقتی به شهرهای بندری یا نزدیکِ دریا مثل بریستُول (Bristol) می‌آمدند به ازای گوشت مرغ و خرگوش شکارشان، ماهی یا شکر می‌خریدند و ترجیح می‌دادند به جای انتخاب گیاهخورای ، ماهی و نهنگ بخورند.

از این نکته نباید غافل شد که وزارت غذای بریتانیا نتوانست شیوه موثری برای جیره‌‌بندی ماهی پیدا کند، زیرا اصل مهم برای جای دادن ماده‌ای غذایی در فهرست جیره‌بندی این بود که بتوان از تامین مدام آن برای تمام شهروندان کشور در نقاط مختلف اطمینان داشت. حالا تصور کنید چند تا ماهیگیر حاضر بودند قایق خود را به آب بزنند، و خطر روبرو شدن با زیردریایی آلمانی‌ها یا شرکایشان و بمباران شدن توسط بمب‌افکن‌ها را به جان بخرند؟  

تلاش های وزارت غذای بریتانیا در جنگ دوم جهانی
دستورهای غذایی که وزارت غذای بریتانیا در نمایشگاهی در زمان جنگ دوم جهانی تبلیغ می‌کرد.

اقدام دیگر وزارت غذای بریتانیا عرضه گوشت وال و تشویق مردم به جا دادن این گوشت در برنامه غذایی‌شان بود به این منظور حتی دستور غذاهایی را هم نشر می‌دادند. اما با وجود تمام این اقدامات، زنان خانه‌دار شکایت داشتند که گوشت وال مزه نمی‌دهد. آنها تمام شب گوشت‌ها را داخل سرکه می‌خواباندند و تمام روز روی اجاق می‌گذاشتند تا بپزد، اما چون قلق پختن و مزه‌دار کردن گوشت را کسی نمی‌دانست مردم استقبالی از آن نکردند.

خرگوش و پرندگان وحشی

نگهداری و پرورش خرگوش به عنوان منبع پروتئین در این دوره بسیار رایج شد. خرگوش در تمام مدت سال زاد و ولد می‌کرد و تازه می‌شد پوستش را هم به ازای گوشت‌های دیگر مبادله کرد یا برای تهیه چکمه و کت و غیره فروخت. شکار خرگوش و کبوتر و پرندگان دیگر، نگهداری و پرورش مرغ و خروس هم همزمان رایج شد.

 مرغ و خوک

یک سال بعد از شروع جنگ (سال ۱۹۴۰)، به علت کمبود نواله برای تغذیه مرغ‌ها، مقرر شد میلیون‌ها مرغ پرورشی کشتار شده و به عنوان غذا در سراسر کشور توزیع شوند. این مسئله، خود کمبود تخم‌مرغ را بدنبال داشت و دولت ناچار از جیره‌بندی تخم‌مرغ به یک عدد سهم هفتگی برای هر نفر شد. البته برای مادران باردار و گیاهخواران این مقدار دو عدد تخم‌مرغ بود.  

کسانی که تا قبل از این مرغ و خروس نگهداری نکرده بودند و امکانش را داشتند، در حیاط پشتی منازل این کار را شروع کردند. جیره تخم‌مرغ این افراد حذف شده و به ازایش سهمی از غلات به آنها داده شد، تا برای تغذیه مرغ‌ها استفاده کنند و مجبور بودند تخم‌مرغ‌های تولیدی را با دولت تقسیم کنند.

پرورش حیوانات توسط ارتش بریتانیا
آوریل ۱۹۴۳٫ سربازان انگلیسی هم در ایستگاه‌های نظامی دائمی خوک پرورش می‌دادند.

در آن دوران اجتماعات مختلفی از مردم که متشکل از خانوارهای ساکن یک محل بود باشگاه‌هایی را مخصوص پرورش خوک هم راه‌اندازی می‌کردند. آنها به صورت اشتراکی خوکی را خریداری کرده، و مشخصات واحد تولیدی‌شان توسط دولت ثبت می‌شد، افراد بایستی به ازای این کار کوپن‌های گوشت جیره غذایی‌شان را تحویل دولت می‌دادند. همچنین، اگر کسی در ملک شخصی‌اش اقدام به این کار می‌کرد باز هم باید ثبت می‌شد، زیرا نیمی از گوشت خوک سهم دولت بود.

در بسیاری از شهرهای انگلستان، شوراهای شهر دستور داده بودند سطل‌های دورریز و زباله غذا را در خیابان‌ها قرار بدهند تا پوست میوه‌ها و سبزیجات دور ریز برای تغذیه خوک‌های پرورشی استفاده شود. راه‌اندازی باشگاه‌های پرورش خوک باعث شد تا هزاران کیلو گوشت خوک تولید شود.  

باقی مواد خوراکی: مربا، لبنیات و سبزیجات

 مردم عادی باید نهایت خلاقیت خود را برای تغذیه به کار می‌گرفتند که به دستورغذاهایی کاملا بدیع منتهی می‌شد. دل همه برای شیرینی و شکر تنگ شده بود، پس مربای مغزاستخوان بوجود آمد که مزه جالبی نداشت ولی بهتر از هیچی بود.

 برای جبران کمبود سبزیجات، مردم باغچه جلوی منزل، پارک‌های عمومی و هر فضایی را که خاک داشت آماده می‌کردند و در آن بذر سبزیجات می‌کاشتند. یکی از تفریحات بچه‌ها این بود که در ایام تعطیلات به مزارع اقوام و آشنایان بروند و چند روزی از شیر و خامه محلی لذت ببرند.

در این بین، وزارت غذای بریتانیا هم دستورغذاهایی مناسب وضعیت روز جامعه را منتشر می‌کرد. یکی از همین دستورها که به عنوان غذای اصلی برای شام پیشنهاد داده شده بود، پای وولتون (Woolton Pie) نام داشت، بسیار ساده بود و بدون هیچ نوع ماده اولیه‌ای که چیزی به طعم بی‌مزه آن اضافه کند تهیه می‌شد. هرچند این غذا پر از ویتامین و فیبر بود، اما خب مردم زیاد علاقه‌ای به مزه هویج و کلم و  سیب‌زمینی و شلغم خرد شده و پخته نداشتند.

گیاهخواری در جنگ جهانی دوم
پای وولتون خوراکی متشکل از سبزیجات در جنگ دوم جهانی بود.

اوج‌گیری وگانیسم پس از پایان جنگ دوم جهانی

بعد از جنگ، به محض اینکه گوشت خوک و بیف دوباره فراوان شد، همه آن به اصطلاح گیاهخوارها از خدا خواسته کارد و چنگال‌هایشان را بدست گرفتند و در مرغ و گوشت و استیک فرو کردند – تازه بیشتر از قبل. این بار فراوانی گوشت بعد از اتمام جنگ، نمادی از صلح و برکت به شمار می‌آمد.

عواملی مانند کمبودهای غذایی دوران جنگ، حجم عظیم رنج انسان‌ها که دیگر جایی برای غصه خوردن به حال حیوانات باقی نمی‌گذاشت و جیره‌های غذایی پر از گوشت ارتش، همگی برای متوقف کردن جنبش وگانیسم به نظر کافی می‌رسید.

از طرفی هیتلر به عنوان یک فرد گیاهخوار، وجهه این حرکت را هرچه بیشتر زیر سوال برده بود. هرچه باشد چند تا از شرح حال‌نویس‌های هیتلر، از پایبندی او به رعایت رژیم غذایی بر پایه گیاهخواری یاد کرده بودند، آیا او دلسوز حیوانات بود؟ در توصیف شخصیت هیتلر، او را آدمی با وسواس بیش از حد نسبت به بیماری یاد کرده‌اند. مثلا اگر دل و روده‌اش به هم می‌پیچید آن را علامتی بر سرطان می‌دانست یا نگران لرزش عضلاتش بود. بنابراین رژیم گیاهی را برای تضمین سلامتی خود انتخاب کرده بود.

به مرور سال‌ها که کمبودهای غذایی جنگ تبدیل به خاطره شد، مطالعات جدید و علمی‌تری انجام شدند که فواید رژیم گیاهخواری را نشان دادند و آگاهی از این مطالعات، شمار گیاهخواران را در غرب افزایش داد. البته همچنان مانند هواداران مکتب سیلوستر گراهام (Sylvester Graham – اصلاح‌گر رژیم غذایی و از معتقدان به گیاهخواری) در اوایل قرن نوزدهم یا فیثاغورثی‌ها در قرن پنجم قبل از میلاد مسیح، طرفداران گیاهخواری در عصر مدرن از نظر بسیاری از افراد آدم‌هایی غیر عادی بودند که جرات سرپیچی از هنجارهای اجتماعی را به خود داده‌اند.

تبلیغات مدرن وگانیسم
بیلبورد تبلیغات وگانیسم که در رودآیلند ایالات متحده نصب شده است.

شاید بی‌مناسبت نباشد تا در اینجا نقل قولی از مجله رَگز (Rags) به سال ۱۹۷۱ را بیاوریم که نوشته بود «از نظر بسیاری از آمریکایی‌ها، گیاهخواری هم نمود دیگری از حرکت عجیب و غریب نسل جدید و مقاومت در مقابل نسل گذشته است که به غذاهای سنتی خانگی مادرانشان علاقه وافری داشتند».

اما در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ واقعا چیزی فرق کرده بود: عجیب و غریب بودن چیز بدی نبود. در این عصر که به عصر سرگرمی و تلوزیون شهره است، هیپی‌های عاشق گرانولا در صدر اخبار قرار داشتند و به قدری توجهات به آنها جلب شد که تبدیل به گروهی آشنا برای مردم  شدند.

این روند در دهه ۸۰ آمریکا که مشخصه‌های بارز آن نمایش‌های تلوزیونی‌ای مثل دالاس (Dallas)و داینستی (Dynasty) بود کمرنگ‌تر شد. در این برنامه‌های تلوزیونی، سبک زندگی پر زرق و برق تبلیغ می‌شد و هرچیزی نماد قدرت و مطلوب، مثل گوشت دوباره در دایره توجه مردم قرار گرفت.

اکنون در آغاز قرن ۲۱ ایستاده‌ایم و به دلایلی فراتر از سالم‌خواری یا ترحم به حال حیوانات، رژیم گیاهخواری و وگانیسم در حال اوج گرفتن است. از جمله این دلایل نگرانی‌های زیست‌محیطی و تغییرات اقلیمی است. آیا این بار این انگیزه‌ها برای دست کشیدن ما از عادت دو و نیم میلیون ساله گوشتخواری‌مان کفایت می‌کند؟

محبوب‌ترین انواع نان خاورمیانه در جهان

نان های خاورمیانه

هر چند تعداد کشورهای خاورمیانه طی سال‌ها کم و زیاد شده و برخی از کشورها، عضو دائمی این منطقه نیستند، اما یک چیز در میان همه این کشورها مشترک است؛ نان! در این قسمت از دنیا، انواع نان از اصلی‌ترین بخش‌های وعده‌های غذایی مردم به شمار می‌روند. نان برای خاورمیانه‌ای‌ها غذایی مقدس است که هدیه‌ای الهی از جانب خداوند تلقی می‌شود. اعراب و دیگر مردم خاورمیانه ادعا می‌کنند که بدون آن نمی‌توانند طعم غذاهای دیگر را بچشند و نکته جالب این است که تنوع نان در خاورمیانه بسیار بالاست و از این میان نان عربی در بافت‌ها، اندازه‌ها و شکل‎های مختلفی وجود دارد.

نان برای مصری‌ها مقدس است؛ تا آنجا که نامش را «عیش» گذاشته‌اند؛ یعنی «زندگی»!

انواع نان خاورمیانه و جایگاه نان در خاورمیانه

پخت سنتی نان در خاورمیانه در اجاق‌ها یا همان تنورهای آجری و گلی با حرارت زیاد انجام می‌شود. این نان‌ها را بعد از این که خوب پخته می‌شوند، با یک پاروی چوبی از تنور در می‌آورند. البته این روزها فرایند تهیه اکثر نان‌های خاورمیانه‌ای، هم در خود کشورهای خاورمیانه و هم خارج از آنجا به صورت صنعتی انجام می‌شود. گرچه شیوه پخت نان از گذشته تا امروز بسیار تفاوت پیدا کرده، اما یک واقعیت، همچنان ثابت و بی‌تغییر مانده است. در جهان عرب و به طور کلی دنیای مسلمانان، نان جایگاه بالایی دارد. به‌طوری‌که اگر یک تکه نان روی زمین بیفتد، مردم خم می‌شوند، آن را برمی‌دارند، می‌بوسند و می‌خورند.

نان پیتا نانی از خاورمیانه
نان پیتا یکی از شناخته‌شده‌ترین نان‌های خاورمیانه است.

پیتا، نانی خاورمیانه‌ای اما در سطح جهانی

بدون شک، مادر همه این نان‌های خاورمیانه‌ای، نان پیتا است و می‌توان آن را یکی از محبوب‌ترین نان دنیا دانست. در میان اعراب این قسمت از جهان، به نان پیتا نان خبیض یا نان مسطح هم می‌گویند و زمانی در ایالات متحده این نان به نام نان تخت یا نان سوری شناخته می‌شد. اما اکنون در اکثر نقاط دنیا این نان را با نام یونانی‌اش، یعنی «پیتا» می‌شناسند.

نان پیتا یا Khubz ‘Arabee با آن ظاهر گرد و کوچکش، با آن پفی که نان را دو لایه کرده یکی از خاص‌ترین نان های خاورمیانه و دنیا با بیش از ۴۰۰۰ سال سابقه است. این نان را هم می‌توان فورا خورد و هم برای نگهداری طولانی مدت آن را منجمد کرد.

نان پیتا یکی از انواع نان های خاورمیانه است که از ترکیب آرد که معمولا ترکیبی از نان سفید، گندم کامل یا مخلوط نصف از هر کدام است با ترکیب مخمر خشک، نمک، قند و روغن زیتون در دمای بالا پخته می‌شود. هنگامی که با گندم کامل تهیه می شود، بسیار مغذی و منبع عالی پروتئین و فیبر و بسیار کم چرب است. امروزه، برخی از انواع مدرن پیتا شامل پیتای همراه با آووکادو و بادمجان و ترکیباتی از این دست می‌شود.

پیتا نانی مناسبی برای استیک، گوشت بره، فلافل، کباب یا مرغ است و به طور سنتی با حمص، سس تریاکی یا تابوله همراه می‌شود و اگر پیتای غلیظ‌تر و تک لایه به سبک یونانی باشد که در تنور سنگی و کف کوره پخته می‌شود بسیار خاص‌تر هم خواهد بود.

پیتا در دسته نان‌های تخت ساده است که به راحتی درست می‌شود اما امکان پر کردن، فرو بردنش در غذا و پیچیدنش معمولا پیچیده است. این نان خوشمزه علاوه بر کشورهای عرب مثل لبنان و سوریه در ترکیه هم به صورت سنتی پخته می‌شود. نان پیتا مانند همه انواع نان‌های خاورمیانه، معمولا نرم و انعطاف‌پذیر و مناسب برای شیوه غذا خوردن عرب‌هاست.

مناقیش از انواع نان خاورمیانه
مناقیش زعتر و مناقیش پنیر معروف‌ترین نوع این نان است.

مناقیش، نانی با ادویه زعتر

نان مناقیش یا مناکیش (Manakish) در سوریه و لبنان یک صبحانه مورد علاقه است که به صورت گرم مصرف می‌شود. ظاهرا این نان در فلسطین با نام MANA’EESH شناخته و البته از مناقیش کلفت‌تر هم پخته می‌شود. این نان یک نان پر از روغن زیتون است که اغلب با زعتر (ترکیبی از دانه کنجد، آویشن و سماق)، هالومی یا فلفل بوداده که روی آن ریخته می‌شود، شناخته می‌شود.

مناقیش یک نان گرد و مسطح است که در فر یا تنور آجری پخته می‌شود. سایر چاشنی‌هایی که برخی به آن اضافه می‌کنند هم شامل پنیر، گوشت چرخ کرده، اسفناج یا بادمجان سرخ شده است. در حالیکه انواع مختلفی از این نان وجود دارد، مناقیش زعتر و مناقیش پنیر معروف‌ترین هستند. گفته می‌شود این نان مسطح بخش اصلی غذاهای لبنان، سوریه، فلسطین بوده است.

منشا این نان به دوران فنیقیه برمی‌گردد، آن زمان که مردم چرخ‌های سنگی می‌ساختند و گندم را به سختی آرد می‌کردند تا نان بپزند. در گذشته خمیر این نان را معمولا خانم‌ها درست می‌کردند و صبح‌ها در تنور جمعی می‌پختند.

عده‌ای به مناقیش پیتزای لبنانی می‌گویند. هر چند این نان اخیرا به میراث آشپزی لبنان اضافه شده است، اما به دلیل طعم، قیمت پایین و آسانی آماده‌سازیش توانسته به سرعت به یکی از محبوب‌ترین نان های خاورمیانه و حتی در دنیا تبدیل شود.

درست است که مناکیش اغلب با غذای فقرا همراه است؛ اما همه طبقات جامعه از آن لذت می برند. توصیه می‌شود آن را با گوجه فرنگی، خیار، پنیر ماست یا یک فنجان چای داغ در صبحانه یا ناهار میل کرد.

نان خبز نان مراکشی
نان خبز ، نانی که جایگزین ظرف می‌شود.

خوبز، یکی از محبوب‌ترین انواع نان در خاورمیانه

خوبز (Khobz) یک نان سنتی مراکشی است که به شکل نان‌های گرد و مسطح در می‌آید و در فر پخته می‌شود تا زمانی که پوسته ترد پیدا کند. می‌توان آن را با انواع آرد مانند گندم، سبوس، جو و بلغور درست کرد. برخی از نانوایان دوست دارند سیاهدانه یا زیره سبز را هم به این نان ضافه کنند تا طعم آن بهتر شود.

این نان اغلب جایگزین ظروف می‌شود و برای تهیه سس، دیپ، گوشت و سبزیجات در بسیاری از غذاهای مراکشی استفاده می‌شود.

نان ملوگا نانی یمنی، انواع نان از خاورمیانه
نان ملوگا یک کالای ارزان قیمت برای مردم فقیر یمن است.

نان ملوگا یا ملوجا، نانی یمنی

ملوگا (Malooga) که به نام‌های دیگری مثل ملوج (Maluj) هم شناخته می‌شود نانی مسطح از کشور یمن است که به طور سنتی در تابون که تقریبا مشابه تنور است پخته می‌شود. این نان یمنی از ترکیب آرد، مخمر، آب، نمک، روغن و کره‌ای خاص به نام سمن تشکیل شده است. این نان برای مردم فقیر یمن یک کالای ارزان قیمت است.

مالوگا اغلب با دوغ، لوبیا و تخم‌مرغ مصرف می‌شود اما در یک غذای محبوب ماه رمضان یمنی‌ها به نام شفوتا (Shafoot-shafuta) هم استفاده می‌شود. این نان را معمولا همراه با غذاهایی مثل لوبیا، تخم مرغ هم‌زده، دوغ و بسیاری دیگر از غذاهای خوش‌طعم یمنی می‌خورند.

کوبانه یا کوبنه، انواع نان در خاورمیانه
نان کوبانه نانی یمنی با طعمی شبیه کروسان است.

کوبانه، نان یهودیان یمن

کوبانه یا کوبنه (Kubaneh) یک نان محبوب یهودی یمنی است، که طعمی شبیه کروسان دارد و درست کردن آن راحت و سرگرم‌کننده است. نان کوبنه از آرد، شکر، نمک و کره تشکیل شده است. به طور سنتی برای صبحانه به صورت گرم سرو می‌شود.

این نان در دو نوع مارپیچ (خمیر به شکل توپ در می‌آید، با کره ترکیب می‌شود و به صورت مارپیچ می‌پیچد) و نان گلوله‌ای (گلوله‌های خمیر را در کره آغشته کرده و در کنار هم در تابه قرار می‌دهند) موجود است. کوبنه را اغلب با پودر قند یا سالسا گوجه فرنگی سرو می‌کنند. این نان زیبا و غنی دارای بافتی بین نان بریوش و نان تخت است. قهوه‌ای شدن کره باعث می‌شود این نان به طرز شگفت‌انگیزی مرطوب با طعمی خاص باشد.

عیش مرهره از انواع نان مصری
عیش مرهره نانی که در خانه‌های روستاییان مصری پخته می‌شود.

عیش مرهره، نانی از خاورمیانه

عیش مرهره (Aish merahrah) یک نان مصری است که ظاهری پهن و مسطح دارد این نان را با آرد ذرت و دانه‌های آسیاب شده شنبلیله و با کمک یک استارتر خمیر ترش که اجازه می‌دهد خمیر یک شبه تخمیر شود، درست می‌کنند.

این نان را پس از پخت در صورت نگهداری در ظرف دربسته می‌توان برای مدت طولانی‌تری مثلا یک تا دو هفته هم نگهداری کرد. تصور می‌شود افزودن دانه‌های شنبلیله باعث افزایش محتوای پروتئین، طول ذخیره‌سازی و قابلیت هضم نان می‌شود.

این نان یک غذای اصلی حومه مصر است، بنابراین اغلب به صورت محلی در خانه‌های روستایی تهیه می‌شود و یکی از نان های خاص خاورمیانه است.

نان ملاوه یا ملوح یا ملاوح و انواع نان در خاورمیانه
نان ملوح یا ملاوه را ر کنار سس ژوگ و تخم مرغ آب‌پز در یمن سرو می‌شود.

نان ملاوه یا ملویه نانی لایه لایه

ملاواچ یا ملاوح یا خبر ملوح (Malawach or Melawwaḥ) که در لغت به معنای «نان تخته مانند» است، در کنارغ ذاهای یهودی یمن استفاده می‌شود. گفته می‌شود یهودیان یمنی این نان را به اسرائیل آوردند. مالاواچ شبیه یک پنکیک ضخیم است اما از لایه‌های نازکی از خمیر پف‌کرده تشکیل شده که با روغن یا چربی آغشته شده و در ماهیتابه پخته می‌شود. به طور سنتی با تخم مرغ آب پز، سس ژوگ و گوجه فرنگی له شده یا رنده شده سرو می‌شود. البته گاهی هم با عسل سرو می‌شود.

خمیر این نان را به طور سنتی سه روز نگه می‌دارند و به اصطلاح اجازه می‌دهند خمیر در چند مرحله استراحت کند. چیزی که این نان را منحصر به فرد کرده این است که لایه لایه است و با کره یا روغن بسیار خوشمزه می‌شود.

نان مارکوک یا مرکوک انواع نان خاورمیانه
مارکوک نوعی نان نازک است و معمولا با نان پیتا مقایسه می‌شود.

مرکوک یا نان شراک از عربستان

نان مارکوک یا مرکوک (Markook or shrak) که به عربی به خبز مرقوق (khubz marqūq) شناخته شده است؛ همچنین معروف به خبز رقاق، شراک، خوبز رقیق هم نامیده می‌شود. مرکوک، نوعی نان مسطح بدون خمیر مایه و معمولا فقط با آرد و آب و نمک درست می‌کنند و پس از استراحت و تقسیم به قسمت‌های گرد و پهن می‌کنند و روی کوسنی گرد پهن کرده تا نازک شود و روی ساج می‌گذارند. اغلب قبل از فروش تا می‌شود و در کیسه‌ها قرار می‌گیرد.

مارکوک که یکی از انواع نان خاورمیانه است و نانی نازک به شمار می‌رود. این نان معمولا با پیتا مقایسه می‌شود، اگرچه بسیار بزرگتر و نازکتر از آن است. در برخی از کشورهای عربی مانند یمن، بسته به لهجه‌های هر منطقه، نام‌های مختلفی این نام مانند ملوج و صلوف هم گفته می‌شود. اسرائیلی‌ها مارکوک را لافا می‌گویند، اگرچه مارکوک و لافا انواع متفاوتی از نان تخت هستند.

از مارکوک در کتاب آشپزی قرن دهم ابن سیار الوراق با نام رقاق هم یاد شده است. او آن را نان فطیر بزرگ و نازک کاغذی توصیف می‌کند. خاورشناس آلمانی گوستاف دالمن، مارکوک را در فلسطین در اوایل قرن بیستم به عنوان نامی که برای نان مسطح تهیه شده در تنور هم اطلاق می شد، توصیف کرده، اگرچه در این مورد، گاهی اوقات آن را با مواد مخمر درست می‌کردند.

مارکوک را معمولا با سوپ و خورش سرو می‌کنند اما آن را با انواع گوشت و سبزیجات مورد علاقه می‌توان پر و کناره‌های آن را تا و گرد کرد.

سامون از انواع نان عراقی و خاورمیانه ای
سامون نانی برای حمص و باباغنوش که در اقلیم کردستان عراق هم محبوب است.

سامون، نان الماسی از کشور عراق

سامون (Samoon)، صمون یا ساموا که به آن سامون سنگی هم می‌گویند، یک نان مخمری سنتی عراقی است که به شکل الماس است. این نان معمولا در تنور پخته می‌شود و در عراق مغازه‌هایی که سامون می‌فروشند، اغلب الماس‌های زرد رنگی دارند که نمایانگر آن چیزی است که در داخل مغازه‌شان وجود دارد.

سامون اغلب برای صبحانه با خامه یا پنیر سرو می‌شود، اگرچه معمولا با دیپ‌هایی مانند حمص یا بابا غنوش هم مصرف می‌شود. این نان را می‌توان برای ساندویچ هم استفاده کرد؛ زمانی که معمولا به دو نیم شده و با گوشت کبابی پر می‌شود. در اقلیم کردستان عراق بسیار محبوب است.

نان طابون، انواع نان خاورمیانه
نان طابون بسیار شبیه به نان‌های تنوری است که در آسیا و شبه قاره هند یافت می‌شود.

طابون، نانی شبیه پیتا

طابون (Taboon) که برخی آن را نان لافا، خبز طابون و پیتای عراقی می‌نامند، یکی از انواع نان مسطح در خاورمیانه است، که در اردن، فلسطین و خاور نزدیک رایج است. این نان در تنوری به نام طابون که نوعی تنور سفالی است ساخته می‌شود، این تنور به نان شکل حباب‌دار می‌دهد.

نان طابون با آرد، آب، مخمر و شکر تهیه می‌شود و معمولا در خیابان‌ها در حالی که داخلش با فلافل، حمص و گوشت خرد شده پر شده به فروش می‌رسد. همچنین اغلب در کنار خورش‌های گوشتی یا غذاهایی بر پایه آبگوشت استفاده می‌شود. برخلاف نان پیتا، تابون هنگام پخت پف نمی‌کند. این نان بسیار شبیه به نان‌های تنوری است که در آسیا و شبه قاره هند یافت می‌شود.

نان چله و انواع نان خاورمیانه
نان چله نانی تخم مرغی است که در مناسبت‌های مذهبی یهودیان استفاده می‌شود.

چله، قرص نان تخم مرغی

نان چله یا چلو (Challah) که برخی به آن نام‌های دیگر از جمله خله، بارکیس، برچس، برگیس، برکاتا، کولاچی، کیتکه و هالا می‌دهند، یکی از انواع نان تخم مرغی با مخمر است، که به طور سنتی در جوامع یهودی مصرف می‌شود؛ اگرچه مصرف این نان در مناسبت‌هایی مانند عروسی هم رایج است. انواع کمتر رایج چله شکل نواربافت پخته نمی‌شوند، بلکه به شکل مارپیچ، کلید و گل در می‌آیند.

گاهی اوقات قبل از پختن روی خمیر چلو را دانه‌های خشخاش، کنجد یا گشنیز می‌پاشند. در روز شبات (که در یهودیت همان شنبه است و به معنای هفتمین روز آفرینش است)، دو نان چلو به طور سنتی روی میز جشن می‌گذارند که نماد پیوند، عدالت، عشق و صلح است.

چله در اصل یک نان بسیار ساده است که خمیرش با تخم مرغ و روغن غنی می‌شود، در حالیکه چند قاشق غذاخوری شکر هم به آن مقداری شیرینی اضافه می‌کند.

دیگر نان های خاورمیانه

انواع نان خاورمیانه فقط محدود به نان‌هایی که در این مقاله اشاره کردیم محدود نیست، خاورمیانه مرکز نان‌های متنوعی است که اکثرا به هم شباهت دارند و در گذشته در تنور یا اجاق‌های گلی و سفالی یا ساج پخته می‌شدند.

اگر بخواهیم اسامی و جزئیات تمام نان‌های خاورمیانه‌ای را بیاوریم باید قصه‌ای طولانی بگوییم. اما به طور کلی نان‌های ایرانی مثل نان بربری، نان سنگک، نان تافتون یا حتی کماج و نان لواش که نان‌های اصیل ایرانی هستند هم بخشی از نان‌های مهم خاورمیانه محسوب می‌شوند.

نویسنده

حبیبه مجیدی

مترجمی بودم که دوست داشت روزنامه‌نگار باشد؛ روزنامه‌نگاری شدم که به دنیای روابط عمومی آنلاین کشیده شد و در نهایت نویسنده‌ای شدم تا همچنان بیاموزم.

بیشتر بخوانید

سیر تحول آشپزخانه ایرانی ؛ از مطبخ تا جزیره

آشپزخانه ایرانی در طول تاریخ

هرچند آشپزی ایرانی قدمتی بسیار طولانی دارد و در کنار روم و چین، یکی از مکاتب سه‌گانه آشپزی دنیای باستان است، اما آشپزخانه ایرانی ، به صورت فضایی مستقل و دارای هویت جداگانه، پدیده‌ای جدید به‌شمار می‌رود. آشپزخانه خانگی ایرانی، در طول تاریخ برای چندین قرن غایب بوده است؛ بعد از ظاهر شدنش هم فضایی نبوده که عموم جامعه در محل زندگی‌شان از آن برخوردار باشند و حتی هویتی مشترک با انبار و محل ذخیره و نگهداری مواد غذایی داشته است. اما چه عواملی به تغییر این روند کمک کردند و چه شد که امروزه از آشپزخانه‌های بازاری و زیرزمینی و چهاردیواریِ گوشه حیاط رسیده‌ایم به انواع اوپن و جزیره‌ای؟

در واقع، اهمیت آشپزی و خوراک در شرح‌حالی که از زندگی شاهان نوشته شده، یا سفرنامه‌های جهانگردان و مستشاران خارجی و تحقیقات انجام شده روی جامعه‌شناسی و مردم‌شناسی ایرانی در دوران‌های مختلف تاریخی، به خوبی مشخص است. مهمان‌نوازی و پذیرایی از مهمان در میان ایرانیان با بهترین غذای موجود در منزل گوشه مخصوصی از فرهنگ غذای ایرانی را ساخته است.

علی بلوک‌باشی در کتاب «آشپز و آشپزخانه» خود، به جنبه‌های گوناگون خوراک ایرانی پرداخته است. او از نگارش فتوت‌نامه یا آشپزی‌نامه‌ یاد می‌کند که چیزی معادل کتاب آشپزی امروز است. در این فتوت‌نامه‌های طباخی، که آشپزهای دربارهای عصر صفوی و دوره قاجاری یا افرادی از اقوام مختلف نگاشته‌اند، شیوه طبخ و تهیه انواع غذا و نوشیدنی و آداب ضیافت و سفره‌داری تشریح شده است.

مطبخ ایرانی در قدیم
مطبخ در اکثر خانه‌های ایرانی متشکل از تنور یا اجاق بود.

ولی آنچه در فرهنگ ایرانی، در دوران صفوی تا قبل از قاجاریه و به طور خاص ناصرالدین شاه قاجار، به عنوان آشپزخانه شناخته می‌شد، آشپزخانه‌‌های درباری یا آشپزخانه در عمارت‌های اعیانی بود. زیرا مردم عادی از آشپزخانه‌‌های بازاری استفاده می‌کردند.

از اجاق و تنور تا مطبخ مردم عامی

گفتیم که در فرهنگ عامه ایران، آشپزخانه به معنای رایج وجود نداشته است. در واقع، اجاق و تنور که قسمتی از فضای خانه را اشغال می‌کردند، همان کارکرد آشپزخانه را به عهده داشتند. طبق بررسی‌ها، مدخل خانه‌های ایرانی از سه هزار سال قبل از میلاد اجاق داشته است و چه برای پختن غذا یا نان از آن استفاده می‌کردند، بخصوص نان که قوت غالب مردم بود و دایم تهیه می‌شد و داستان تنور و پخت نان در ایران قدمتی بسیار طولانی دارد.

گذشته از اجاق و تنور، در فضای یاد شده اسباب و لوازم و ظروف آشپزی، طاقچه و حفره‌هایی برای جا دادن خمره‌ها و وسایلی برای ذخیره‌سازی یا نگهداری غذا به روش‌های مختلف (دودی کردن، خشک کردن، ادویه‌دار کردن، ترشی انداختن و …) هم وجود داشته است.

البته در دوران‌های مختلف، مردم برای اشاره به این محل آماده‌سازی خوراک، از کلمات گوناگونی استفاده می‌کردند. «مطبخ»، «تنورخانه»، «آشخانه» و «باورچی‌خانه» از جمله اسامی‌ای است که در پژوهش‌های تاریخی آمده است. گاهی هم این کلمه، خاصِّ یک منطقه بسیار کوچک بود؛ مثل واژه «پسینه» که در میان روستاییان طالقان برای اشاره به محل پخت‌وپز استفاده می‌شد. 

همچنین باید از وجود آشپزخانه‌‌های فصلی هم یاد کرد؛ مثل چیزی که در مناطق جنوبی کشور یا کویر مرکزی ایران رایج بوده است و فضایی کوچک و اتاق‌مانند را به اجاق و تنور مجهز می‌کردند و در فصل زمستان از آن استفاده می‌کردند و باقی فصول سال، آشپزی در حیاط منزل انجام می‌شد.

خرید غذا از آشپزخانه های بازاری در دوره قاجار
در تهران دوره ناصرالدین شاهی، مردم غذا را از بازار و آشپزخانه‌های بازاری می‌خریدند.

آنچه گفته شد توضیح زندگی مردم روستا و شهرنشین بود، ایلات و عشایر ایرانی که مدام در حال جابجایی بودند، آشپزخانه‌های صحرایی برپا می‌کردند. به عنوان مثال، در میان ایل قشقایی رسم بوده که برای متمایز کردن محل طبخ غذا، چادر یا خیمه‌ای با رنگی متفاوت داشته باشند و آشپزخانه را با ساختن دو دیواره کوتاه گل و خشتی به موازات هم، برپا کنند.

این فضا، جایی تاریک و دودگرفته و عاری از زیبایی‌شناسی بود. حتی در بیشتر موارد تهویه نیز نداشت و با تعبیه سوراخ‌هایی در سقف به عنوان نورگیر ساخته می‌شد. این فضا را جایی در نظر می‌گرفتند که از بیرون و حیاط دید نداشته باشد و زنان کار تهیه غذا را به عهده داشتند.

شاید عمده‌ترین علت عدم وجود آشپزخانه قابل قبول در منازل مردم، گران بودن سوخت و صرف نداشتن تهیه هیزم و وسایل آشپزی بوده باشد که از عهده توان مالی اکثریت خارج بود. به همین خاطر، در تهران دوره ناصرالدین شاهی، مردم داخل منزل غذا طبخ نمی‌کردند، بلکه غذا را از بازار و آشپزخانه‌های بازاری می‌خریدند و همانجا صرف کرده یا به منزل می‌بردند.

آشپزخانه عشایری
آشپزخانه‌های ایلات و عشایر صحرایی است.

علی بلوک‌باشی این دسته آشپزخانه‌‌ها را آشپزخانه عمومی می‌نامد، که صنف‌هایی مثل نانوایی، حلیم‌پزها، طباخان، کباب‌پزها، چلوپزها و از این قبیل در آن مشغول بودند و غذا را با مواد کم‌کیفیت و به شیوه‌های اغلب غیربهداشتی تهیه و به فروش می‌رساندند. در مقابلِ دکان‌های آنها سکویی وجود داشت که مردان می‌توانستند بنشینند و غذا صرف کنند.  

در واقع برخلاف چیزی که امروز ما از غذا خوردن در بازار در ذهن داریم، آن زمان صرف غذا بیرون منزل به دلیل تفریح نبود. به عنوان نمونه، شاردن، جهانگرد فرانسوی در سفرنامه خود به نام «سفرنامه شاردن»، از مشاهداتش در اصفهان یاد کرده است و می‌گوید مردمی که چندان متمول نیستند معمولا غذا را بیرون منزل صرف می‌کنند. حتی در تهران هم این مسئله رواج داشته است. به هر ترتیب، غذای بازاری نسبت به غذایی که در منزل تهیه می‌شد و باید علاوه بر پرداخت پول برای خرید مواد اولیه‌اش، هیزم آن را هم جداگانه تهیه می‌کردند، ارزان‌تر از آب درمی‌آمد.

آشپزخانه شاهان و اعیان و اشراف ایرانی

در مقایسه با مردم عادی کوچه و بازار یا رعیت، شاهان و اشراف که در کاخ‌ها و عمارت‌های بزرگ زندگی می‌کردند، فضایی بزرگ و مجزا را برای تهیه غذا در اختیار داشتند. باید دانست برای شاهانِ سلسله‌هایِ مختلف ایرانی از قبیل هخامنشی، ساسانی، صفوی و قاجاری غذا و مسائل مربوط به آن اهمیت ویژه‌ای داشت.

ساسانیان، وضع‌کننده آداب خاصی سر سفره بودند، مثل رعایت سکوت هنگام خوردن غذا، پرهیز از پرخوری و شکرگذاری قبل از صرف غذا.

سفره ایرانی در دوره صفوی هم به اوج شکوه خود می‌رسد. در این دوران، هم از نظر انواع غذاها، آش و پلو و چلو که وارد دایره خوراک ایرانی می‌شود، تا مناصب متعددِ مسئول سفره‌داری در دربار و ضیافت‌ها، شاهد تنوع بی‌نظیری هستیم. در همین زمان، اگر شاه قصد می‌کرد تا برای شکار، یا سفر زیارتی و سیاحتی و لشگرکشی به جایی دیگر برود، وسایل آشپزی و خوراک و نوشیدنی و افراد مسئول نیز با او همسفر می‌شدند و دیگ‌ها را در صحرا روی آتش برپا می‌کردند و غذا را در خیمه و چادر مخصوص شاهی، مقابل او و اُمرا و وزرا می‌گذاشتند.

آشپزی در دوران صفوی
دربار شاهان صفوی از نظر هنر آشپزی و برگزاری ضیافت بسیار پیشرو بود.

اما از میان شاهان قاجار، ناصرالدین شاه، به علت علاقه زیادش به سفرهای اروپایی و واردسازی جنبه‌هایی از فرهنگ فرنگی به ایران، نقش ویژه‌ای در جا انداختن خوراک‌های جدید خارجی در ایران داشت. ساخت آشپزخانه داخل فضای منزل به جهت تغییر نقشه کلی ساخت منازل و استفاده از قاشق و چنگال سر سفره هم از دستاوردهای دوران حکومت او بود.

به نوشته ادوارد پولاک، پزشک مخصوص سلطان صاحبقران، در این دوران، خانه و عمارت‌های اشراف و درباریان معمولا دو بخش اندرونی و بیرونی داشت که به ترتیب برای اقامت و استفاده مردان و زنان در نظر گرفته می‌شد. به این دلیل که اولا، ساختار معماری خانه‌ها حول محور یک حیاط مرکزی بزرگ بود و دوما، خانه‌ها به دو بخش مردانه و زنانه تقسیم می‌شد تا فضای خصوصی حفظ شود.

دلیل عمده بعدی را نیز می‌توان در امکانات مادی قابل توجه این قشر دانست که می‌توانستند آذوقه و بنشن سالیانه خود را به راحتی تامین کنند و خدم و حشم برای آشپزی و شستشوی ظروف داشته باشند.

در خانه اشراف، اتاقی که آشپزخانه بود معمولا کنار نشیمن قرار داشت. داخل اتاق یاد شده اجاق‌هایی متعدد از جنس گچ و سنگ می‌ساختند، همچنین تعداد تنورها نیز متعدد بود. برای هر بخش اندرونی و بیرونی، آشپزخانه جداگانه‌ای در نظر می‌گرفتند و اداره آشپزخانه بیرونی را به یک آشپز و امورات آشپزخانه اندرونی را به کنیزی می‌سپردند.

مطبخ در خانه اشراف قاجاری
خانه اشراف و اعیان دارای حیاط مرکزی و بیرونی و اندرونی و مطبخ بود.

دوره معاصر و جا دادن آشپزخانه به عنوان فضایی درون خانه

بعد از جایگزین شدن سلسله قاجاریه با پهلوی، آشپزخانه ایرانی با سرعت بیشتری به نوین شدن خود ادامه داد. حالا که متاثر از سبک معماری غربی، حیاط مرکزی هم از منازل حذف شده بود، آشپزخانه جزء فضاهای داخلی زندگی درآمده بود. البته گذشته از مدرن‌سازی، تحولات دیگری که آنسوی مرزها رخ می‌داد و این امر را تسهیل کرد؛ مستقیما با تغییر نقش و جایگاه زنان در جامعه ایران نسبت داشت.

تحولاتی که طی قرن بیستم در اروپا جریان داشت، باعث شد تا زنان اروپایی باسواد شده و دارای شغل و درآمد مستقل بشوند. رشد شهرنشینی در این دوران، لزوم بازطراحی منازل را ایجاب کرد و آشپزخانه که تا قبل از این محدود به آتش بخاری یا شومینهِ وسط پذیرایی بود، به عنوان فضایی مجزا در خانه‌ها ظاهر شد.

ضیافت غذا در منزل یکی از اعیان دوره قاجاری برپاست.

همزمان دامنه این تحولات به ایران هم رسید. در نتیجهِ انقلاب مشروطه که زنان آزادی‌خواهی هم در آن حضور داشتند، خواسته سوادآموزی زنان به عنوان یکی از درخواست‌ها مطرح شد و به تدریج، مدارسی مخصوص دختران تاسیس گردید و زنان از ایفای نقش‌هایِ صِرفِ خانه‌داری و مادری و آشپزی اندرون‌نشین، به متن جامعه آمدند.

متناسب با این تغییر جایگاه، مطبخ‌هایی که فضایی فرعی در گوشه و پشت‌ها یا زیرزمین بودند و زنان به علت لزوم رعایت اصل محرم و نامحرم، هرگز نباید داخل آنها یا فضاهای مشترک بین آنها و اتاق مهمان رویت می‌شدند، از بین رفتند و بانوان از این اتاق‌های دودگرفته و خفه بیرون آمدند.

سال‌های دهه ۱۳۴۰ ملموس‌ترین تغییرات را در آشپزخانه ایرانی به دنبال داشت و یک آشپزخانه بهداشتی با مصالح و ابزار مدرن و نقشه مشخص پدید آمد که لوله‌کشی آب داشت و کار زن‌ها را برای آشپزیِ راحت و سریع، ساده کرد. در این آشپزخانه‌‌ها، فضایی برای انبار کردن موادغذایی و ظروف، شستشوی ظروف و اجاق گاز قرار داشت.

این فضای نیمه‌عمومی در کنار اتاق‌نشیمن و پذیرایی قرار داشت و بعد از تهیه غذا، آن را از طریق دریچه‌ای که میان دیوارهای آشپزخانه و پذیرایی تعبیه شده بود به روی سفره منتقل می‌کردند.

موج سوم تحول آشپزخانه‌های ایرانی؛ آشپزخانه‌های اوپن و جزیره‌ای

آشپزخانه‌های ایرانی سومین دوره دگرگونی‌شان را از سال‌های انتهایی دهه ۱۳۶۰ در ایران شروع کردند. در این زمان، با پایان یافتن جنگ و رشد شهرنشینی و تغییر فرهنگ مصرفی مردم، نیاز به ساخت آپارتمان‌های انبوه برای جمعیتی پیش آمد که جهت پیدا کردن کار و زندگی به سمت شهرهای بزرگ مثل تهران می‌آمدند.

رواج اشتغال بانوان در سمت‌های مختلف دولتی و خصوصی، پای آنها را بیشتر از قبل به بیرون خانه باز کرده بود و تولیدات کارخانه‌های مواد غذایی هم متنوع شده بودند. متراژ منازل، دیگر مثل قدیم نبود و آپارتمان‌نشینی در ایران آغاز شد. آشپزخانه‌های اوپن متولد شدند و هرگونه مرز میان فضای پخت‌وپز و آماده‌سازی غذا با فضاهای عمومی دیگر خانه از میان برداشته شد.

معماری آشپزخانه ایرانی در دهه 60
معماری آشپزخانه ایراین در دهه ۶۰ به این صورت بود.

هدف این بود که نهایت استفاده از فضای محدود موجود صورت بگیرد، و همینطور ضوابط جدید شهرداری برای طراحی منازل مثل نورگیری مناسب رعایت شود. آشپزخانه‌های اوپن با انتقاداتی هم روبرو شدند، از جمله اینکه سبک طراحی آنها با سبک آشپزی ایرانی که مدت زمان پخت غذاها در آن طولانی است و مواد نیاز به جا افتادن دارند، سازگاری ندارد و بوی غذا اصطلاحا در سراسر خانه می‌پیچد. این از جمله تفاوت‌های فرهنگی جدید رخ داده در جامعه ایران بود، امروزه حتی غذا و معناهای متفاوتش در سفره ایرانی را شاهدیم.

به هر جهت، باقی تجهیزات آشپزخانه مثل یخچال‌های ساید، لباسشویی، فر، اجاق گاز و مایکروفر، ماشین ظرف‌شویی و کابینت‌های سرتاسری و کانتر نیز دستخوش بازطراحی در شکل و رنگ شدند. به عنوان نمونه، طراحی خط‌های متقاطع برای فضای آشپزخانه‌های اوپن بسیار رایج شد. 

مهمان تازه رسیده منازل ایرانی، آشپزخانه جزیره‌ای است، که در خانه‌هایی با متراژ بالا و پایین قابل اجراست. در واقع، این نوع آشپزخانه، عمومی شدن آشپزی و آشپزی در ملاءعام و تغییر کلیشه‌ها در مورد جنسیت آشپز را به حد اعلای خود رسانده است.

آشپزخانه مدرن جزیره‌ای، کابینتی مستقل است که در مرکز آشپزخانه قرار می‌گیرد و می‌تواند سینک ظرفشویی، شیر آب، گاز رومیزی و ابزارهایی را برای قراردادن ظروف مختلف داشته باشد. این فضا مرکز خانه است و کاربردی بیشتر از صرفا غذا پختن را برآورده می‌کند.

کل افراد خانواده یا مهمان‌ها می‌توانند به دور این جزیره جمع شده و علاوه بر گفتگو با هم یا صرف غذا، در فرایند آشپزی هم دخالت مستقیم داشته باشند. گذشته از این‌ها، آشپزخانه دیگر لزوما محل حضور زن خانه و تنها جایگاه فعالیت او نیست، سایر اعضای خانواده هم فارغ از جنسیت می‌توانند غذا درست کنند.

غذای بیرون از خانه چطور به زندگی قرن بیست و یکمی‌ها وارد شد؟

جایی خواندم «خانه» حافظه فرهنگی ماست که خاطرات ما در آن شکل می‌گیرد. در این صورت بیراه نیست اگر آشپرخانه را حافظه بوها و طعم‌ها بدانیم؛ جایی که وقتی نام آن می‌آید، به یک دنیای دیگری پرت می‌شویم؛ دنیایی پر از طعم، ادویه و بو. در دوران پیشامدرن خانه، نقش محوری برای آدم‌ها داشت جایی که بیشتر وقت آنها درون خانه می‌گذشت؛ به همین دلیل طبیعی است که خورد و خوراک و آشپزی هم داخل خانه‌ها اتفاق می‌افتاد و رد پای غذای بیرون از خانه کمرنگ بود؛ اما با ورود مدرنیته، امر غذا خوردن از اندرون خانه‌ به بیرون از خانه رانده شد و نتیجه اینکه امروز غذا خوردن فقط محدود به داخل خانه نیست.

در گذشته سفره‌های بلند بالا و رنگارنگی پهن می‌شد که افراد یک خانواده دورآن می‌نشستند و غذا می‌خوردند. اما با ظهور مدرنیته و تغییر شکل و سبک زندگی‌ انسان معاصر، این سفره‌ها هرروز کوچک و کوچکتر و در نهایت تبدیل به میزهای غذا خوری شد که هرکسی می‌توانست هر زمانی که خواست غذا بخورد. این سیر تا جایی معنای غذا خوردن را تغییر داد که امروز، غذا خوردن دیگر یک امر صرفا خانگی نیست و بیرون غذا خوردن بیشتر باب شد.

غذا خوردن بیرون از خانه

چرا غذا خوردن امر بیرونی شد؟

دلایل مختلفی برای این موضوع می‌توان برشمرد؛ یکی از اصلی‌ترین دلایل آن ظهور مدرنیته و توسعه شهرنشینی بود. توسعه شهرنشینی، خانه و کارکرد آن را تغییر داد و نظام اداری و شهری به شهروندان مرتب یادآوری می‌کرد که شهر شما خانه شماست و زمزمه شعار «شهر ما، خانه ما» هم از اینجا شروع شد.

وقتی شهر، خانه ما می‌شود یعنی می‌توان خیلی از کارهایی که در گذشته در خانه انجام می‌دادیم‌ را در شهر انجام دهیم.

انسان‍های قدیم وقتی شکار یا کشاورزی‌شان تمام می‌شد برای خواب و خوراک به خانه می‌آمدند و حالا انسان امروز می‌تواند فقط برای خوابیدن به خانه برگردد چون شهر هزاران آشپزخانه دارد، همان جایی که آن‌ها را رستوران می‌نامیم. به نوعی‌ می‌توان گفت نوعی چرخش در کارکرد خانه به وجود آمد و مثلا حمام که در گذشته بیرون از خانه بود به داخل خانه‌ها آمد و شخصی شد، در عوض آشپزخانه خانه‌ها به بیرون رفت و آشپزخانه داخل خانه‌ها کم‌رمق شد.

علاوه برشهرنشینی، انتقال فرهنگ غربی که در آن نوعی سبک زندگی، مبنی بر نوعی از سبک زندگی که کلا در شهر می‌گذرد هم در بیرون‌راندن امر غذا خوردن از خانه به بیرون خانه نقش داشت. خانه‌های کوچک غربی و زندگی پرسرعت و شلوغ آدمهای مدرن دیگر فرصتی برای آشپزی و غذا درست کردن در خانه باقی نمی‌گذارد و فلسفه fast food، fast life هم همین است. زندگی سریع، غذای سریع هم می‌خواهد.

به مرور زمان بیرون غذا خوردن تبدیل به یک سبک زندگی و امری عادی و همزمان کارکرد آشپزخانه در خانه‌ها تضعیف شد، اما حذف نشد؛ چون برای خیلی‌ها هنوز، آشپزخانه مرکز و محور خانه است. به نظر می‌آید بخشی از علاقه افراد به بیرون غذا خوردن و رستوران رفتن به رشد فردگرایی در دوره مدرن مرتبط باشد، همزمان با ظهور دوران مدرن، فردگرایی هم رشد بیشتری پیدا کرد و تمایل آدمها به تنها بودن بیشتر شد. در چنین وضعیتی فرد خیلی از اوقات ترجیح می‌دهد به جای اینکه خانه باشد و غذایی که برای جمع درست شده را میل کند، بیرون به رستوران برود و انتخاب و سلیقه شخصی خودش را داشته باشد.

غذای بیرون از خانه ؛ امری لوکس یا عادی؟

با ورود شبکه های اجتماعی این کارکرد بیشتر تقویت شد و امروز دیگر بیرون غذا خوردن یک امر صرفا خوراکی نیست؛ بلکه یک امر تفریحی و سرگرم‌کننده است. علاوه براین، در ابتدای زمانی که بیرون غذا خوردن رایج شد یک امر لوکس فانتزی به شمار می‌آمد؛ اما به مرور زمان با زیاد شدن تعداد رستوران‌ها و فراگیر شدن آن‌ها بیرون غذا خوردن از یک امر فانتزی تبدیل به امر عادی و روزمره شد.

کاربری بیرون غذا خوردن فقط رفع نیاز گرسنگی نیست؛ امروز یکی از کارکردهای غذای بیرون خوردن و رستوران رفتن، پرکردن اوقات فراغت و نوعی لذت بردن است.

این نکته را هم باید در نظر داشت که بیرون غذا خوردن، با غذا خوردن بیرون از خانه فرق دارد؛ اگرچه منشا هردو یکی است. اما وقتی از «بیرون غذا خوردن» حرف می‌زنیم، یعنی در جایی بیرون از خانه، غذایی که در جایی غیر ازخانه پخته شده را بخوریم؛ درحالیکه وقتی از «غذای بیرون خوردن» حرف می‌زنیم، یعنی غذایی که در بیرون از خانه پخته شده را در خانه میل کنیم. البته هردوی اینها به نوعی تضعیف شدن امر آشپزی در خانه را نشان می‌دهد. اما موضوع مورد بحث ما در اینجا، بیرون رانده‌شدن امر غذا خوردن از خانه به بیرون است.

با نگاهی به سیر تاریخی‌ای که آشپزخانه طی کرده، متوجه می‌شویم که در طول سال‌ها آشپزخانه به مرور زمان نسبت به اندرونی‌ترین مکان خانه که مطبخ نامیده می‌شد، بیشتر در معرض عموم قرار گرفته. آشپزخانه‌های اپن یا باز که در سالهای اخیر در معماری خانه‌ها باب شده، نشان می‌دهد که آشپزی و غذا پختن به مرور زمان از فضای پنهان قدم به فضاهای نهان گذاشته است و ما امروز رستوران‌های بسیاری را می‌بینیم که آشپزخانه‌هایشان در معرض دید عموم است و همگان می‌بینند که چه اتفاقی در آنجا می‌افتد.

وارد و مارتنز (Warde and Martens) دو پژوهشگر حوزه مطالعات فرهنگی، در سال ۱۹۹۹ یک پروژه تحقیقاتی با موضوع «بیرون غذا خوردن» انجام دادند که براساس این مطالعه مشخص شد جوان بودن، داشتن درآمد کافی برای معاش خانه، تحصیل کرده بودن، خانه‌دار نبودن و نداشتن فرزند زیر شانزده سال در خانه، از مهم‌ترین عواملی هستند که دسترسی به بیرون غذا خوردن را فراهم می‌کنند.

برای بسیاری از مردم، بیرون غذا خوردن یک رفتار خاص و یک مناسبت ویژه است، تا از آن به عنوان فراغتی از زندگی روزمره لذت ببرند. این کار، غالبا رویدادی است که برای آن پول کنار گذاشته می‌شود. در این مورد، هزینه رستورانی سطح بالا ممکن است به مناسبت و در نتیجه، لذت مرتبط باشد. بسیاری از رستوران ها در افزایش حس خاص یک مناسبت، مشارکت می کنند.

براساس این تحقیق و از منظر جنسیتی، بسیاری از زنان در خصوص تجربه بیرون غذا خوردن بیان کرده‌اند که بیرون غذا خوردن به آنها حس رها شدن از مسئولیت های عادی خانگی می‌دهد. مجبور نبودن به خرید کردن، آماده کردن غذا و تمیزکاری بعد از آن و پذیرایی شدن توسط فردی دیگر، از عوامل مهم شکل دهنده این لذت هستند. سرانجام، گستره و تازگی انتخاب های در دسترس نیز عامل مهمی بودند. دوباره خاطر نشان می شود، نقطه مرجع، غذایی است که در خانه تهیه شده و رهایی از طیف محدود و قابل پیش بینی انتخاب‌ها، برای بسیاری از پاسخ دهندگان، یک منبع لذت بودند.

بیرون غذا خوردن و احساس تشخص

یکی از نقاط قوت کار مارتنز و وارد این است که شواهد تجربی مفصلی از فرم های دقیق لذت برده شده توسط مشتریان را فراهم می‌کند. طبق نظر پاسخ دهندگان، تاکید آن ها بر اهمیت بیرون غذا خوردن به عنوان یک اتفاق، حاکی از این است که وعده غذایی، یک موقعیت برجسته اجتماعی و موقتا ویژه را نمادین می کند از این گذشته، بررسی آن‌ها نشان می دهد معاشرت مطلوبی که در رستوران ها تجربه می‌شود، تهدیدی برای غذا خوردن در خانواده نیست. این پژوهشگران نتیجه می گیرند تعارضی بین سور و سات کالایی شده و معاشرت وجود ندارد همچنین آنها بیان می‌کنند که «بیرون غذا خوردن» بستری برای نمایش تشخص و ایجاد مرزهای طبقه اجتماعی از طریق ذائقه فراهم می‌کند.

پیر بوردیو هم در جایی مطرح کرده که بیرون غذا خوردن با نوعی احساس تشخص کردن دادن به افراد ارتباط دارد؛ به این معنا که وقتی یک فرد، غذایی را در یک رستوران خاص میل می‌کند نوعی حس تشخص و احساس خوبی به او دست می‌دهد.

بازگشت غذای مامان‌پز

البته این نکته را هم باید در نظر داشت که با وجود تعدد و فراوانی رستوران‌ها به دلیل محبوبیتی که غذای خانه از گذشته برای آدمها داشت رستوران‌ها به پخت و پز به سبک خانگی روی آوردند و اصطلاحاتی از قبیل «غذای مامان‌پز» یا «غذای خانگی» رواج پیدا کرد در چنین وضعیتی انگار آدمها آشپزخانه خانه‌شان را با خود بیرون می‌برند و می‌توانند انتخاب کنند که در هروعده‌ای آشپز شخصی‌شان چه برایشان بپزد.

در چند سال اخیر اما، به واسطه شیوع کرونا و کمی پیش‌تر از آن زمانی که در اینستاگرام، پختن غذا خیلی به قول معروف ترند شد آشپزخانه‌ها جان دوباره گرفتند و انگار امر غذا خوردن باز تبدیل به یک امر اندرونی شد. در دو سه سال گذشته که این ویروس همه را خانه‌نشین کرد، یکی از لذت‌هایی که از افراد گرفته شد، ماندن در خانه ماندن و بیرون غذا نخوردن بود. کسانی که صبحشان را با چای و قهوه بیرون بر کافه‌ها و ظهرناهار خود را در یک رستوران میل می‌کردند و شب را با یک اسنک از فست فود فروشی‌ها به پایان می‌رساندند، با شیوع کرونا مجبور شدند که خانه بمانند و آشپزی را برای خود تبدیل به یک سرگرمی کنند. در نتیجه چراغ آشپزخانه‌ها دوباره روشن شد به همین خاطر همانطور که در ابتدای مطلب بیان کردیم، نقش آشپزخانه در یک خانه ممکن است کمرنگ شود اما حذف نمی‌شود.

نویسنده

سارا فرجی

من سارا هستم؛ یک پرسه زن. پرسه زنی به این معنا که گاهی با هدف قدم می‌زنم و گاهی بی هدف؛ اما در هردو حال سعی می‌کنم خوب ببینم و خوب بشنوم. من عاشق داستان‌هایی که می‌بینم و می‌شنوم هستم؛ گاهی آنها را مینویسم گاهی هم نه. دوست دارم همه‌جا سرک بکشم و چیزهایی را ببینم که از چشم دیگران جا مانده و در سزمین‌هایی قدم بزنم که کمتر رد پایی رویشان مانده.

بیشتر بخوانید

قصه پخت نان ؛ از تنور گلی تا تنور صنعتی

تنور ایرانی و نان

تاریخ نان، دوشادوش عصر کشاورزی شکل گرفته است. می‌توان گفت نان، یکی از اولین و قدیمی‌ترین تولیدات بشر بوده و به قول نجف دریابندری، گندم با انسان خویشاوندی دیرینه دارد. به عبارت دیگر، می‌توان گفت یکی از عواملی که انسان کوچ‌نشین را به کشاورزی واداشته و سپس به زندگی شهری کشانده همین پخت نان است. روش پخت نان در هر کشور و منطقه‌ای متفاوت است و از نوع مواد استفاده شده، تا حتی ابزارهای پخت آن مثل تنور هم در همه جای جهان یکسان نبوده و نیست.

اجاق سفالی اولیه یا کوره سفالی، از زمان‌های قدیم توسط فرهنگ‌ها و جوامع مختلف برای پختن نان استفاده می‌شدند؛ تا این که با گذر زمان و پیشرفت‌های مختلف در دوره‌های مختلف تاریخی شکل تنورها و اجاق‌های نان‌پزی هم تغییر کرد و اجاق‌های چدنی، اجاق‌های گازی و برقی هم به انواع مختلف تنور اضافه شدند. همین تغییر آغازی شد برای این که پخت نان از شیوه سنتی به شیوه صنعتی تغییر یابد. مثلا در ایران تقریبا تا ۴۰ سال پیش پخت نان بیشتر به شیوه سنتی انجام می‌شده است.

ساختمان و شکل کلی اجاق‌های سفالی عمدتا برای همه مردم یک شکل رایج داشته و تنها در اندازه و مواد مورد استفاده برای ساخت تنور تغییرات جزئی داشتند. در حیاط‌ها و خانه‌های کشاورزی بدوی، تنورهای خاکی روی زمین ساخته می‌شدند.

در جوامع عربی، خاورمیانه و شمال آفریقا هم نان را اغلب در تنور سفالی می‌پختند، که در برخی از گویش‌های عربی تبون (همچنین تابون ترجمه شده از عربی: طابون) نامیده می‌شدند؛ اما در گویش‌های دیگر این منطقه به تنور «مسعد« هم گفته می‌شده است.

تنور سفالی مترادف با کلمه عبری تنور است اما فر که نوع دیگری از آن است به شکل یک مخروط کوتاه بوده که دهانه‌ای در بالا یا پایین داشته که از آن آتش برافروخته می‌شده است. برخی دیگر از تنورها هم شکل استوانه‌ای داشتند که دهانه‌شان بالا بودند. کوره‌های سفالی که در زمان‌های قدیم به‌عنوان تنور خانوادگی، محله‌ای یا روستایی ساخته و استفاده می‌شد، امروزه همچنان در بخش‌هایی از خاورمیانه و ایران ساخته می‌شود.

تنور و معنایش در گوشه گوشه ایران

تَنور، محل پختن نان یا طبخ نان است که خم شکل یا خمره‌ای مانند است، معمولا در سطح زمین است و از نظر تاریخی مشخص شده که پیدایش تنور به عصر کشاورزی و در نهایت یک‌جانشینی برمی‌گردد.

در معنای واژه تنور بحث‌های زیادی شده است؛ اما در نهایت به نظر می‌آید این کلمه از فارسی، ترکی و عربی ریشه گرفته است. از طرف دیگر این واژه در قرآن هم دو بار آمده و در هر دو بار هم اشاره به جوشیدن آب از تنور و وقوع طوفان نوح داشته است. به طور کلی می‌توان گفت از آن‌جایی که از کلمه در فارسی مشتقات زیادی از جمله تنوری، دوتنوره و تنوره وجود دارد، این احتمال هست که تنور واژه‌ای فارسی باشد.

نان آن‌قدر در ایران جایگاه ویژه‌ای دارد و آن‌قدر تنوع دارد که در جای‌جای ایران به جای تنور در گویش‌های مختلف از واژه‌های دیگر استفاده می‌شود. مثلا در کردی به آن می‌گویند «تونو» یا در گیلی به آن «تونور» و در جاهای دیگر ایران واژه‌هایی بی‌شباهت استفاده می‌کنند مثلا در نطنز به تنور «کِر» می‌گویند، یا حتی در جایی مثل آستارا برای انواع اجاق نان پزی واژه‌های مختلفی مثل «تنواَسَ»، و «تندیر» استفاده می‌کنند.

تنورسازی به سبک ایرانی
تنورسازی شغلی قدیمی است که هنوز در بخش‌های از ایران استادانی مشغول به ساختش هستند.

تنور و روش ساختش

به طور قطع می‌توان گفت تنور با زندگی یک‌جانشینی انسان ایجاد شده است و تنورسازی از مشاغل مورد نیاز بوده است. هر چند به مرور با آمدن تنورهای صنعتی دیگر این کار به شکل گذشته و سنتی رایج نیست. نکته جالب توجه این است که در گذشته زنان مسئول ساخت تنور بودند اما به مرور این کار هم حرفه‌ای مردانه شد.

مکان نصبش هم با توجه به شهر یا منطقه از بیرون از خانه تا داخل مطبخ فرق داشته است. گاهی حتی در برخی جاها و حتی در قسمت‌های از ایران در مکانی خاص به عنوان اتاق تنور یا مطبخ نصب می‌شده است. از جمله نکات مهم در ساختش این است که هم ساخت و هم نصب آن تکنیکی خاص دارد و نکته جالب این است که گِل آن پخته نمی‌شود بلکه بعد از استفاده با روشن شدنش سفت و سخت می‌شدند.

این روزها با وجود رواج نان‌های صنعتی هنوز هم در برخی شهرها و روستاهای ایران تنور استفاده می‌شود؛ مثلا در بروجرد هنوز هم عده‌ای به عنوان استادکار تنورسازی کار می‌کنند و تلاش می‌کنند این هنر را حفظ کنند. یکی از استادکاران این حرفه در بروجرود، محمد لعلی است که سال‌هاست تنور می‌سازد. او در خصوص یادگیری این هنر می‌گوید این کار را نزد پدربزرگش یاد گرفته است. به گفته او، در ساخت تنورهای سنتی در ایران معمولا از خاک رس، موی بز، نمک و آب استفاده می‌شود. اما انگار این نسخه برای همه تنورهای گلی در ایران و در کشورهای دیگر یکسان نیست و مثلا در جاهای دیگر به جای موی بز از کاه استفاده می‌شود.

شکل و ساختار تنورهای سنتی بر دو نوع دیواری و زمینی است که معمولا از نوع دیواری برای پخت نان‌های شبیه سنگک و بربری و تنورهای زمینی برای نان تافتون، لواش و نان‌های نازک استفاده می‌شوند.

تنورهای زمینی که ابتدا بیرون ساخته می‌شوند و بعد در درون زمین قرار می‌گیرند، همان دسته تنورهایی هستند که در خاک آنها از موی بز و گاهی پهن گاو و پشگل گوسفند استفاده می‌شوند. حتی در شهر زرند کرمان یا در بین ترکمن‌ها از گِل نمک به جای پشم گوسفند استفاده می‌شود.

ساختار تنورهای سنتی که برای نان سنگک استفاده می‌شود از دو قسمت به عنوان دریچه تشکیل شده که یکی معمولا شبیه نان سنگک و مثلث شکل است. دیگر قسمتش همان درِ تنور، طوق آتش خان یا در آتش خان نامیده می‌شود که برای ریختن سوخت از آن استفاده می‌شود و به طور کلی هم تنور سنگک شامل سه بخش پیش‌ور که بخش جلویی بدون سنگ است و دومین بخش قسمت ریگ ریز است که محل کشش دادن خمیر است و قسمت آخر را آتشدان می‌نامند که آتش و سوخت در آن قرا ردارد. به طور کلی می‌توان گفت در ساختارش از سنگ هم استفاده می‌شود در حالی که در تنورهای زمینی سنگ استفاده نمی‌شود.

تنور پخت نان در ایتالیای باستان
تنور باستانی پمپئی در نزدیکی ناپل در ایتالیا یکی از باستانی‌ترین و قدیمی‌ترین تنورهای جهان است.

تاریخچه تنور و اجاق نان پزی

نان در تمدن‌های غربی ارزشی نمادین و مقدس دارد و تاریخ آن به همان طلوع بشریت برمی‌گردد. اما گفته می‌شود اولین انسان‌های که اولین تنور نان را درست کردند مصریان بودند در حالی که رومی‌ها آن را به جاهای دیگر گسترش دادند. اولین نمونه‌های شناخته شده تنور شبیه ظروف استوانه‌ای بودند که از خاک رس نیل پخته شده بودند و درست مثل تنورهای سنتی موجود در دنیا در قسمت بالایشان مخروطی شکل بودند.

در دو یا سه قرن اول پس از تاسیس رُم، پختن نان یک مهارت خانگی با تغییرات اندک در تجهیزات یا روش‌های پختش باقی ماند. به گفته پلینی بزرگ، تا اواسط قرن دوم قبل از میلاد هیچ نانوایی در رُم وجود نداشت. با افزایش خانواده‌های مرفه، زنانی که می‌خواستند از نان‌سازی مکرر و خسته‌کننده اجتناب کنند از نانوایان حرفه‌ای که معمولا برده‌های آزاد شده بودند، حمایت کردند. نان‌هایی که با دست، شکل کروی شکل می‌گرفتند، معمولا حدود یک پوند وزن داشتند، در تنور کندویی شکل و با چوب پخته می‌شدند.

در قرون وسطی، تنور نان حتی راهی را برای اربابان و اسقف‌ها باز کرده بود تا آنها درست مثل کاری که برای آسیاب می‌کردند، برای تنور هم از مردم مالیات بگیرند و از آنها پول دریافت کنند. حتی در آن زمان شغلی به نام «تنورکار» وجود داشت که او مسئول پخت نان در تنور هیزمی بود و به عبارتی همان نانوا و شیرینی پز امروزی بوده است. اما با گذشت زمان و در جریان انقلاب فرانسه امتیازات لغو شد و این انحصار از بین رفت و حتی از این تنورها تا جنگ جهانی اول هم به طور منظم استفاده می‌شد تا این که رفته‌رفته نوع کوچک‎‌تر مناسب خانه‌ها هم ایجاد شد.

بله! هنوز هم در برخی روستاها در اقصی نقاط جهان، مردم از تنورهای خانگی استفاده می‌کنند یا آنها را بازسازی می‌کنند و لذت پخت نان را در خانه تجربه می‌کنند.

تنور ایرانی و نانش

تنیده شده در باورهای ایرانی

در ایران تنور هم مثل خود نان و آرد در باورهای مردم محترم است و شاید اگر بشنوید برای تنور نذر می‌کردند و یا باور داشتند هواکش آن باید سمت قبله باشد و به آن قسم می‌خوردند تعجب کنید. یا اگر بشنوید مرمت آن نوعی نذر برای برآوردن حاجت است برایتان عجیب باشد. در بخشی از ایران معتقدند زن زائو نباید تا مدتی سر تنور برود چون بدیمن است.

این باورها در میان مردم شهرهای مختلف ایران با هم تفاوت دارد اما در اکثر جاهای ایران برای زدن اولین خمیر به تنور «بسم‌الله» می‌گویند و صلوات می‌فرستند. و در خیلی نقاط ایران خوردن اولین نان معمولا خوب نیست و آن را مرتبط با مرگ‌ومیر یا حتی هجران و جدایی می‌دانند و سعی می‌کنند یا آن را در میان دیگر نان‌ها بگذارند و بخورند یا این‌که آن را به مهمان یا به عنوان صدقه به مستمندان می‌دادند یا حتی اگر سگی در حین پخت نان می‌رسید، آن را به او می‌دادند.

حتی این باورها با باورهای دینی هم تلاقی پیدا کرده‌اند و در بخشی از ایران نان پختن را سنت حضرت فاطمه می‌دانند بنابراین نان را برکت او و تنور را دستگاهش می‌دانند و در آغاز شروع پخت نان را با گفتن «یا فاطمه» شروع می‌کنند و اصطلاح جالبی دارند و می‌خوانند: یا بی‌بی تنوری ما می‌زنیم تو واخشو (بی‌بی تنور تو نان را بگیر تا داخل تنور نیفتد).

در بخش‌هایی از ایران پخت نان باید فقط در طول روز قبل از دم غروب و عصر باشد و آن را بدیمن می‌دانند. از دیگر باورهای جالب این است که اگر نانی که در تنور قرار داده می‌شود یک طرفش دراز شود یک مهمان زبان دراز برایشان می‌آید.

در گذشته، در شهرستان اردبیل، قبل از سال نو و برای دور کردن درد و بلا سیخ تنور را دور تا دور خانه می‌کشیدند.  

حتی آتش تنور هم در باورهای مردم ایران جایگاه دارد و در شهرستان نطنز می‌گویند اگر آتشش زبانه کشیده و صدا بدهد یا خمیرش کش بیاید، شخصی پشت سرشان غیبت می‌کند. یا در جایی دیگر در شب چهارشنبه سیخش را دور تا دور پشت بام می‌کشند و در همان مسیر گندم برشته می‌پاشند چون معتقدند چهارشنبه خاتون در این شب به خانه‌ها می‌آید تا چیزی بخورد.

حتی در زنجان قبل از ورود عروس به خانه داماد زیر پایش سیخ تنور که به آن «ارسین» می‌گویند می‌اندازند تا پایش در خانه داماد ماندگار شود و انگار این رسم که عروس را دور تنورخانه پدرش هم بچرخانند و او لبه آن با ببوسد هم در برخی از روستاها رایج بوده و این کار را برای روزی عروس انجام می‌دادند.

مردم شهرستان اهر هم در گذشته معتقد بودند گِل تنور نباید توسط زنان لگدمال و ورز داده شود وگرنه در حین استفاده ترک برمی‌دارد و این مسئولیت را به دختران و پسران کوچکشان می‌سپاردند.

تنور حتی در فال‌گیری مردم هم مورد استفاده قرار می‌گرفته. مثلا در گذشته مراسم فالگیری با کوزه در چهارشنبه سوری انجام می‌شد، طوری که هر شخص یک چیز در کوزه می‌انداخت و با پارچه محکم می‌بستندندش و در نهایت روش آن را آینه، سورمه دان، نمک و شانه چوبی می‌گذاشتند و آن را در تنور می‌گذاشتند و فردای چهارشنبه سوری زنان می‌آمدند و کوزه را در می‌آوردند و کوزه را به دختر کوچک‌تر از سه سال می‌دادند و یک چهاربیتی می‌خواندند.

در گذشته در بیرجند در شام غریبان تنوری به نام «تنور خولی» داشتند که در واقع یک بشکه بود که چراغ در آن روشن می‌کردند یا در جاهای دیگر تنور واقعی را به صورت نمادین روی تخته می‌گذاشتند و آن را حمل می‌کردند. در لامرد فارس هم در بعد از ظهر عاشورا دوغاب به آن می‌پاشیدند چون معتقد بودند که خولی سر امام حسین را در این روز در تنور نگهداشته است.

تنور در طب قدیم ایرانی

تنور و متعلقاتش، از جمله خاکسترش، گرمایش، نان سوخته‌اش و غیره در درمان برخی بیماری‌های جسمی استفاده می‌شده است. مثلا در بخشی از ایران زن زائو را برای داشتن زایمان راحت‌تر، کنار تنور که خاکسترش ریخته شده می‌خواباندند چون معتقد بودند گرمای خاکستر به زایمان بهتر کمک می‌کند یا نان تازه در آمده را روی تب خال می‌گذاشتند تا آن را درمان کنند.

در گذشته در اردبیل خاکستر گرم تنور را درون پارچه می‌گذاشتند و برای درمان قولنج روی قسمتی که درد داشت می‌بستند. اینها تنها بخشی از کاربرد اجاق نان پزی یا تنور و ملحقاتش در طب قدیم ایران بوده هر چند اینها هم بخشی از باور مردم بوده و قاعدتا با طب جدید مورد تایید نیستند.

تنور در ضرب المثل‌های ایرانی

ایرانی است و مثل‌هایش! ما ایرانی‌ها برای تنور هم مثل‌های مختلفی داریم. برخی از این مثل‌ها داستان خود را هم دارند و گاهی فقط در بخشی خاص از ایران کاربرد دارند. اما رایج‌ترین مثل در مورد تنور همان «تا تنور گرمه بچسبون» است. از دیگر مثل‌ها هم می‌توان به «اگر زن بابا به من نان داد، نان سوخته تنور را داد»، یا «با بوی حلیم توی تنور افتادن» اشاره کرد.

نویسنده

حبیبه مجیدی

مترجمی بودم که دوست داشت روزنامه‌نگار باشد؛ روزنامه‌نگاری شدم که به دنیای روابط عمومی آنلاین کشیده شد و در نهایت نویسنده‌ای شدم تا همچنان بیاموزم.

بیشتر بخوانید

تاریخچه غذای کارگران در ایران و جهان

پایین امدن قدرت خرید کارگران

بسیاری از متفکران اجتماعی و سیاست‌گذاران در جوامع مختلف، کارگران را ماشین‌هایی متکلم در نظر می‌گیرند که روی دو پا راه می‌روند. ارسطو، حکیم یونانی، از پایه‌گذاران این نوع نگاه به کارگران بوده است، یعنی صراحتا کارگر را ابزاری جاندار می‌نامید؛ بنابراین جای تعجبی ندارد که بسیاری از کارگران در تمدن‌های یونان و روم برده و از حداقل حقوق برخوردار بوده‌اند و سبد غذای کارگران در دوره‌ها و منطقه‌های مختلف، با توجه به همین تفکر شکل بگیرد.

در تاریخ کشورهای اروپایی، همین روند درباره‌ی کارگران به چشم می‌خورد و فرهنگ غذایی که جامعه به این قشر تحمیل کرده، تابعی از همین تفکر است. به این معنا کارگران یا ماشین‌های انسانی، با سوزاندن کالری دریافت شده، خروجی مورد انتظار را در قالب ساخت کالا و خدمات به بازار تحویل می‌دهند.  

از طرفی، در نظام سرمایه‌داری جهانی غذا اهمیت خاصی دارد. می‌دانیم که غذا می‌تواند اسلحه‌ای استراتژیک برای اعمال قدرت و امتیازگیری باشد، یا ابزاری در دست حکومت‌ها برای کنترل و واداشتن طبقات مختلف جامعه به رفتار به شکلی خاص. به همین نسبت غذا برای تهیدستان و طبقات ضعیف‌تر جامعه دغدغه‌ای همیشگی است که وقتی کمبودش آنها را به عصیان بکشاند، می‌تواند کل موجودیت نظام‌های سیاسی را تهدید کند.

چطور سبد غذای کارگران از کارفرمایان جدا می‌شود؟

غذا سوخت لازم را برای نیروی کار فراهم می‌کند. همراستا با چنین تفکری، لذت بردن طبقات کارگر و فقیر از غذا نیز یک نوع تفریح و حواس‌پرتی از وظیفه اصلی‌شان محسوب می‌شود و دعوتی خطرناک به تنبلی در کار است. شاهد ملموس این تفکر، تلاش بعضی  قانونگذاران آمریکایی است که بدنبال ممنوع کردن استفاده از کوپن غذا برای خرید جانک فود (فست فود، غذاهای پرکالری و کربوهیدراتی) توسط طبقه فقرا (و لاجرم کارگران) است.

تغذیه کارگران در دوران ویکتوریایی
سبد غذای کارگران در دوره ویکتوریایی انگلستان بسیار محدود بود.

این افراد احتمالا امتداد نسل سیاستمداران دوره ویکتوریایی در انگلستان هستند؛ سیاستمدارانی که ماموریت آنها این بود که اطمینان حاصل کنند تا غذا برای طبقه کارگر هرگز آنقدر فراوان و در دسترس نباشد که ایشان را به تن‌آسایی تشویق کند. اما ادامه یافتن این روند و رفتار با طبقه کارگران در جوامع مختلف به عنوان نیروی کاری که باید کارآمدی لازم را داشته و خوراک مصرفی‌اش را به خروجی ملموس تبدیل کند، نشان می‌دهد چرا بسیاری از دولت‌ها به جای پرداخت نقدی پول، بر اعطای کیسه‌های گندم به اقشار ضعیف‌تر جامعه و از جمله کارگران اصرار دارند. آنها گزینه دومی را اتلاف منابع می‌دانند.

 این حرکت به منظور وابسته نگاه داشتن کارگران و ضعفا انجام می‌شود و جز در برخی شرایط خاص، کمکی به بهبود وضعیت تغذیه‌شان هم نمی‌کند. در این روایت، لذتِ خوردن، جایی ندارد. تفکر پرچمدار این روایت‌ها و قوانین برگرفته از آنها ریشه در این دارد که اگر کارگران حق انتخاب داشته باشند و بدانند چه چیزی به صلاحشان است، دنبال غذای بیشتر می‌روند. دیدگاهی بسیار تنگ‌نظرانه در مورد تجربه‌ مشترک بشری خوردن و غذا که انسان‌ها در سراسر جهان دارند.

اما هرکسی که عضو این طبقات پایین‌دست‌تر جامعه بوده یا زمانی را با آنها گذرانده می‌داند که خوردن غذا، منبع هیجان بزرگی است. برای همه انسان‌ها اینطور است، از جمله برای کارگران.

بررسی طبقه کارگری در ایران، بریتانیا و فرانسه، نشان می‌دهد از لحاظ وضعیت تغذیه و ردیف پرداخت‌هایی که صرف سبد غذایی کارگران می‌شود شباهت‌هایی تاریخی بین این جوامع وجود داشته است. در بخش اول به بررسی سبد غذایی کارگران در این سه کشور می پردازیم و چیزهایی که می توانستند با دستمزد محدود خود خریداری کنند. در بخش دوم، سه نوع غذای شاخص طبقات کارگری را در این جوامع بررسی می کنیم.

کمک های غذایی دولتی به اقشار ضعیف
قشر ضعیف، سوپ و نان روزانه را در یکی از مراکز تغذیه رایگان دولتی آمریکا صرف می‌کند.

در قرن بیستم کارگران فرانسوی چه می‌توانستند بخورند؟

کارگران فرانسوی در این قرن بایستی ۱۲ ساعت در روز کار بدنی طاقت‌فرسا را تحمل می‌کردند. آنها شکمشان را با غذاهای کم کالری اندکی مثل سیب (اگر در فصل خودش موجود بود)، مقداری سبزیجات، سیب‌زمینی و کلم سیر می‌کردند.

 در آن زمان که سیستم حمل و نقل و توزیع پیچیده امروزی وجود نداشت، میوه‌ای مثل پرتغال چیزی بود که کارگران در عمرشان سالی یک بار می‌توانستند بچشند، از آن ناشناخته‌تر موز بود که به علت فسادپذیری بالا عملا در دسترس این قشر وجود نداشت. تهیه همین غذاهای ناقابل هم قسمت اعظم بودجه خانواده را به خود اختصاص می‌داد و نان به تنهایی بیشترین هزینه را می‌بلعید. همچنین بخش کشاورزی گاه‌گاه دستخوش بحران‌های دوره‌ای می‌شد که قیمت نان را تا ۵۰% هم بالاتر می‌برد.

صبحانه بیشتر اوقات صرفا چای یا قهوه به همراه نان خالی بود. کارگران ناهارشان را اوایل بعدازظهر صرف می‌کردند؛ حال یا آن را از کافه‌ای نزدیک محل کار خریداری می‌کردند یا غذای ساده‌ قابل حملی را  همراه خودشان سر کار می‌آوردند. غذای اصلی را هم نیم روز یا اواخر عصر می‌خوردند که روز کاری تمام شده بود.

منظور از غذای اصلی سوپی رقیق یا غلیظ است که سبزیجات پخته و اندکی گوشت داشت. این سوپ را روی نان بیات می‌ریختند تا ظاهر نان حجیم شده و مقوی شود. به جز این برای غذای اصلی عصرگاهی از نان و سبزیجات پخته با کمی گوشت یا پنیر (در صورت داشتن توانایی خریدش) استفاده می‌کردند.

غذای کارگران بریتانیایی و فاصله میان مرگ و زندگی

در دوره پادشاهی ادوارد هفتم که مصادف با ابتدای قرن بیستم (۱۹۲۰-۱۹۰۱ میلادی) می‌شود، وضعیت غذای طبقه کارگر در بریتانیا از این قرار بود: چند ورق بیکن و کمی ماهی، و اگر چیزی از دستمزد کارگر بعد از پرداخت اجاره باقی می‌ماند، مواد غذایی اصلی مانند نان، گوشت و سیب‌زمینی خریداری می‌شد. البته کارگران انگلیسی در دو دهه اول قرن نوزدهم، اتحادیه‌ای را تاسیس کرده بودند، اما کماکان از حقوق و رفاه مناسب برخوردار نبودند.

یک قرن بعد، در عصر پادشاهی ادوارد هفتم، نان به عنوان غذای کارگران بر همه نوع غذایی ارجحیت داشت، زیرا از همه غذاها ارزان‌تر بود و برای کارگرانی که پول کرایه خانه را هم به زور دست و پا می‌کردند، فقیرتر بودند یا کاری نداشتند، تنها غذای ممکن به شمار می‌آمد.

سال ۱۹۰۹، زنان خانه‌دار این کارگران، در مدیریت منزل از هر جهت و بخصوص از نظر غذا، کاملا مهارت‌ داشتند. آنها هفتگی با ۱ پوند و ۲۰ شیلینگ درآمد شوهرانشان، علاوه بر پوشاندن لباس به تن بچه‌ها (که تعدادشان به ۶ تا ۸ تا هم می‌رسید!) تمام وسایل پخت‌وپز و خرید موادغذایی برای تهیه غذای هفته، غذای روز یکشنبه و غذا در مراسم‌های خاص را مدیریت می‌کردند.

منوی غذایی اشراف دوره ویکتوریایی
تصویر نمونه‌هایی از منوی غذایی اشراف دوران ویکتوریایی را نشان می‌دهد.

به عنوان نمونه، برای تهیه نان به قیمت ارزان‌تر و البته با کیفیت پایین‌تر، بعضی به رستوران‌های محله‌های بالای لندن مراجعه می‌کردند و بریده نان‌هایی را که طی هفته به عنوان دورریز جمع می‌شد به قیمتی بسیار پایین می‌خریدند. نان اصلی‌ترین غذای جامعه کارگری بود، زیرا ارزان بود و کارگران و خانواده‌هایشان آن را دوست داشتند؛ پخته و آماده بود، همیشه در دسترس قرار داشت و برای خوردنش هم قاشق و بشقاب لازم نبود، بگذریم که حجیم و شکم‌پرکن بود. تازه اگر بودجه اجازه می‌داد می‌شد کره یا مربا یا مارگارین هم روی آن مالید و دو وعده غذای اصلی در روز را تامین کرد.

 برای شام یکشنبه که مخصوص مرد خانه تهیه می‌شد، مقداری سبزی و سیب‌زمینیِ را کنار گوشتی که از فروشنده‌های خیابانی تهیه شده بود جا می‌دادند؛ البته کیفیت این گوشت نسبت به گوشتی که در مغازه‌های سمت غرب لندن فروخته می‌شد کمتر بود، آنچنان تمیز نبود و موقع فروش وزن نمی‌شد. این درحالی بود که در آنسوی شهر لندن، در مناطق مخصوص اعیان و اشراف، ضیافت‌ها‌ برپا می‌شد و همه نوع گوشت، حتی گوشت شکار، دسر و شیرینی و نوشیدنی به وفور روی آنهابه چشم می‌خورد.

تغذیه کارگران ایرانی در دوران قاجار

در مقابل کارگران بریتانیایی، می‌توانیم وضعیت کارگران ایرانی را در دوره قاجار از نظر بگذرانیم. چارلز جیمز ویلس، نویسنده کتاب «تاریخ اجتماعی ایران»، مشاهداتش را از غذای کارگران ایرانی در دوره قاجار اینگونه بیان می‌کند: «غذاهای معمول عمله‌جات عموما در فصل تابستان عبارت از نان و میوه‌جات و در زمستان منحصر به نان و پنیر است و گاهی می‌توانند نان و پنیر را مبدل به آش و یا فواکه (میوه) خشک و تخم‌مرغ نمایند. هر یک از عملجات و کارگران ایران بالانفراد تقریبا در هر روزی سه چارک و پنج نان بدون خورش صرف می‌نمایند».

وضعیت تغذیه ایرانیان در دوران قاجار
اکثریت مردم ایران و بخصوص کارگران در دوران قاجار غذای فقیرانه داشتند.

در تحقیقی دیگر با عنوان «کاوشی در تاریخ فرهنگی تغذیه در ایران»، نویسندگان به بررسی تغذیه طبقات مختلف جامعه ایران در دوره قاجاری می پردازند. آنان با بررسی سفرنامه بوردیو می نویسند او بر این باور بوده که افزایش درآمد کارگران و ارتقای پُستی و افزایش قدرت خریدشان، تغییری در رژیم غذایی و سبک خوردن آنها ایجاد نمی‌کند، چرا که سبک زندگی آنها برمبنای مصرف غذاهای پرحجم، و خوردن سنگین‌ترین و چاق‌کننده‌ترین غذاها شکل گرفته است.

منظور از کارگر در آن دوران به نوشته جعفر شهری در کتاب «تاریخ اجتماعی تهران در قرن ۱۳»، مشاغلی مثل لبوفروشی، آب‌زرشکی، گردوفروشی، سقایی، بساطی، معرکه‌گیری، پرده‌خوانی، قمارخانه‌داری، فالگیری و از این قبیل بود.

اما به رسمیت شناختن طبقه کارگر در قوانین کشور ما هم به اواخر دوران حکومت قاجار برمی‌گردد. سال ۱۲۸۵ (و به روایتی ۱۲۸۹)، تعدادی از کارگران صنعت چاپ (که کارگران متخصص شمرده می‌شدند) دور هم جمع شدند و اتحادیه‌ای تشکیل دادند و به دنبال آنها کارگران صنوف دیگر هم سندیکای خود را شکل دادند. قانون فعلی کار، در سال ۱۳۲۵ در مجلس تصویب شد. علاوه بر در نظر گرفتن مزد ثابت، مرخصی، مرخصی ایام بیماری، بازنشستگی و سایر موارد، مشخص‌ترین بندی که در این قانون به بحث تغذیه این قشر از جامعه توجه کرده، ردیفی به نام بُن کارگری است؛ مبلغی که  برای تهیه هزینه خواروبار و اقلام مصرفی مورد نیاز خانوار پرداخت می‌شود.

یک غذای کارگری که تبدیل به میراث خوراک‌پزی فرانسه شد

هرچند با نام بردن از آشپزی فرانسوی، ذهن‌ها به سمت غذاپزی عالی فرانسوی می‌رود که امروز به ظرافت و طعم می‌شناسیم، اما  بسیاری از غذاهای امروزی فرانسوی مانند کاسوله (Cassoulet) یا چیکن سُوشور (Chicken Chasseur) و ژامبون بِق (Jambon Beurre) از میان طبقه فقیر جامعه فرانسه زاده شدند.

 این غذاها ثمره خلاقیت مردمی بودند که بایستی از همان مواد غذایی که توان خریدشان را داشتند و در دسترسشان بود نهایت استفاده را می‌بردند. همچنین مواد اولیه بسیاری از آنها را لوبیا، سیب‌زمینی، پیاز، نان و عصاره سبزیجات یا عصاره گوشتی تشکیل می‌دهد که از استخوان تهیه شده است. یا به عنوان نمونه، سس‌های فرانسوی از هویج‌های پلاسیده و ته مانده شلغم درست می‌شد.

ژامبون بق،  ساندویچ ساده‌ای که پیشنه‌اش به قرن بیستم بازمی‌گردد، در گذشته غذایی ساده و مقوی بود که کارگران فرانسوی با خود سر کار می‌بردند و صرفا از دو تکه نان ضخیم و لایه‌ای از پیه یا ژامبون تشکیل شده بود. اما بعد از دهه ۱۹۲۰ این ساندویچ طبقات ضعیف، با دگرگونی‌ها و اضافه‌سازی موادی بدل به یک غذای قشر بالای جامعه شد. امروزه ژامبون بق با استفاده از باگت، کره بدون نمک منطقه نرماندی و ورقه‌های انبوه ژامبون بیکن پاریسی سرو می‌شود.

فیش اند چیپس؛ غذای کارگری با برچسب اجتماعی

در قرن بیست و یکم و دهه ۱۹۲۰ ، امتداد همان تفکر دوران ارسطویی و نظام پادشاهی در انگلستان همچنان غالب بود. به عنوان نمونه، نمونه بارز آن در جریان ابداع و محبوبیت فیش اند چیپس در بریتانیا رخ داد. محبوبیت این غذای ارزان ابتدا در میان گروه‌های اقلیت قومی و نژادی بود و سپس به  طبقات کارگری و ضعیف‌تر بریتانیایی هم تعمیم پیدا کرد.

برچسب زنی به غذاهای طبقه کارگر
فیش اند چیس در گذشته به علت اختصاص داشتن به طبقه کارگر در بریتانیا محبوب نبود.

 با این وجود، دقیقا به همین دلیل در آن دوران نگاه تحقیرآمیزی نسبت به مشتریان ماهی و چیپس وجود داشت. افراد متعلق به طبقات بالاتر جامعه، بیرون‌برهایی که این غذای بی زرق‌وبرق و فوری را برای کارگران خریدار سرو می‌کردند، محلی برای تجمع افراد لاابالی می‌شناختند.

جامعه آن زمان انگلستان برای پس زدن آشپزی و خوراک طبقه کارگری و انتخاب‌های اقتصادی این قشر، متوسل به دغدغه‌های سلامت و بهداشت هم می‌شد. به عنوان مثال، فیش اند چیپس را «غیرقابل هضم … و ناسالم» می‌نامیدند، یا پزشکان سعی می‌کردند آن را به تب تیفوئید مرتبط کنند.

مسئولان پزشکی شهری و مدارس، مادران خانواده‌های کارگری را به خاطر تغذیه فرزندانشان با ماهی و چیپس سرزنش می‌کردند و آن را از عوامل نرخ بالای مرگ‌ومیر کودکان می‌دانستند. تحقیر کارگران به دلیل مصرف ماهی و چیپس از اجزای ​جدایی‌ناپذیر سیاست‌های سرکوبگرانه دوره ویکتوریایی بود. متهم‌سازی این غذا به عامل تن‌آسایی و سلیقه غذایی دم‌دستی کارگران، برای دولتی که به جای چاره‌اندیشی برای وضعیت این قشر از جامعه دنبال مقصریابی بود بسیار عادی به نظر می‌رسد.

وضعیت تغذیه مردم ایران در دوره قاجار
طبقه کارگران و عامه مردم ایران در دوران قاجار تغذیه مناسبی نداشتند.

یکی دو دهه بعد از این تاریخ، همزمان با ظهور پهلوی دوم، در ایران طبقه کارگری به شکل جدی‌تری وارد مناسبات جامعه ایران شده بودند؛ جامعه‌ای که به سمت مدرن‌سازی می‌رفت. احمد اشرف و علی بنوعزیزی در کتاب «طبقات اجتماعی، دولت و انقلاب در ایران» طبقه کارگری جامعه قبل از انقلاب را اینگونه توصیف می‌کنند: «طبقه کارگر بسیار ناهمگون است. از جمله کارگران ماهر و نیمه‌ماهر صنعتی، کارگران ساده، کارگران فصلی و افراد دیگری در مشاغل حاشیه‌ای؛ و طبقات مرتبط با زمین که از زمین‌داران خرد، دهقانان و برزگران خوش‌نشین ترکیب می‌یافت».

هرچند حرکت‌هایی برای اعطای حقوق به کارگران ایرانی انجام شده بود، اما گرانی اقلام خوراکی و کمیاب شدنشان بیش از هر قشری کارگران را تحت فشار قرار می‌داد. این وضعیت معیشتی در نوشته‌های نزدیکان دربار آینه‌ای از زندگی کارگران و قدرت پایین خریدشان را به نسبت تورم نشان می‌دهد. در نهایت اعتراضات و اعتصابات کارگران که بیشتر معیشتی بود در انقلاب اسلامی نقش مهمی ایفا کرد.

سبد غذای کارگران معاصر ایرانی؛ فلافل، ساندویچ و پیتزاهای کم‌کیفیت

اکنون کشور ما 26 میلیون نفر کارگر دارد، که با احتساب خانواده‌هایشان مجموعا ۵۰ میلیون نفر جزو قشر کارگری حساب می‌شوند‌. در شرایط تورمی سال‌های اخیر، سفره کارگران روز به روز کوچکتر می‌شود و الگوی تغذیه‌ای این قشر حتی از هنجارهای سنتی‌اش هم فاصله می‌گیرد. به طور کلی، کارگران به علت تکیه به قوای بدنی برای انجام کار یدی نیاز یه انرژی زیادی دارند.

 همانطور که در سایر بخش‌های مطلب توضیح دادیم، به همین دلیل غذای غالب قشر کارگر را کربوهیدرات‌ها و نشاسته‌ها تشکیل می‌داده‌ است. تن ماهی، املت، ساندویچ، ماکارونی، خوراک‌هایی که از دو سه قلم ماده غذایی تشکیل شده و همراه با نان مصرف می‌شود وعده‌های غذایی اصلی کارگران و خانواده‌هایشان را می‌سازد.

کمک های کالایی دولت به کارگران
سبد تغذیه کارگران ایرانی در یک دهه اخیر وابسته به کمکهای دولتی است.

در کنار حذف کامل یا کاهش شدید مصرف بسیاری از اقلام خوراکی (پروتئین، میوه، سبزی، غلات)، یکی از تغییرات اجباری‌ای که قشر کارگر در خوراک خود بوجود آورده، ارزان‌خوری و انتخاب غذا از میان گزینه‌های غذایی بسیار کم‌کیفیت است. توفیقی، نماینده کارگران در شورای عالی کار، از اقدام افراد به خرید پیتزاها و کباب‌های کوبیده‌ای با یک ششم و یک پنجم قیمت می‌گوید، که لاجرم افزایش بیماری‌های متابولیکی را بدنبال خواهد داشت.

افزایش قیمت اقلام خوراکی در ایران
افزایش شدید قیمت مواد غذایی، قدرت خرید کارگران را پایین تر آورده است.

در سال ۱۴۰۱، مشخص‌ترین اقلام غذایی که در سفره کارگران جای داشته و اکنون در معرض تهدید قرار گرفته نان و فرآورده های وابسته به آن مثل ماکارونی و ساندویچ است. در تاریخ ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۱، قیمت گندم برای تولیدکنندگان آرد با حداقل ۱۳ برابر افزایش روبرو شد که بلافاصله تاثیر خود را روی ماکارونی و ساندویچ به عنوان غذای روزمره کارگران کم درآمد نشان داد. با توجه به افزایش قیمت‌ها، حتی فروشندگان هم به اجبار تغییراتی را در ماهیت ساندویچ‌ها بوجود آوردند و به جای نان باگت از نان لواش استفاده کردند، تا با کاهش هزینه خود همچنان مشتری داشته باشند.

شورش غذا یا حق غذا؟

شورش غذایی و حق غذا

خشونت‌ها و آشوب‌هایی که سال ۲۰۰۸ به خاطر افزایش قیمت مواد غذایی در خاورمیانه رخ داد، همه جهان را شوکه کرد. نکته جالب این است که بعد از این اعتراضات، رویدادهای دیگری از این دست در جاهای دیگر دنیا هم رخ دادند و می‌توان گفت که جرقه اصلی این آتش با اعتراض‌هایی که با نام «بهار عربی» مشهور شدند، زده شد. این رویداد در سراسر دنیا خبرساز شد و بار دیگر بر رابطه تنگاتنگ و نزدیک بین ناامنی غذایی و شورش غذا و درگیری تاکید کرد؛ رابطه‌ای که تا قبل از آن بیشتر با فجایع انسانی مرتبط با مواد غذایی و قحطی مرتبط بود و به طور مکرر در جریان جنگ‌های داخلی و بین دولتی اتفاق می‌افتاد.

در نتیجه این اتفاقات، مشخص شد که شوک قیمت مواد غذایی می‌تواند عامل و منشا و یا حتی ادامه‌دهنده درگیری‌ها و به طور کلی بی‌ثباتی سیاسی شود. اما نکته مهم این است که قیمت مواد غذایی تنها عامل این اعتراضات غذایی نیست و فشارهای ساختاری بیشتر مرتبط با ناامنی غذایی مانند رقابت برای منابع طبیعی است که باعث بی ثباتی و ناآرامی سیاسی می‌شود.

همان‌طور که در مورد سایر پدیده‌های اجتماعی هم وجود دارد، در مورد تعریف «شورش غذایی» اتفاق نظر عملیاتی یا تحلیلی وجود ندارد. با این حال، در مقایسه با درگیری‌های داخلی، جنگ‌های بین‌دولتی، تروریسم و ​​نسل‌کشی، شورش یا اعتراضات مرتبط با مواد غذایی مفهومی پیچیده‌تر دارد؛ و تا حدی به همین دلیل، تلاش‌های کمی هم برای ارائه تعریفی خاص از شورش غذایی انجام شده است.

مطالعات اخیر هم عمدتا بر تجزیه و تحلیل قیمت مواد غذایی یا ناامنی غذایی با جنگ‌های داخلی تمرکز کرده‌اند. اما شورش غذایی چیست؟ چه عواملی باعث این اعتراضات و شورش‌ها و بخصوص شورش یا بلوای نان می‌شود؟ رابطه جنگ و نبرد غذا چیست؟

شورش غذایی چیست؟

منشا شورش‌های غذایی فراتر از نوسانات کوتاه مدت مرتبط با کمبود مواد غذایی است. آشوبگرانی که در این بلواها شرکت می‌کنند همان افرادی هستند که برای گرفتن پاسخ به تغییرات اقتصادی، اجتماعی و حتی سیاسی و از همه مهم‌تر رسیدن به حداقل نیازهای معیشتی‌شان به این راه می‌روند، آنها فقط خواستار اقتصاد اخلاقی‌محور یا حق برخورداری از نیازهای اولیه‌شان بودند.  

نکته جالب این است که سردمداران همیشه خودشان قوانین حاکی از اقتصاد اخلاقی را وضع می‌کنند اما در نهایت با نداشتن هیچ‌گونه سیاست نظارتی مناسب و مداوم بر قیمت‌ها و عرضه مواد غذایی، مانع از اجرای آن در جوامع می‌شوند و این بی‌ثباتی در نهایت منجر به ایجاد قحطی یا گرانی‌هایی می‌شود که به واسطه احتکار و سفته‌بازی ایجاد می‌شوند. و این اشتباه در نهایت دامان خودشان را می‌گیرد.

اما نکته جالب‌تر این است که بلواهای غذا و بخصوص بلواهای گندم معمولا به ثبات بازار و افزایش نظارت پدرانه بر تامین مواد غذایی در اقتصادهای آزاد می‌شوند و در نهایت هم به نفع تولیدکنندگان و هم بازرگانان و هم مصرف‌کنندگان در سطح منطقه‌ای، ملی و بین‌المللی می‌شوند.

بنابراین می‌توان گفت اکثر این اعتصابات و اعتراض‌ها در جاهایی شعله‌ور شدند که جرقه نارضایتی‌های محلی زده شده بودند. و به عبارت دیگر اعتراضات غذایی در پی افزایش قیمت و کاهش عرضه اتفاق می‌افتد. اما به طور کلی می‌توان گفت شورش‌ها و بلواهای غذایی سابقه‌ای دیرینه دارند و در طول تاریخ همواره رخ داده‌اند.

اما در کل می‌توان گفت اعتراضات غذایی اشاره به هر گونه تجمع برنامه‌ریزی شده یا خودجوش دارد که ممکن است به طور مسالمت‌آمیز آغاز شود اما به بی‌نظمی تبدیل شده و منجر به از دست دادن کنترل، خشونت، آسیب بدنی یا آسیب به اموال شود.

«شورش غذا» و «اعتراض غذا» را می‌توان ناشی از «اختلالات غذایی» هم دانست و مورد بحث قرار داد. اختلالات غذایی به دلایل واضحی رخ می‌دهد: مثلا وقتی افراد حس می‌کنند که حق‌شان برای دریافت غذای کافی توسط افرادی که عرضه غذا را کنترل می‌کنند نقض می‌شود، برای دریافت تنوع بیشتر، کمیت و کیفیت غذا دست به اقدامات شدید اعتراضی می‌زنند.

شورش غذای در تاریخ یا خاستگاه شورش غذایی

خاستگاه اعتراضات غذایی

شواهد تاریخی و باستان‌شناسی وجود اعتراض‌های غذایی را در به چندین هزار سال قبل نسبت می‌دهند و معتقدند که این آشوب‌ها در تمام نقاط جهان با دوره‌هایی مختلف که گاهی شورش‌ها کمتر و گاهی بیشتر بودند، شکل گرفته‌اند.

اما طبق بررسی‌های انجام شده شورش‌های غذایی بیشتر در دوران مدرن (قرن شانزدهم تا هجدهم) روی داده‌اند، در قرن نوزدهم و بیستم کاهش یافته و در اواخر قرن بیستم عمدتا در کشورهای در حال توسعه دوباره افزایش یافتند.

عوامل ایجاد شورش های غذایی

اعتراضات به تامین غذا و خوراکی ممکن است زمانی رخ دهد که کمبود و یا توزیع نابرابر مواد غذایی وجود داشته باشد. علل دیگری که می‌تواند منجر به شورش غذا شود شامل افزایش قیمت مواد غذایی، شکست در برداشت، ذخیره‌سازی ناکارآمد مواد غذایی، مشکلات حمل‌و‌نقل، احتکار مواد غذایی، احتکار، مسمومیت غذا یا حمله آفات است. از این رو، با وجود تمام دلایل و عوامل ایجاد اعتراضات غذایی، فقط می‌توان گفت شورش غذایی خیلی پیچیده‌تر از آن چیزی است که می‌توان تصور کرد.

برخی استدلال می‌کنند که بی‌ثباتی و قیمت بالای مواد غذایی تنها بخشی از یک طوفان کامل هستند که با تغییرات آب‌و‌هوایی، رشد جمعیت، کمبود منابع و شهرنشینی که منجر به ناآرامی‌های اجتماعی می‌شود ترکیب می‌شود. هنگامی که مردم در چنین شرایطی بیش از حد مستاصل می‌شوند، ممکن است به مغازه‌ها، مزارع، خانه‌ها یا ساختمان‌های دولتی حمله کنند تا نان یا دیگر مواد غذایی اصلی مانند غلات یا نمک مانند شورش‌های نان مصر در سال ۱۹۷۷را به دست آورند.

بله! اغلب، موضوع بیشتر این اعتراضات چیزی بیش از گرسنگی و نیاز به نان برای ارضای فوری کالری است. شورش‌های غذایی بخشی از یک جنبش اجتماعی بزرگتر مانند انقلاب روسیه یا انقلاب فرانسه است. بنابراین در مکان‌هایی با آزادی سیاسی پایین، زمانی که قیمت‌های مواد غذایی نوسان می‌کنند یا ناگهان افزایش می‌یابند، احتمال ناآرامی اجتماعی افزایش می‌یابد.

از نظر تاریخی، زنان به شدت در رهبری شورش‌های غذایی شرکت داشته‌اند. بنابراین، این اعتراضات به‌عنوان شکلی از کنش سیاسی زنان حتی در جوامعی بدون حق رای زنان یا سایر حقوق سیاسی تضمین‌شده عمل کرده است.

انواع شورش‌های غذایی

از آنجایی که غذا یک مولفه قوی و شکل‌دهنده هویت است، عمیقا در ایجاد احساس هویت جمعی و همچنین فردی موثر است. این‌که چگونه و چرا غذاها معنای خاصی پیدا می‌کنند، چیزی که آنها را برای گروه‌های خاصی از مردم منحصربه‌فرد می‌کند هم می‌تواند بسیار متفاوت باشد: مثلا روش تهیه، سنت‌های دیرینه مرتبط با یک غذا یا ماده غذایی، طعم خاص، ادراک خلوص، اهمیت مذهبی، فرهنگی یا سیاسی، معنی ثروت یا موقعیت یا هر ترکیبی از عوامل می‌تواند باعث شوند که یک ماده غذایی یا غذای خاص اهمیت پیدا کنند.

بنابراین، محدودیت در دسترس بودن مواد غذایی چه از طریق دستکاری دولت و چه از طریق فراز و نشیب‌های اقتصاد «بازار آزاد» اتفاق بیافتد، می‌تواند به عنوان یک کاتالیزور برای اعتراض جمعی عمل کند. اما این نوع اتفاقات و بلواها نه تنها در جوامع نسبتا منزوی در گذشته بلکه در دهکده‌های جهانیِ در حال تغییر قرن بیست و یکم هم صادق است.

در حالی که هیچ دو اعتراضی کاملا یکسان نیستند و هر کدام شامل شرایط متعددی است، مورخان تعمیم داده‌اند که در گذشته شورش‌های غذایی به سه دسته اصلی تقسیم می‌شوند:

  • انسداد یا حبس: این نوع شورش در جایی اتفاق می‌افتد که معترضان محموله‌های غلات یا سایر مواد غذایی را به تاراج می‌گیرند و آنها را از یک منطقه به منطقه دیگر ارسال می‌کنند.
  • شورش بخاطر قیمت‌ها یا مالیات: این نوع بلوا که در آن دهقانان کالاها را از یک مغازه خرده‌فروشی که قیمت آن بسیار بالا تلقی می‌شده، ضبط می‌کردند تا در نهایت این اجناس به «قیمت عادلانه» فروخته شود و اغلب حتی پولی به تاجر هم پرداخت می‌کردند.
  • شورش بازار: در این نوع شورش صرفا فروشگاه‌ها و انبارهای عرضه در اعتراض به قیمت‌های بالا یا کمبود کالا غارت می‌‎شدند.

شورش‌های امروزی با اعتراض‌های بازار مطابقت دارند چون غارت و تخریب اموال از عوامل رایج هستند. علاوه بر این، تظاهرات حساب شده‌تر و با نوسان کمتری وجود دارد که در آن مواد غذایی مورد بحث به طور تشریفاتی در محوطه‌هایی مانند مقر دولت محلی ریخته می‌شوند.

تحریم غذا که ابزار رایج اعتراض در قرن بیستم هم بود تاکنون در برخی نکات موثر بوده است، به‌ویژه زمانی که بر روی یک کالا مانند شیر، آبجو، نان، یا انگور، یا روی یک تولیدکننده واحد متمرکز شود.

با این حال، تحریم‌ها می‌تواند به اعتراضات غذایی تمام عیار تبدیل شود، اگر شرکت‌کنندگان کسانی را که قصد خرید یک کالای هدفمند را انتخاب می‌کنند یا به فروشگاه‌های هدف‌دار آزار می‌دهند را به شدت مورد حمله قرار دهند.

بهار عربی و شورش غذایی

قرن بیست و یکم و اعتراضات پیرامون تامین غذا

طی سال‌های ۲۰۰۷ تا ۲۰۰۸، افزایش قیمت جهانی مواد غذایی منجر به شورش های غذایی در کشورهای مختلف شد و بحران مشابهی در سال‌های ۲۰۱۰-۲۰۱۱ تکرار شد.

با توجه به خراب شدن محصول گندم در میانه غربی ایالات متحده به دلیل خشکسالی در سال ۲۰۱۲ و همچنین خشکی همزمان در آغاز فصل گندم روسیه، کمبود باران موسمی در هند و خشکسالی در منطقه ساحل آفریقا، پیش بینی‌هایی برای وقوع احتمالی اعتراضات و شورش‌های مشابه سال‌های گذشته انجام شد و اکنون هم پیش‌بینی می‌شود جتگ اوکراین و بحران غذا در خاورمیانه امری محتمل است.

یانیر بار یام (Yaneer Bar-Yam)، رئیس موسسه سیستم‌های پیچیده نیوانگلند گفته که: مدل‌سازی رایانه‌ای نشان‌دهنده شیوع بی‌ثباتی است، در حالی که او همچنین استفاده از ذرت را برای اتانول به عنوان تشدید کننده این مشکل مقصر دانست.

با این حال متخصص دیگری معتقد است که خطر قریب‌الوقوعی وجود ندارد، اگرچه بدتر شدن تغییر در اقلیم و سیاست‌های دولت‌ها، مانند ممنوعیت صادرات و خرید وحشت‌زده می‌تواند در نهایت به ایجاد چنین سناریویی بیانجامد. همچنین گفته شده است که افزایش یک درصدی قیمت مواد غذایی می‌تواند منجر به سقوط ۱۶ میلیون نفر دیگر به زیر خط فقر شود.

گزارش‌های رویدادهایی که منجر به بحران جهانی قیمت مواد غذایی در سال‌های ۲۰۰۷-۲۰۰۸ و بحران جهانی قیمت مواد غذایی در این سال‌ها شدند، نشان می‌دهد که یافتن یک عامل واحد برای شورش‌های غذایی چالش برانگیز است و نیاز به اتخاذ چندین استراتژی پیشگیرانه دارد.

با توجه به اینکه گفته می‌شود قیمت مواد غذایی در سال‌های آینده بی‌ثبات می‌ماند. مفسران بین‌المللی با تمرکز بر آفریقا، شورش‌ها را با فقر و گرسنگی مرتبط می‌دانند و از این رو خواستار کشف استراتژی‌هایی برای افزایش بهره‌وری و کاهش قیمت مواد غذایی هستند.

با این حال، گزارش‌های انجام شده نشان می‌دهد که شورش‌ها توسط عوامل متعددی مانند نارضایتی مردمی از وضعیت اجتماعی، اقتصادی و سیاسی کشور و در دسترس بودن رسانه‌های اجتماعی که به بسیج آشوبگران کمک می‌کرد، هدایت می‌شدند. در این مورد برخی خواستار تغییرات ساختاری گسترده‌تر برای بهبود اشتغال، برابری و رسیدگی به بی‌عدالتی‌های اجتماعی شده‌اند.

در ونزوئلا، کاهش شدید قیمت نفت در دهه ۲۰۱۰ به شدت به اقتصاد این کشور ضربه زد. با نرخ بالای تورم (که در سال ۲۰۱۷ به بالای ۱۶۰۰ درصد رسیده بود)، در نهایت قحطی در بسیاری از مناطق این کشور رخ داد.

اعتراضات در آفریقای جنوبی در ژوئیه ۲۰۲۱ که در ابتدا به عنوان پاسخی به دستگیری رئیس جمهور سابقش یعنی جیکوب زوما آغاز شد، به سرعت به شورش‌های سراسری و غارت سوپرمارکت‌ها و مراکز خرید تبدیل شد. دامنه گسترده ناآرامی‌ها، که به دنبال رکود اقتصادی بی‌سابقه و افزایش بیکاری ناشی از همه‌گیری کرونا بود، به عنوان شورش‌های غذایی توصیف شده است.

در حالی که شورش‌ها و اعتراضات غذایی زیادی در قرن نوزدهم و بیستم رخ داده است، موج اخیر اعتراضات مواد غذایی مستقیما با طرح‌های سختگیرانه ریاضتی اقتصادی که توسط صندوق بین‌المللی پول (IMF) و سایر بانک‌های بین‌المللی به کشورهای در حال توسعه تحمیل شده است، مرتبط برشمرده می‌شود. دولت‌هایی که تلاش می‌‎کنند وام‌های بانکی را بازپرداخت کنند باید اقدامات سختگیرانه‌ای از جمله کنار گذاشتن سنت طولانی یارانه دادن به غذاهای اصلی مانند نان، برنج و روغن پخت و پز را اتخاذ کنند و همین باعث ایجاد مشکلات و در نهایت آشوب‌هایی می‌شود.

تئوری‌های شورش غذا

چرا مردم بر سر غذا اعتراض می‌کنند؟ پاسخ آشکار این‌ است که آنها به دلیل گرسنگی به خیابان می‌ریزند و اعتراض می‌کنند، اما سوال دیگر این است که آیا فقط افراد فقیر و گرسنه شورش می‌کنند؟ و به عبارتی کدام متغیرهای مداخله‌گر تعیین می‌کنند که چه کسی در نهایت بر سر کدام غذاها شورش می‌کند؟

مورخان شورش‌های غذایی را به روش‌های مختلفی تحلیل و ارزیابی کرده‌اند، از جمله به‌عنوان یک کنش جمعی نشان‌دهنده «اقتصاد اخلاقی» یک دوره یا به‌عنوان بخشی از به اصطلاح «آگاهی زنانه» و به‌عنوان نمایشی از ملی‌گرایی و وطن‌پرستی.

ادوارد تامپسون (E. P. Thompson) مورخ برجسته بریتانیایی در مقاله خود در سال ۱۹۷۱ با عنوان «اقتصاد اخلاقی در جمعیت انگلیسی قرن هجدهم» توضیح کاملی از انگیزه‌های معترضان مواد غذایی در انگلستان پیش از صنعتی شدنش ارائه داده، دورانی که شورش‌های معیشتی به شدت اتفاق می‌افتاد.

تامپسون استدلال کرده که شورش‌های نان دهقانان انگلیسی نشانه‌ای از جامعه‌ای بود که بین نیروهای اقتصادی و سیاسی در حال تغییر گیر افتاده بود، جامعه‌ای که در میانه حرکت از مجموعه‌ای سست‌تر از اعیان زمین‌دار به یک دولت قوی‌تر و از یک نظام اقتصادی فئودالی و مرکانتیلیستی به یک کشور گیر افتاده بود.

نقش زنان در شورش غذایی

زنان و نقش‌شان در شورش‌های غذایی

از آنجایی که زنان و مردان در شورش‌های غذایی، اغلب به شیوه‌های منحصربه‌فرد، شرکت می‌کردند؛ در سال‌های اخیر مورخان جنسیت را به‌عنوان مقوله‌ای از تحلیل استفاده کرده‌اند. مورخانی مانند تما کاپلان، در حالی که با اقتصاددانان اخلاقی مخالف نیستند، خاطرنشان می‌کنند که اگرچه تعداد اعتراضات غذایی در قرن نوزدهم کاهش یافته اما اختلالات غذایی همچنان ادامه داشت.

علاوه بر این، آنها استدلال می‌کنند که شورش مواد غذایی یک شخصیت زنانه به خود گرفته است و این به این دلیل است که اتحادیه‌های کارگری، محل جدید اقدام جمعی، تا حد زیادی زنان را کنار گذاشتند.

یک مورخ با مطالعه اعتراضات غذایی در اوایل قرن بیستم در بارسلون، استدلال می‌کند که زنان در شورش‌های غذایی نقششان به عنوان حامی اصلی غذایی خانواده نشان می‌دهند. به عقیده او، زنانی که تقسیم کار سنتی را پذیرفته بودند، در صورتی که از انجام تعهدات خود، به ویژه تغذیه و مراقبت از خانواده‌هایشان برنمی‌آمدند، مجبور بودند برای تامین غذای خانواده به عرصه‌های عمومی آشوب‌ها و اعتراض‌ها بپیوندند.

نویسنده

حبیبه مجیدی

مترجمی بودم که دوست داشت روزنامه‌نگار باشد؛ روزنامه‌نگاری شدم که به دنیای روابط عمومی آنلاین کشیده شد و در نهایت نویسنده‌ای شدم تا همچنان بیاموزم.

بیشتر بخوانید

نان ؛ سرنوشت خارق‌العاده یک ماده غذایی معمولی

تاریخچه و داستان نان

نان ، بیش از ۱۰ هزار سال است که بخشی از زندگی روزمره ما شده است! شاید باورنکردنی به نظر برسد؛ اما تاریخچه نان، داستانی است که به زمانی بسیار دور، درست آن زمان که آرد از غلات وحشی تهیه می‌شد برمی‌گردد. نان یک غذای جهانی است و می‌توان گفت کمتر کشوری در جهان وجود دارد که در سنت و فرهنگ آشپزیش، نوعی نان وجود نداشته باشد. از سفره‌های بین‌النهرین تا سفره‌های تمام جهان، نان نماد فرهنگ، تاریخ و مردم‌شناسی، گرسنگی و ثروت و جنگ و صلح بوده و هست.

این غذای به ظاهر ساده نه تنها تاریخچه‌ای را به همراه دارد که با تمدن‌ها ادغام شده، بلکه یک غذای اصلی و ضروری برای بقای مردم هم در سالیان سال بوده است. معانی زیادی هم از نان مقدس، نان سکولار، نان جنگی، نان معمولی تا نان روزانه به آن نسبت داده می‌شود و به طور کلی نان به عنوان استعاره‌ای بزرگ از تاریخ بشریت است. پس بیایید اسرار پشت صحنه نان را با هم مرور کنیم.

قدیمی ترین نان در تاریخچه نان
این تکه نان باستانی با بیش از ۱۴۰۰۰ سال قدمت، تصور باستان‌شناسان در مورد تاریخ غذا و کشاورزی را تغییر داد.

نان را چه کسانی اختراع کردند؟

با گذر زمان، انسان اولیه از شکار به کشاورزی روی آورد و اکثر محققان معتقدند که تولید نان با کشت محصولات و کشاورزی گره خورده است. درست است که شروع کشاورزی به حدود ۱۲ هزار سال قبل برمی‌گردد؛ اما تاریخ نان و نان‌سازی حداقل به ۱۰ هزار سال قبل آن زمانی که انسان به فکر کاشت گندم و جو در مزارعش افتاد برمی‌گردد.

اما در بررسی‌های جدیدی که توسط باستان شناسان در یک شهر قدیمی شکارچی‌محور به نام Ohalo II صورت گرفت، مشخص شد که تاریخ نان خیلی قبل از به وجود آمدن عصر کشاورزی بوده است. محققان در اکتشافات این منطقه بقایایی از نشاسته جو و دایره‌ای از خاکستر را پیدا کردند، که مربوط به ۲۲ هزار سال قبل بود. این شواهد قابل توجه نشان می‌دهد تولید نان احتمالا به پیش از این‌که انسان به کشاورزی روی آورد، برمی‌گردد.

از طرف دیگر باستان‌شناسان، مردم‌شناسان و مورخان متعددی درباره منشا نان تحقیق کرده‌اند. در سال‌های اخیر، تیمی از محققان از دانشگاه‌های کپنهاگ، لندن و کمبریج روی یافته‌های دوران فرهنگ ناتوفی (Natufian) که در حفاری‌های شوبیقا، یک مکان باستان‌شناسی در شمال شرقی اردن در دهه ۱۹۹۰ کشف شد، کار کرده‌اند. باستان‌شناسان در این بررسی دو شومینه بزرگ را در یک سازه قدیمی کشف کردند، که یکی از آنها حاوی انواع مختلف آرد بود. آنها ۲۴ نوع بقایای نان مانند را از این اکتشاف فهرست کردند، که عمدتا نان‌ها از حبوبات، جو، جو دوسر و گندم تولید شده بودند.

با بررسی ذرات آرد مانند و ابزارهای آسیاب‌گونه سنگی در این دهکده باستانی، دانشمندان دریافتند که این ساکنان در الک کردن غلات، تهیه آرد و تبدیل آن به نان باکیفیت مهارت داشته‌اند. بنابراین، درست مانند Ohalo II، پخت نان احتمالا یک فعالیت معمولی برای مردم ناتوفی هم بوده است.

با وجود این همه اکتشاف می‌توان گفت که در تاریخچه نان بیش از یک دستور ساده وجود داشته و نان مترادفی واقعی با نبوغ انسان است چون تکنیک‌های فرآوری گندم راهی به سوی تکامل و تمدن بوده و هنوز هم است.

فرهنگ‌های اولیه و انواع نان

همان‌طور که اشاره کردیم شواهد حکایت از آن دارد که تاریخچه نان بسیار قدیمی است و نان همیشه بخشی ضروری از زندگی روزمره مردم بوده اما با این وجود تولید و پخت نان راه طولانی را در طول تاریخ طی کرده تا شده آن‌چه ما اکنون به عنوان نان می‌شناسیم و از آن ارتزاق می‌کنیم.

در بین‌النهرین و هلال حاصلخیز

دانشمندان برای تجسم نانِ دوران باستان، ارتفاع، عرض و طول تکه‌های نانی که در شوبیقا یافتند را اندازه‌گیری کردند. احتمالا برایتان قابل پذیرش باشد اگر بگوییم نتایج بررسی دانشمندان نشان داده که شکل اولیه نان به طرز شگفت‌آوری شبیه به نان‌های مسطح بدون خمیرمایه‌ای است که در بین‌النهرین قدیم، مصر باستان و تمدن سِند پخته می‌شدند.

نان‌های مسطح آن زمان نان‌های نسبتا نازکی بودند که ضخامتشان حداقل یک میلی‌متر بوده است. با این حال بسته به روش پخت و مواد تشکیل‌دهنده احتمالا تا چند سانتی‌متر هم ضخامت داشته‌‌اند. نان‌های مسطحی که از آن صحبت کردیم در میان جمعیت هلال حاصلخیز که منطقه‌ای هلالی شکل در خاورمیانه از مصر امروزی تا حاشیه‌های غربی ترکیه و ایران را در بر می‌گیرد هم محبوب بودند.

نکته جالب دیگری که در مورد مردم هلال قابل توجه بوده این است که ساکنان این سرزمین در حدود ۸۵۰۰ سال قبل از میلاد کشت گندم و جو را شروع کرده بودند. به احتمال زیاد آنها اولین افرادی بودند که نان را در مکان دائمی تهیه کردند.

نمونه تنور باقیمانده از دوره پادشاهان مصر.

در مصر باستان

نان غذای اصلی مصریان از فرعون گرفته تا دهقانان بود و نان آنقدر در دوره فراعنه مقدس بوده که در فهرست غذاهایی که به زندگی پس از مرگ برده می‌شد حداقل ۱۵ قلم چیز مختلف وجود داشت که چندین نان در آن جای داشت.

در حدود ۴۵۰ سال قبل از میلاد، مصریان متوجه شدند که می‌توانند این وعده‌های غذایی قابل‌حمل را با استفاده از غلات فراوان درست کنند. این کشف بعدها منجر به جذب فعالیت‌های کشاورزی، روستاها و سکونتگاه‌های بزرگ‌تر و در نتیجه ایجاد شهرها در سراسر جهان شد.

مصری‌ها از آن چیزی که شما فکر می‌کنید در حوزه تولید نان پیشرفته‌تر بودند. در دوره‌ای، مصریان می‌توانستند کاه گندم را بدون برشته کردن یا مکانیسم‌های خاص دیگر جدا کنند اما تولید در مقیاس بزرگ سخت بود و فقط ثروتمندان به نان گندم کوبیده شده دسترسی داشتند و دیگران مجبور بودند از گندم سیاه استفاده کنند.

مصریان احتمالا نقش زیادی در استفاده گسترده و پیشرفت نان بازی کرده‌اند. آنها روابط تجاری عالی با یونانی‌ها داشتند و نان گندم و دانش پخت نان خود را به اروپا صادر کرده‌اند. همچنین مورخان می‌دانند که نان‌سازی با مخمر در مصر باعث شد اولین نان مخمر شکل گرفته شود.

در امپراتوری رُم

در زمان عهد عتیق، پختن نان و وظایف مربوط به آن شغلی برای برده‌ها و زنان بود. با این حال، در حدود ۳۰۰ تا ۱۵۰ سال قبل از میلاد، زمانی که صنعت نان در امپراتوری روم رونق گرفت، تاریخ نان چرخش زیادی کرد و مردان به پخت نان به عنوان شغلی شایسته روی آوردند.

به زودی صدها نانوای چیره‌دست در اطراف رم مشغول به کار شدند. محبوبیت نانوایی منجر به بررسی دقیق نظارتی و راه‌اندازی انجمن نانواها در سال ۱۶۸ قبل از میلاد شد. قوانین این انجمن سختگیرانه بود، مثلا این کار موروثی نبود مگر آنکه فرزندان و نوه‌های نانوا می‌توانستند تبحر خود را نشان دهند از طرف دیگر افرادی که نانوا می‌شدند نمی‌توانستند به مشاغل پایین‌تر بروند.

رومی‌ها از همه نظر نان‌هایشان را عالی درست می‌کردند. در این دوره، رومی‌ها به استفاده از آبجو در نانوایی روی آوردند و در نهایت شروع به اضافه کردن مخمر به خمیرهای نانشان کردند تا خمیر ترش تولید کنند و به این ترتیب نان خمیری کرکی و فوق العاده‌ای را پختند.

در یونان باستان

رومی‌ها و یونانی‌ها نان سفید را بر نان تیره ترجیح می‌دادند؛ چون در آن زمان رنگ عامل مهمی در تشخیص کیفیت نان بود. نان سفید نیاز به الک کردن سبوس و جوانه داشت و بسیار سخت‌تر از سایر اشکال آرد فرآوری می‌شد. بنابراین، طبقه تحصیل‌کرده و مرفه به خوردن انواع نان سفید تمایل داشتند. از سوی دیگر، افراد پایین‌تر توانایی خرید نان سفید را نداشتند و به نان‌های تیره‌تر بسنده کردند.

در یونان، بسیاری از مردم دهقانان فقیری بودند که مجبور بودند برای پرداخت مالیات و کسب درآمد برای امرار معاش، غلات کشاورزی تولید کنند. در نتیجه، آنها هرگز پول کافی برای خرید یک تنور نداشتند و مجبور بودند غلات خود را به یک نانوا بفروشند و در ازای آن مقداری نان تیره دریافت کنند. در آن زمان، اکثر نانواها نانوایی نداشتند. در عوض در خانه‌ها یا حتی تنورهای عمومی نان می‌پختند و نان‌هایشان را برای فروش به خیابان‌ها می‌آوردند.

یونانی‌ها از الهه دیمتر که الهه برداشت و کشاورزی است، خواستند تا بهره‌وری آنها را افزایش دهد تا بتوانند غلات و در نتیجه آرد بیشتری برای پخت نان داشته باشند.

داستان جالب دیگری که به یونانی‌ها نسبت داده می‌شود، این است که در قرن پنج قبل از میلاد، اولین ظهور آسیاب برای تبدیل غلات به آرد ثبت شده است. آسیاب از سنگ‌های مستطیلی شکل پایین و بالایی تشکیل شده بود. این آسیاب دستی باعث تولید انبوه آرد در یونان باستان شد که به معنای دسترسی بیشتر به آرد و نان بود.

نان‌سازی و گول‌ها

رومی‌ها و یونانی‌ها تنها فرهنگ‌هایی نیستند که تاریخچه غنی نان دارند. گایوس پلینیوس سکوندوس، معروف به پلینی بزرگ، نویسنده رومی و فرمانده نیروی دریایی بود که به مناطق مختلف سفر کرد.

پلینی در نوشته‌های خود در مورد طعم بدیع نان ساخته شده در گال (Gaul) که منطقه‌ای در اروپای غربی در شبه جزیره ایبری است صحبت کرده و گفته ساکنان این مناطق از کف حاصل از تخمیر آبجو در فرآیند پخت خود استفاده می‌کردند که به نان آنها سبکی و طعم بی‌نظیری می‌بخشید.

آسیاب بادی ایرانی با بیش از ۱۰۰۰ سال قدمت در جنوب شرقی خواف در استان خراسان رضوی قرار دارد.

در ایران باستان

ایرانیان باستان دستاوردهای بزرگی در صنعت نانوایی داشتند در حالی که یونانی‌ها و رومی‌ها در حال آزمایش و آزمون و خطا بودند، گفته می‌شود ایرانیان جزو اولین افرادی بودند که آسیاب‌های بادی را در حدود ۶۰۰ سال قبل از میلاد اختراع کردند.

آسیاب‌های بادی آن زمان هنوز در روستای کوچکی در نزدیکی مرز ایران و افغانستان وجود دارند. آن آسیاب‌های خاص حدود ۱۰۰۰ سال کار کرده‌اند.

نان وایکینگ، نانی از چاودار

مردمان وایکینگ رژیم غذایی نسبتا سالمی داشتند که مصرف نان در آن بسیار بالا بود. آنها در تهیه نان چاودار که هنوز هم وجود دارد مهارت داشتند. ترکیبات آن علاوه بر آرد چاودار شامل مخمر خشک و عسل است.

سبک‌های مختلف پخت نان و اجاق‌های پخت باستانی
مجسمه سفالی از قبرس که زنی را در حال پخت نان در کوره‌ای عمودی نشان می‌دهد.

سبک‌های مختلف پخت و اجاق‌های باستانی

همان‌طور که دیدید ۲۲ هزار سال پیش، اجداد ما نان‌های باستانی را روی شعله‌های آتش درست می‌کردند؛ اما این به این معنا نیست که تنورها و اجاق‌های پیشرفته نان‌پزی یک شبه به وجود آمده باشند، بلکه روش‌های پخت‌وپز به مرور تکامل یافته‌اند. مثلا یکی از روش‌های اصلی پخت نان در تاریخچه نان که به آن «نان پخته شده در خاکستر» می‌گفتند، دفن نان در زیر لایه‌ای از ماسه، اخگر و خاکستر بود.

البته، اجاق‌ها یا کوره‌های چوبی و عمودی نان پزی هم در دوره‌ای محبوب شدند. کوره‌هایی که از آنها صحبت می‌کنیم کوره‌هایی عمودی و استوانه‌ای بودند که معمولا از خاک رس ساخته می‌شدند و معمولا هم قابل‌حمل یا ثابت بودند.

گفته می‌شود کوره سفالی عمودی از منطقه سوریه بین‌النهرین منشا گرفته و شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد مردم در سراسر خاورمیانه و شمال آفریقا، به طور گسترده از این اجاق‌ها استفاده می‌کردند. باستان‌شناسان بقایایی از این تنورها را در کشورهای سوریه، عراق، ایران، پاکستان و مصر هم پیدا کرده‌اند.

اروپا و تاریخچه نان

با وجود اهمیت نان در رژیم غذایی، همه مردم در اروپا به نان دسترسی برابر نداشتند. اگرچه پزشکان قرون وسطی به مردم توصیه می‌کردند که نان سفید تصفیه شده، سالم و سفید بخورند، اما افراد فقیر چاره دیگری جز خرید نان تیره‌تر از جو یا چاودار نداشتند. در واقع، غالب‌ترین نوع نان در رژیم غذایی افراد ثروتمند، ترنچر بود.

ترنچرها نان‌های سنگینی بودند که به عنوان بشقاب برای افراد ثروتمند خدمت می‌کردند و سایر غذاهای شام آنها مانند گوشت، سس و پوره سیب‌زمینی را در آن می‌ریختند. پس از اتمام مواد غذایی داخل ترنچر، مردم در نهایت می‌توانستند آن را هم بخورند یا آن را به عنوان کمک مالی به فقرا بدهند.

اصناف نان و نانوایی در اروپا

اصناف در آن زمان سازمان‌های مشترکی بودند که اعضای خود را ملزم به اطاعت از مقرراتی خاص می‌کردند و در مقابل، حمایت‌هایی را در قالب قوانین  تجاری ارائه می‌کردند.

برای مثال، اعضای یک صنف می‌توانند دسترسی به مواد اولیه مقرون‌به‌صرفه، ایمنی و کمک‌های مالی را هر زمان که کسب‌وکارشان متحمل ضرر شود، تضمین کنند. به عبارت دیگر اصناف به عنوان پوشش بیمه‌ای برای جامعه نانوایان عمل می‌کردند. حدود قرن هشتم پس از میلاد، ما اولین ظهور اصناف نانوا را در اروپای غربی و شمالی دیدیم.

۱۳ تا ۱۴ نان، یعنی دوجین

عجیب است که از طریق این بی‌اعتمادی و به وجود آمدن مقررات، مفهوم یک دوجین نانوایی به ۱۳ یا ۱۴ دانه نان اطلاق می‌شده است. کلمه جین یا doze مترادف با عدد ۱۲ است. اما، برای جلوگیری از جریمه و مجازات دولتی در آن زمان نانوایان به ازای هر ۱۲ نانی که شخصی می‌خرید، یک نان اضافی به مشتریان خود می‌دادند. برخی حتی تا آنجا پیش رفتند که به ازای هر ۱۲ عدد دو نان اضافی می‌دادند. به همین دلیل است که دوجین نانوایی معمولا برابر با ۱۳ یا ۱۴ است.

تاریخچه نان و صنعتی شدن

ورود به جهان صنعتی

پس از اولین انقلاب صنعتی در سال ۱۷۸۲، یک مخترع آمریکایی به نام الیور ایوانز اولین کسی بود که یک آسیاب آرد تمام اتوماتیک را طراحی و تاریخچه نان را متحول کرد. قبل از نوآوری ایوانز، هر مرحله از فرآیند آسیاب مبتنی بر نیروی کار و بسیار زمان‌بر بود. ایوانز با الهام از کاربردهای دریایی، حتی یک آسانسور سطلی برای آسیاب آرد خود طراحی کرد تا به عبور محصولات و آردها از قسمت‌های مختلف آسیاب کمک کند.

پس از آن، او دستگاه خود را بیشتر بهبود بخشید و مراحل خنک‌سازی، خشک کردن، الک کردن و بسته‌بندی را خودکار کرد. این روش اتوماسیون هوشمند باعث صرفه‌جویی در ساعت‌های صرف شده توسط کارگران شد و کل فرآیند تولید نان را تسریع کرد.

در سال ۱۸۳۴، یک مهندس سوئیسی به نام جیکوب سولزبرگر آسیاب غلتکی فولاد را اختراع کرد. این آسیاب‌های جدید می‌توانند به جای خرد کردن دانه‌ها مانند سنگ‌زنی، جوانه و سبوس را با اعمال فشار جزئی بر دانه جدا کنند. این روش جدید باعث تولید آرد سفید بسیار باکیفیت برای صنعت نانوایی شد.

بکینگ پودر و دستگاه برش؛ تحولی در تولید نان

در سال‌های صنعتی شدن بود که آلفرد برد، شیمیدان و تولیدکننده مواد غذایی در انگلستان، اولین نسخه بیکینگ پودر را تولید کرد. بیکینگ پودر اولین جایگزین واقعی برای مخمر بود که با واکنش‌های اسیدی به خمیر شدن بهتر آرد و سبک شدن بافت نان کمک می‌کند.

گفته می‌شود به وجود آمدن بکینگ پودر مدیون حساسیت همسر برد به مخمر بوده است. به عبارتی اگر آلرژی به مخمر او وجود نداشت احتمالا داستان کیک‌ها و شیرین‌های امروزی که وابسته به بگینک پودر است کاملا متفاوت می‌شد. حدود سه دهه پس از تلاش برد، یک آمریکایی به نام Eben Norton Horsford اولین بکینگ پودر دو اثر را ایجاد کرد. برخلاف بیکینگ پودر تک اثری که برد درست کرده بود این بکینگ پودر دو اثره، قبل از حرارت دادن هیچ حباب دی‌اکسیدکربنی ایجاد نمی‌کرد. به این ترتیب با این اختراع شیرینی‌ها و کیک‌های امروز طعم بهتری دارند و سرعت پخت آنها نسبت به نمونه‌های گذشته‌هاشون افزایش یافت.

همه چیز خوب پیش رفت تا در نهایت در اوایل دهه ۱۹۰۰، دو نفر به نام‌ها جکل و دیاچوک کشف کردند که اگر مقادیر کمی از یک عامل اکسیدکننده مثل اسید اسکوربیک و سیستئین را به آرد اضافه کنند، می‌توانند ویژگی‌های فیزیکی خمیر حاصل را افزایش دهند و محصولات مطلوب‌تری تولید کنند. عوامل اکسیدکننده به گونه‌ای عمل می‌کنند که گویی خمیر را کهنه و پخت را راحت‌تر می‌کنند و خمیر حاصل از این مواد سریع‌تر پف می‌کند.

شاید برای ما که نانمان، نانی مسطح است دستگاه برش نان خیلی کاربردی به نظر نیاید اما در سال ۱۹۳۷، فردی به نام اتو فردریک رووردر (Otto Frederick Rohwedder)، اولین دستگاه برش خودکار نان را ایجاد و تجاری کرد. دستگاه مبتکرانه او نه تنها نان را تکه تکه می‌کرد، بلکه برش‌ها را در بسته‌بندی می‌پیچید. پس بی راه‌نیست اگر بگوییم پودرهای پخت نان و دستگاه برش نان کمک بزرگی به موفقیت صنعت پخت نان و کیک کردند.

با گذر زمان و توسعه صنعت در همه چیز، نان و صنعت نانوایی هم با آمدن ماشین‌آلات دستخوش تغییرات اساسی شد. اما در نهایت با وجود نان‌های فانتزی و صنعتی، باز هم نان سنتی جایگاه خودش را دارد و حتی به آن به دید نوعی هنر نگریسته می‌شود و باز هم تاریخچه نان برای ما نشانی از اجدادمان است.

نان و گندم در افسانه‌های غذایی

بدون گندم نانی نبوده و نخواهد بود. اما همین‌طور که در کل مقاله هم اشاره شد، نان و گندم در سنت‌های باستانی بسیار حائز اهمیت بوده‌اند و به طوری کلی می‌توان گفت در دل این سنت‌ها، افسانه‌های زیادی در خصوص گندم و نان مطرح شده است. بنابراین نان و غلات چیزی بیش از رزق و روزی برای بدن هستند و آنها رزق معنوی هم به حساب می‌آیند.

اما شاید بارزترین و معروف‌ترین افسانه غذایی مربوط به نان به دمتر (الهه اساطیر یونان) برگردد، دمتر همان الهه حاصلخیزی زمین، حبوبات و نان است. و به طور کلی از دمتر به عنوان مادر ذرت و الهه غلات که برای نان استفاده شده است نام می‌برند.

شن نونگ خدایی در سنت شرقی است که به عنوان کشاورز الهی یا شوهر الهی هم در نظر گرفته می‌شود. او، خدا یا پادشاه پزشکی و کشاورزی چین است. از او همچنین به عنوان Wugushen، امپراتور پنج دانه که شامل گندم، برنج، ارزن، لوبیا و سورگوم هم یاد می‌کنند. و به طور کلی در چین، شنونگ با آموزش هنر و تمرین کشاورزی به چینی‌ها توانسته به ایجاد یک جامعه کشاورزی پایدار در چین اعتبار بدهد.

نویسنده

حبیبه مجیدی

مترجمی بودم که دوست داشت روزنامه‌نگار باشد؛ روزنامه‌نگاری شدم که به دنیای روابط عمومی آنلاین کشیده شد و در نهایت نویسنده‌ای شدم تا همچنان بیاموزم.

بیشتر بخوانید

جنگ جهانی و نبرد برای غذا

جنگ جهانی و غذا در جنگ

صحنه غذا در طول سال‌ها، تغییرات زیادی را پشت سر گذاشته است. زمانی مردم به گوشت و سیب زمینی آب‌پز راضی بودند؛ اما امروزه ما بیشتر به دنبال طعم‌ها و بافت‌های ماجراجویانه هستیم. ما دیگر به غذاهای محدود به منطقه خود راضی نیستیم، در حالی‌که بسیاری‌مان حتی نمی‌دانیم تا همین چند دهه پیش و در جریان جنگ جهانی اول و دوم، غذا و تنوع غذایی اصلا معنا نداشت. غذاهای ساده مثل سوپ‌هایی که با ضایعات سبزیجات و گوشت درست می‌شد، قوت غالب آدم‌های عادی در زمان جنگ بود. در آن روزها تنوع غذایی، موضوعی عجیب و بی‌معنایی بود و خیلی‌ها مجبور بودند به جای همین آردی که به وفور در دسترس ماست، از سیب زمینی در تهیه بیسکویت، کیک و نانشان استفاده کنند. تازه اینها بخش خوشبینانه دوران جنگ بود؛ چون خیلی از خانواده‌ها و سربازان، در طول جنگ حتی غذایی برای پر کردن شکمشان پیدا نمی‌کردند. کمبود غذا و توزیع ناعادلانه آن تا آنجا پیش رفت که در نهایت، جیره‌بندی به عنوان روش عادلانه تقسیم غذا، در اکثر کشورهای درگیر در جنگ‌های جهانی اجرایی شد.

جنگ، نبردی برای غذا
در بریتانیا، جیره‌بندی ۱۴ سال ادامه داشت و با گذشت زمان مواد غذایی بیشتری به لیست جیره‌بندی اضافه شد.

غذا در جنگ و قصه جیره‌بندی غذا

بله! جنگ فقط نبرد تن به تن نیست؛ جنگ نبردی برای تامین غذا هم هست. بعد از جنگ جهانی اول، در دهه ۱۹۳۰، مردم هنوز با رکود بزرگی که حاصل جنگ جهانی اول بود دست و پنجه نرم می‌کردند که سایه جنگ جهانی دوم بر سرشان آوار شد.

شاید تا امروز نشنیده باشید؛ اما این جنگ‌ها تاثیر زیادی بر نحوه غذا خوردن ما گذاشتند. در آن زمان، غذاها بسیار ساده و به اعتقاد برخی، حتی بی‌مزه بودند. در طول جنگ جهانی دوم، دولت‌های مختلف درگیر در جنگ، طرح‌های سهمیه‌بندی یا جیره‌بندی مواد غذایی را اجرا کردند. این کار در راستای اطمینان به رسیدن همه مردم به حداقل غذایِ اندک موجود بود. گوشت، روغن، شیر، شکر، تخم مرغ و قهوه از جمله اقلام اصلی غذایی بودند که آن زمان جیره‌بندی شدند.

شاید اگر بشنوید جیره‌بندی باعث شد مردم بهتر از قبل غذا بخورند، برایتان عجیب و حتی متناقض به نظر برسد! اما خوب است بدانید که ثبات غذایی امروز ما، به همان سهمیه‌بندی هفتگی آن دوران ارتباط دارد. تا قبل از سهمیه‌بندی مواد غذایی، افراد فقیر معمولا گوشتی در سفره غذایشان نداشتند، بنابراین اکثرا با کمبود مواد مغذی مواجه بودند. این در حالی است که با جیره‌بندی غذا در دوران جنگ، آنها هم توانستند پروتئین بیشتری مصرف کنند و به این ترتیب تعداد مرگ‌ومیر نوزادان و بزرگسالان کاهش یافت.

جیره‌بندی مواد غذایی در بریتانیا، ۱۴ سال ادامه داشت و با گذشت زمان مواد غذایی بیشتری به لیستش اضافه شد. در آن دوره جیره معمولی یک بزرگسال برای یک هفته شامل ۵۰ گرم کره، ۱۰۰ گرم بیکن و ژامبون، ۲۲۵ گرم شکر و یک دانه تخم‌مرغ بود. از آن‌جایی که چربی یا روغن کمیاب بودند، آشپزهای خانگی هر زمان که می‌توانستند چربی و روغن را ذخیره می‌کردند. بنابراین، تکه‌های گوشت بسیار محبوب شده بودند و زمانی که چربی گوشت در حین پخت‌وپز آزاد می‌شد مردم آن را در یک شیشه ذخیره می‌کردند و در دستورالعمل‌های دیگر غذاهایشان استفاده می‌کردند. کاربردهای رایج روغن و این چربی بیشتر شامل افزودن آن به سبزیجات برای ایجاد طعم بیشتر یا حتی مالیدن آن بر روی یک تکه نان بود.

دولت‌ها مردم را تشویق می‌کردند تا جایی که ممکن است از غذای خود کم کنند، بنابراین میوه‌ها و سبزیجات به مواد اصلی بیشتر غذاها تبدیل شدند. پای سبزیجات، میوه‌ها، کوکی‌های هویج و اساسا هر چیزی که بتوانید تصور کنید با سبزیجات درست شوند، در لیست غذاهای رایج آن زمان قرار گرفت.

اسپم غذایی کنسروی و جنگی
اسپم نام غذایی کنسروی و محبوب سربازان و مردم در جنگ جهانی دوم بود.

جنگ با اسپم و چند غذای دیگر

یکی از غذاهایی که در جنگ جهانی دوم محبوب شد غذایی به نام «اسپم» است؛ این غذا که برخی آن را عامل پیروزی در جنگ می‌دانند و محبوب مردم و سربازان آن دوره بود، نوعی کنسرو گوشت یا ژامبون ارزان بود که مغذی، سیرکننده، ارزان و با ماندگاری طولانی بود. ممکن است این غذا برای ما اصلا هیجان‌انگیز نباشد اما در آن زمان با وجود کمبود مواد غذایی فراوان، اسپم به طور کامل مورد استقبال قرار گرفت و حتی با کمی خلاقیت، به غذاهای مختلفی برای وعده‌های متفاوت اضافه می‌شد و غذاهای جدیدی را با عناوین ساندویچ اسپم، هش اسپم، اسپم ساده و غیره شکل داد.

خوب است بدانید که این غذا بیشتر برای سربازان بود اما غیرنظامیان هم آن را امتحان می‌کردند. اسمیتسونیان مگ می‌گوید: «بیش از ۱۵۰ میلیون پوند در آن دوره هزینه شد تا اسپم به سنگ بنای رژیم غذایی سربازان تبدیل شود و حتی ظاهرا سربازان از Spam برای روغن کاری اسلحه‌هایشان و ضد آب کردن چکمه‌هایشان هم استفاده می‌کردند. بله! درست حدس زدید محبوبیت این غذا بخاطر این بود که یک محصول چند منظوره بود.«

دوشنبه های بدون جنگ و چهارشنبه های بدون گندم در جنگ جهانی
«دوشنبه‌های بدون گوشت» و «چهارشنبه‌های بدون گندم» یادگاری از جنگ جهانی

دوشنبه‌های بدون گوشت و چهارشنبه‌های بدون گندم

دوشنبه‌های بدون گوشت، میوه‌ها و سبزیجات بیشتر و شکر سفید کمتر و بسیاری از شعارهای سلامتی که امروز می‌شنوید، حاصل فعالیت‌ها و برنامه‌های اداره غذای ایالات متحده در طول جنگ جهانی هستند. در آن زمان برای متقاعد کردن آمریکایی‌ها به تغییر داوطلبانه عادات غذایی‌شان برای داشتن غذای کافی تغذیه نظامیان و غیرنظامیان گرسنه حاضر در اروپا، کارزارهای متفاوتی در آمریکا اجرا شد که شامل حفظ گندم، گوشت، شکر و روغن بود تا این اقلام به خارج از آمریکا ارسال شوند.

دولت آمریکا در آن زمان مردم را به استفاده از جایگزین‌هایی مانند عسل به جای شکر و ذرت یا جو به جای گندم تشویق می‌کرد. در این راستا حتی شعارهای به یاد ماندنی مانند «در صورت شک، سیب زمینی بخور» و «به ما کمک کن تا گفته انجیل بشقاب پاک را رعایت کنیم» روی پوسترهای تبلیغاتی و آموزشی نوشته می‌شد و جالب‌تر از همه این‌که پایه‌های شعارهای خوبی مثل«دوشنبه‌های بدون گوشت» و «چهارشنبه‌های بدون گندم» رواج پیدا کردند. حتی در این راستا دستورالعمل‌های مختلفی برای تهیه غذا با کله پاچه حیوانات و هر عضو دیگری از حیوان هم چاپ و بین مردم توضیح می‌شد تا هیچ ماده غذایی هدر نرود.

در آن زمان آمریکایی‌ها که به خوردن شیرینی و شکر معروف بودند به صورت جدی تشویق شدند مصرف شکرشان را که در سال ۱۹۱۶ سالانه ۸۵ پوند به ازای هر نفر بود و نسبت به انگلیسی‌ها با سرانه ۴۰ پوند، فرانسوی‌ها با ۳۷ پوند و آلمانی‌ها فقط ۲۰ پوند کاهش دهند.

دولتمردان آمریکایی تا آنجایی پیش رفتند که مردم را تشویق کردند به جای خرید مواد غذایی به تولید و کشت سبزیجات و میوه‌ها بپردازند تا به این وسیله وسایل حمل‌و‌نقل صرفا برای حمل تدارکات جنگی استفاده شوند. به این ترتیب باغ‌هایی با عنوان «باغ‌های آزادی» به وجود آمدند. اما بذر آزادی و باغ آزادی چیست؟

کاشت بذر آزادی و غذا در جنگ جهانی
باغ آزادی ایده‌ای برای تشویق مردم به کشاورزی و تامین مواد غذایی در جنگ جهانی.

باغ آزادی و کاشت بذر آزادی

دولتمردان آمریکایی معتقد بودند بهترین راه پیروزی در جنگ، تامین هر چه بیشتر مواد غذایی است. بنابراین مردم یا همان غیرنظامیان را بسیج کردند تا باغ‌هایی به نام «باغ آزادی» ایجاد کنند. این باغ‌ها راه حلی برای افزایش تولید مواد غذایی مورد نیاز سربازان متحدان اروپایی و مردم آمریکا بود.

باغ‌های آزادی فرصتی برای مردم ایجاد کرد تا آنها فکر کنند دارند به سربازان و جنگ خدمت می‌کنند. به طور خلاصه می‌توان گفت هدف این طرح برانگیختن میهن‌پرستان آمریکایی به استفاده درست از زمین‌های بایر و ایجاد بیش از پنج میلیون باغ شد. در این طرح کودکان هم با شعار »باغی برای هر کودک» تشویق به کشت و کشاورزی شدند و به این ترتیب کودکان زمین‌های مدارس‌شان را کشت می‌کردند.

آرد و جایگزین‌های آن

خوردن نان بدون گلوتن یک پدیده جدید نیست؛ سازمان غذا در طول جنگ جهانی اول هم همه را به رژیم بدون گندم تشویق می‌کرده. در آن دوره، ویرانی‌های جنگ باعث شده بود اروپا به شدت به گندم نیاز داشته باشد. از آن‌جایی که خود ایالات متحده بیش از چهار میلیون سرباز در جنگ داشت که باید به تغذیه آنها دقت می‌کرد. دولتمردان آمریکا از مردم کشورشان خواستند تا حد ممکن سیب‌زمینی بخورند. و به جای گندم از ذرت که به آن غله آمریکایی می‌گویند برای تهیه نان، کیک‌ و کلوچه استفاده کنند.

«نان جنگی» هم یکی از راهکارهایی بود که در طی جنگ جهانی اول در آمریکا رواج پیدا کرد. این نان با جایگزینی برنج، جو، چاودار و سیب زمینی به جای آرد درست می‌شد. جلوگیری از تولید ضایعات هم یکی دیگر از کارهایی بود که آمریکا در طول جنگ انجام داد. در آن زمان تخمین زده شده بود که اگر هر یک از ۲۰ میلیون خانوار آمریکایی فقط یک تکه نان هدر دهند چیزی معادل ۸۷۵۰۰۰ پوند آرد هدر خواهد رفت! برای جلوگیری از این ضایعات، در کتاب‌ها و بروشورهای آموزشی آن زمان دستورالعمل‌های زیادی برای استفاده از خرده نان به عنوان یک ماده غذایی بود.

غذا در جنگ

آلمانی‌ها و صادرات گرسنگی به همه جا

سربازان آلمانی که در جنگ جهانی اول با زیردریایی‌های‌شان نمی‌گذاشتند مواد غذایی از طریق کشتی به کشورهای دیگر برسد، در خط مقدم هم تشویق شده بودند برای تامین غذایشان از زمین‌های کشاورزی که تصرف می‌کنند استفاده کرده و کالاهای غیرنظامیان را در طول مسیر جنگ تصاحب کنند. یکی از سربازانی که در جریان تهاجم سال ۱۹۴۱ به اروپای شرقی شرکت داشته در این خصوص گفته: «ما خوب زندگی می‌کنیم، هر چند گاهی اوقات از خطوط تدارکات برای ما غذایی نمی‌رسد اما ما خودمان غذایمان را تهیه می‌کنیم، گاهی جوجه و گاهی غاز می‌خوریم.» بله! نازی‌ها انگار صادرات گرسنگی را در طول جنگ به عهده گرفته بودند.

دولتمردان آلمانی در جبهه داخلی هم به خوبی موفق شده بودند با تغییر عادات غذایی مردمشان از عهده تغذیه مردم آلمان برآیند. از دهه ۱۹۳۰، خیلی قبل از حمله به لهستان در سپتامبر ۱۹۳۹ مقامات رایش، غیرنظامیان را با رژیم غذایی با محوریت نان و سیب زمینی سازگار و مردم را تشویق کردند که از گوشت و کره صرف‌نظر کنند و ماهی و مارگارین بخورند.

لیزی کولینگهام (Lizzie Collingham) در کتابش با عنوان «طعم جنگ: جنگ جهانی دوم و نبرد برای غذا» نوشته: «اما غذای نهایی نازی‌ها همان کاسرول یا آینهوف (Eintopf) بود.»

اما حتی بهترین دستگاه‌های تبلیغاتی هم نمی‌تواند ملتی را به طور کامل متقاعد کند که طعم و مزه را با عنوان روحیه ملی قربانی کنند. اورسولا ماهلندورف در خاطرات خود درباره دوران کودکیش در آلمان نازی گفته: «صبحانه و شام خانه ما معمولا نان و مارمالاد یا مارگارین بدمزه شود و بیشتر روزها غذایمان ترکیبی از سیب زمینی و سبزیجات مختلف بود که با آرد و اندکی گوشت آب پز می‌شد.«

رژیم غذایی یک سرباز در جنگ جهانی
نمایش رژیم غذایی یک سرباز در جنگ جهانی اول در موزه جنگ امپراتوری | جنگ جهانی اول

طعم تلخ جنگ به کام سربازان

با وجود تمام این تمهیدات اما باز هم غذا در جنگ مسئله‌ای پیچیده بود و تمام کارهای انجام شده باز هم به رضایت همه منجر نمی‌شد؛ مثلا سربازان معمولا نسبت به کمیت و کیفیت غذایی که دریافت می‌کردند بسیار انتقاد داشتند. بخش اعظم رژیم غذایی آنها در سنگرها گوشت گاو، نان و بیسکویت بود. اما در زمستان ۱۹۱۶ آرد به حدی کم بود که با شلغم خشک شده نان تهیه می‌شد. درست در همان زمان غذای اصلی سربازان سوپ نخودی شده بود که چند تکه گوشت اسب داشت. کارکنان آشپزخانه هم در نهایت مجبور شدند علف‌های هرز را هم به غذاها اضافه کنند.

اما نکته دیگر این بود که کارکنان آشپزخانه‌گردان در جبهه‌های جنگ معمولا فقط دو قابلمه بزرگ داشتند که می‌بایست همه چیز را در آنها آماده می‌‎‌کردند. در نتیجه هر چیزی که سربازان می‌خوردند، طعم غذای قبلی که در آن ظرف‌ها پخته شده بود را می‌داد یا اصلا مزه خاصی نداشت. به عنوان مثال، سربازان اغلب شکایت داشتند که چای آنها مزه سبزیجات می‌دهد. تهیه غذای تازه هم برای سربازان بسیار مشکل بود، تخمین زده شده که معمولا رسیدن نان به خط مقدم هشت روز طول می‌کشیده بنابراین همیشه نان سربازان نان کهنه بود. بیسکویت‌های سهم سربازان هم همین‌طور بودند، سربازان هم برای رفع خشکی بیش از حد، آنها را در آب می‌خیساندند یا بیسکویت‌ها را در کیسه‌های شن می‌ریختند و رویشان آب می‌پاشیدند تا نرم شوند.

ظرف غذا هم دیگر مشکل سربازان بود، کارکنان پذیرایی غذا معمولا غذاها را در قوطی‌های بنزین یا شیشه‌های مربای قدیمی می‌ریختند و سربازان تقریبا هیچ‌وقت غذای گرم نداشتند.

اما جنگ و موضوع غذا در آن واقعا خارج از تصور کسانی است که در دوران صلح زندگی کرده‌اند. سربازانی که به قلمرو دشمن پیشروی می‌کردند بیش از بقیه با گرسنگی دست‌وپنجه نرم می‌کردند؛ چون مجبور بودند غذاهای اضطراری که غالبا کنسروی بودند و در قالب یک بسته به آنها تحویل داده می‌شد را بخورند. این جیره غذایی فقط باید با اجازه افسران باز می‌شد.

از غذای جنگی تا تغییر فرهنگ غذایی

پس از جنگ، سربازانی که از خوردن «غذای جنگی» خسته شده بودند، با غذاهایی از کشورها و فرهنگ‌های مختلف به خانه بازگشتند و به این ترتیب مردم کشورهای مختلف با غذاهای متنوع دیگری آشنا شدند. برخی از مورخان معتقدند که «فرهنگ غذاخوری« یا «فرهنگ غذایی» در این دوره شکل جدیدی به خود گرفته است.

نویسنده

حبیبه مجیدی

مترجمی بودم که دوست داشت روزنامه‌نگار باشد؛ روزنامه‌نگاری شدم که به دنیای روابط عمومی آنلاین کشیده شد و در نهایت نویسنده‌ای شدم تا همچنان بیاموزم.

بیشتر بخوانید

شخصیت شناسی از روی بشقاب غذا

ارتباط غذا با شخصیت

غذا را با نمک اضافه می‌خورید یا ترجیح می‌دهید با سس تند مزه‌دارش کنید؟ گوشت‌خوار هستید یا اینکه سالاد سبزیجات را به همه چیز ترجیح می‌دهید؟ می‌دانستید که همین انتخاب‌های ساده، می‌توانند مثل تست شخصیت شناسی عمل کنند؟ برخی از روانشناسان می‌گویند سلیقه غذایی شما شخصیت‌تان را لو می‌دهد. از نظر پژوهشگران، بشقاب غذایی که در مقابل‌تان قرار گرفته و عطر غذایی که در خانه‌تان پیچیده، می‌گوید که هستید و جنبه‌های غیر غذایی زندگی‌تان را چطور می‌گذرانید.

آلن هِرش (Allan Hirsch) عصب‌شناس و روانشناس، یکی از پژوهشگرانی بود که به این موضوع توجه کرد. او تحقیقی را ترتیب داد و دریافت که حتی رضایت شغلی افراد هم با خوراکی‌هایی که هر روز می‌خورند ارتباط دارد. اگر دوست دارید بدانید غذاهای داخل لیست خوراکی‌های محبوب یا طعم مورد علاقه‌تان چه چیزهایی از شخصیتتان را آشکار می‌کند، این مطلب را تا انتها دنبال کنید.

شناخت شخصیت از روی غذا
مطالعه رابطه بین انواع غذاها و شخصیت انسان‌ها اطلاعات جالبی به ما می‌دهد.

شخصیت‌شناسی با غذا

ارتباط شخصیت شناسی و طعم، ارتباطی دوطرفه است؛ یعنی درحالیکه حالات احساسی خاصی می‌توانند بر انتظار ما از یک مزه تاثیر بگذارند، تجربه کردن طعم‌هایی خاص هم رفتار ما را قابل پیش‌بینی می‌کنند (می‌یِر (Meier) و دیگران، ۲۰۱۲). در واقع، اگر بگوییم عمل خوردن بر خلق‌وخوی ما و تصمیمات‌مان تاثیر می‌گذارد، بی‌راه نگفته‌ایم. مطالعاتی که انجام شده نشان می‌دهد طعم‌های مختلف، علاوه بر خلق‌وخوی افراد، درک و برداشتشان از رویدادها و رفتارشان را هم تغییر می‌دهد. البته نمی‌توان این واقعیت را انکار کرد که تنها شخصیت ما بر انتخاب‌های غذایی ما تاثیر نمی‌گذارد. بشقابی که در مقابل ما قرار می‌گیرد، حاصل بستر اجتماعی و خانوادگی، تاریخ، فرهنگ و البته شخصیت فردی‌مان است.

زیتون تلخ شما را سخت‌گیر می‌کند

درحالیکه علاقه‌مندی به طعمی ترش گویای ریسک‌پذیری است، عشق به تلخی می‌تواند از سخت‌گیری افراد حکایت کند. ساگیُوگلُو (Sagioglou) و گِرِیت می‌یِر (Greitemeyer) در سال ۲۰۱۴ گزارش دادند که تجربه طعم تلخ، افراد را به رفتارهای خصمانه‌تری وا می‌دارد. مشابه همین نتیجه را اسکین (Eskine) و همکاران در مطالعه سال ۲۰۱۱ خود بدست آورده بودند که می‌گفت، هنگام تجربه طعمی تلخ در دهان (به نسبت چشیدن طعمی شیرین یا آب)، افراد در مورد رفتارهای اشتباه اخلاقی، قضاوت‌های سختگیرانه‌تری دارند.

این محققان معتقدند انزجار جسمی (که به وسیله طعمِ غذایی تلخ برانگیخته شده) به انزجار روانی منجر می‌شود. مثلا، وقتی از انسان‌ها خواسته شد خاطره بدرفتاری‌ای در محل کارشان را بیاد بیاورند، به طعم تلخ امتیاز بیشتری دادند؛ یعنی تلخی را بیشتر از آنچه در حالت آرامش احساس می‌کردند، تلخ می‌دیدند.

ارتباط شکلات با شخصیت مهربان و دوستانه
عاشقان شکلات و شیرینی با شخصیتی دوست‌داشتنی و همدل توصیف می‌شوند.

تحلیل شخصیت با شیرینی و شکلات

اگر عاشق شکلات باشید، بعید نیست نصفه شب در سکوت خانه به آشپزخانه بروید، بعد دستتان را دراز کنید و در تاریکی، قوطی کوکی‌های خوشمزه‌ را جستجو کنید. گاز زدن کوکی در این وقت شب، مثل آبی است که روی آتش ریخته باشند. اما موضوع فقط عشق به کوکی نیست؛ این علاقه به طعم‌های شیرین، رازهایی را درباره شخصیت شما آشکار می‌کند.

ژورنال «شخصیت و روانشناسی اجتماعی»، مطالعه‌ای را منتشر کرده بود که نشان می‌داد از نظر دیگران، کسانی که عاشق شیرینی و غذاهای شیرین هستند، در کل آدم‌های دوست‌داشتنی‌تر و دارای رفتاری دوستانه‌تر هستند که در کنارشان به دیگران هم خوش می‌گذرد.

محققان می‌گویند کسانی که بین شکلات و یک خوردنی غیر شیرین، اولی را انتخاب می‌کنند، بیشتر احتمال دارد داوطلب کمک به دیگران شوند.

از طرف دیگر خوردن غذاهای شیرین افراد را به سمت بروز رفتارهای اجتماعی سوق می‌دهد و آنها را حتی رومانتیک‌تر می‌کند. چان (Chan) و دیگران (۲۰۱۳) گزارش داده‌اند که عشق به طور خاص، استعاره‌ای است که مردم برای توصیفش از طعم شیرین نام می‌برند، درحالیکه حسادت را به تلخی و ترشی نسبت می‌دهند.

در آزمایشی که این محققان ترتیب داده بودند، از شرکت‌کننده‌ها خواستند تا صحنه‌ای از عشقی رومانتیک را بیاد بیاورند و سپس سه نوع غذا (یک پاستیل ترش و شیرین، یک شکلات تلخ و شیرین، و آب خالی) را بر مبنای اینکه کدام شیرین‌تر است رده‌بندی کنند. نکته جالب این است که شرکت‌کننده‌ها، زمانی که سعی می‌کردند به عشقی حسادت‌آلوده یا حتی فراموش شده فکر کنند، غذاهای سه‌گانه یاد شده را کمتر شیرین احساس می‌کردند؛ درحالیکه در زمان فکر کردن به عشقی سوزان، حتی یک غذای کم شیرین را هم شیرین احساس می‌کردند.

غذای تند حاکی از ریسک پذیری
خوردن غذاهای تند و فلفلی با ریسک‌پذیری شخصیت افراد ارتباط دارد.

غذاهای تند و فلفلی برای ریسک‌پذیرها

شما اهل ریسک هستید؟ پس احتمالا غذای تند هم دوست دارید و دلتان می‌خواهد مدام در هیجان به سر ببرید و آدرنالین خونتان بالا بزند. در مطالعه‌ای توسط موسسه تکنولوژیست‌های غذا مشخص شد که اگر کسی خطرپذیری را دوست داشته باشد و علاقه شدیدی به امتحان کارهای جدید احساس کند، به احتمال بیشتری غذای تند را هم دوست دارد.

در همان مطالعه، شرکت‌کنندگان را بر مبنای شاخص هیجان‌طلبی آرنِت (Arnett inventory of sensation seeking) یا (AISS) رده‌بندی کردند. این تست، یک تست شخصیتی است که میزان هیجان‌طلبی و علاقه به رفتن به سمت انتخاب‌های پرخطر را مشخص می‌کند. برای فهم این مسئله، به شرکت‌کنندگان غذایی دادند که داخلش فلفل تند قرمز داشت. قرار بود این افراد غذا را بخورند و سپس به آن نمره بدهند. کسانی که علیرغم تند و آتشین بودن غذا، به آن نمره بالایی داده بودند، در تست هیجان‌طلبی هم نمره بالایی کسب کردند.

چیپس سیب‌زمینی و بلند پروازها

اگر شما را آزاد بگذارند تا بین انواع خوراکی‌ها یکی را انتخاب کنید، اولین گزینه‌تان چیپس سیب‌زمینی است؟ به هر فروشگاهی که بروید بی‌اختیار چشمتان دنبال بسته‌های بزرگ چیپس خانواده می‌گردد تا یکی زیر بغل بزنید و بیاید بیرون؟ موقع تماشای فیلم و سریال هم یک کاسه چیپس با ماست موسیر دم دستتان است؟

چیپس خوراکی مورد علاقه افراد بلندپرواز
علاقمندان به چیپس سیب‌زمینی مصمم و بلندپروازند.

به گفته آلن هرش، احتمالا از نظر شخصیتی در دسته آدم‌های موفق و بلندپرواز جا می‌گیرید و هم از خودتان و هم از دیگران انتظارات بالایی دارید؛ از طرفی ناراحتی‌های روزمره کوچک مثل گیر افتادن در ترافیک حرصتان می‌دهد. اما با تمام این احوالات، روح رقابت‌طلبی‌ای دارید که شما را تا دستیابی به موفقیت همراهی می‌کند. در ضمن، اگر بخواهید دنبال کاری را بگیرید، مصمم دنبالش می‌افتید و هرگز نه را قبول نمی‌کنید.

شخصیت شناسی با نان پرتزل

پرتزل نام مجموعه‌ای متنوع از نان‌هاست که به نام نان گره‌ای یا حلقه‌ای در طعم‌های مختلف در دسترس است و به باور محققان همین نان ساده، می‌تواند ابزاری برای شخصیت شناسی باشد. آیا ترجیحتان برای انتخاب از روی میزی پر از انواع خوراکی، همین نان است؟ اگر اینطور است پس کارهای روتین و تکراری، شما را خیلی زود خسته می‌کند و در مقابل، دنبال ابداع و نوآوری در زندگی‌تان هستید؛ تصمیماتتان را بر اساس قوه شهودی و شور و اشتیاق درونی می‌گیرید و در اصل به جای عقل و منطق، از احساسات برای جهت‌دهی به انتخابهایتان استفاده می‌کنید؛ مخصوصا اگر پای عشق و علاقه وسط باشد. یعنی در جستجو بدنبال عشق، کار را بدست قلبتان می‌سپارید و چالش‌های زندگی شما را هیجان‌زده می‌کند.

چیپس تورتیلا می‌گوید کمال‌طلبید

اگر از خوردن چیپس تورتیلا سیر نمی‌شوید، احتمالا کمال‌طلبید. البته کمال‌طلبی شما فقط برای خودتان نیست، بلکه به کل محیط دوروبرتان هم تعمیم پیدا می‌کند. از این جهت، مایه‌های انسان‌دوستی در وجودتان هست و غالبا بی‌عدالتی و نابرابری‌های دنیا ناراحتتان می‌کند.

چیپس تورتیلا و کمال طلبی در افراد
چیپس تورتیلا که مکزیکی است می‌تواند حاکی از کمال‌طلبی فرد باشد.

تکلیف پنیر دوست‌ها با زندگی روشن است

پنیر، خوشمزه و نرم است، بخصوص اگر ذوب شده باشد، مثل دیپ‌های مختلف گودا، بلوچیز و کِمِمبِر که دیگر نورعلی نور است. اگر نمی‌توانید جلوی ناخنک زدن به تاپینگ پنیر روی غذاها و سالادهای مختلف را بگیرید، از نظر شخصیتی مرز بین درست و غلط را در زندگی به وضوح برای خودتان مشخص کرده‌اید.دلتان می‌خواهد با همه به عدالت رفتار کنید. بنا به مطالعه آلِن هِرش، شما آدم باوجدانی هستید؛ از طرفی، علاقه‌تان به پنیر نشان می‌دهد اهل برنامه‌ریزی هم هستید.

گوشت‌خوارها عاشق معاشرتند

اگر گوشت دوست دارید، آدم اهل معاشرتی هستید و از خطای دیگران گذشت می‌کنید؛ گذشته از این، آسایش دیگران را قبل از خودتان در نظر می‌گیرید و حتی آن را به آسایش خودتان ترجیح می‌دهید تا خشنودشان کنید. اگر استیک دوست دارید، پس دوستانتان  همیشه می‌توانند روی شما حساب کنند. به باور محققان، گوشت‌خوار و گیاهخوار بودن، می‌تواند به معیاری برای شخصیت شناسی تبدیل شود.

گوشتخواری و روابط اجتماعی بهتر
خوردن گوشت و استیک نشانه‌ای بر اجتماعی بودن افراد است.

با کراکر دیگران را قضاوت کنید

کراکر خوراکی‌ای است با سطح صاف و پخته که غالبا از گندم تهیه می‌شود و آن را با نمک، گیاهان، تخم‌های خوراکی یا پنیر مزه‌دار می‌کنند. میانه‌تان با کراکر چطور است؟ نمی‌توانید در برابرش مقاومت کنید، درست است؟ احتمالا جزو دسته آدم‌های اهل تامل و تعمقید و تمام تصمیماتتان را بر مبنای منطق قرار می‌دهید تا احساسات. عجیب اینکه آنهایی که کراکر دوست دارند ممکن است خیلی راحت وارد ارتباط عاطفی با کسی شوند.

سبزیجات و میوه‌ها درباره شما چه می‌گویند؟

سیب همیشه در شیرینی پای و خیار همیشه در سالادتان پیدا می‌شود؟ کل یخچال‌تان را پر از میوه و سبزیجات تازه می‌کنید و حتی قبل از بیرون رفتن از خانه، برای تغییر حال و هوایتان هم که شده، یک کاسه پر سالاد درست می‌کنید؟ بر اساس مطالعه‌ای که سال ۲۰۱۵ در ژورنال«اشتها» (Appetite) منتشر شد، اگر نسبت به عادات غذایی‌تان هشیار هستید و تکه‌های میوه روی سالادتان می‌ریزید، پس صاحب دیدگاه و شخصیتی باز و پذیرایید. میل دارید تجربیات جدید داشته باشید و کارهای جدید انجام بدهید. به علاوه، احتمالا ترجیح دادن غذاهای سالم به گوشت، خبر از شخصیت ملایم‌تر و مهربان‌تری می‌دهد.

غذاهای پر کالری
در صورتی که انتخاب اولتان غذاهای پر کالری باشد خبر از پرخوری عصبی می‌دهد.

فست‌فود خورها عصبی‌ترند

از اینکه دستهایتان چرب و چیلی شود نمی‌ترسید؟ به جای گزینه‌های سالم‌تر، انتخابتان بیشتر اوقات غذاهای پر کالری مثل همبرگر و ساندویچ و پیتزاست؟ براساس پژوهش‌هایی که در مورد شخصیت شناسی انجام شده، شما عصبی هستید. مطالعه‌ای که سال ۲۰۱۵ در ژورنال «اشتها» منتشر شد نشان می‌دهد افراد عصبی، غذاهای پرکالری‌تری می‌خورند و بیشتر هم درگیر پرخوری عصبی می‌شوند. پس عجیب نیست اگر وقتی پای قسمت آخر سریال محبوبتان نشسته‌اید، یک بسته کامل پفک را هم تمام کنید.

۱۰ باور اشتباه درباره رژیم لاغری

انتخاب بین میوه و شیرینی برای لاغر شدن

تقسیم‌بندی همه چیز به خوب و بد، یا سیاه و سفید، خود را به سفره ما و رژیم لاغری انتخابی‌مان هم می‌کشاند. باورهای غذایی ما، که گاهی نمی‌دانیم از کجا به زندگی‌مان راه پیدا کرده‌اند، خیلی چیزها را تحت تاثیر قرار می‌دهند. از سبک زندگی، تا روابط یا حتی سلامت ما، وابسته به همین باورهایی است که گاهی با یک شایعه و گاه با یک عقیده قومی، به زندگی‌مان راه پیدا کرده‌اند. رژیم‌های لاغری با وجود پرطرفدار بودن‌شان، اغلب با همین باورهای اشتباه دست و پنجه نرم می‌کنند!

اما قبل از آنکه برای لاغر شدن تصمیمی بگیرید، بهتر است کمی در این مورد فکر کنید: «رابطه من با غذا»! تابحال به آن فکر کرده بودید؟ می­‌دانستید ممکن است اضطراب غذایی داشته باشید و مثلا با وجودی که به مهمانی یا تولد دعوت شده­‌اید و خیلی دلتان می‌­خواهد تکه‌­ای از کیک شکلاتی روی میز را بردارید و بخورید، اما اضطراب باعث می­‌شود میل­تان را سرکوب کنید؟ یا موقع برگشتن از سر کار همیشه از جلوی دونات­‌فروشی تازه تاسیس خیابان محل زندگی رد می‌­شوید، نیم­‌نگاهی به رنگ‌­های صورتی، کرم، شکلاتی آنها با تزیینات بامزه و رنگارنگ رویشان می­‌اندازید، ولی به خاطر اضطراب هیچوقت پا سست نمی­‌کنید که داخل مغازه شوید؟

احساس­تان در این مواقع ممکن است مثبت باشد و به اراده خودتان افتخار کنید؛ اما چه کیک و دونات را نخورید یا بخورید، چیزی از درون شما را می‌­خورد و شکایت دارد که چرا با وجود میل شدید به غذا، آن را امتحان نکردید، یا برعکس؛ چرا نتوانستید جلوی خودتان را بگیرید و باز هم اشتباه کردید؟ این حس وحشتناک است.

انتخاب رزیم مناسب غذایی برای لاغر شدن
انتخاب رژیم غذایی مناسب برای لاغری نیاز به اصلاح باورهای اشتباه درباره تغذیه دارد.

بسیاری از افرادی که دنبال رژیم لاغری می­‌روند، در میان انواع دلایل­شان برای این کار، یکی از این دو حس را دارند؛ حتی اگر بارها رژیم گرفته باشند. آنها نمی­‌دانند چرا رژیم‌­ها نتیجه مطلوب و پایدار ندارند و چرا لازم است قبل از اقدام به رژیم گرفتن، باورهای درستی از لاغری داشته باشند. در این مطلب ۱۰ باور اشتباه درباره رژیم لاغری را جمع­‌آوری کرده­‌ایم. آنها را بخوانید و ببینید به کدام یکی باور دارید و چطور می­‌توانید آن را تصحیح کنید.

اشتباه اول: لاغر شدن فقط اراده می‌خواهد

این جمله که از فرط تکرار در خیلی از موقعیت‌­ها تبدیل به کلیشه‌­ای زرد شده است، اتفاقا مهمترین باور اشتباه است. اما چرا؟ چون برای کاهش وزن، ابتدا باید روی ذهنیت­تان در مورد موضوع لاغری کار کنید. مطالعات و تجربیات بسیاری از افراد نشان داده که اگر در این مسیر صرفا به قدرت اراده متکی باشید، بعد از مدتی خودتان را به خاطر کوچکترین تخلف یا رها کردن رژیم سرزنش خواهید کرد و چرخه رژیم گرفتن را بارها تکرار می‌­کنید.

پس به جای فشار آوردن به خود و مشت و لگد زدن به عزت نفس­تان، بنشینید و سوال کنید: «چرا می‌­خواهم رژیم غذایی­‌ام را تغییر بدهم؟»، «چرا می­‌خواهم فعالیت بدنی بیشتری داشته باشم؟». جوابتان را بنویسید و به چراها فکر کنید. ترجیحا جوابتان را روی کاغذ چسبی کوچکی یادداشت کنید و آن را روی آینه اتاق یا منزل بچسبانید تا هر بار چشمتان به آن بیفتد و انگیزه شخصی­تان را به خودتان یادآوری کنید.

اشتباه دوم: رعایت رژیم لاغری کافی است

 بسیاری از اوقات، رژیمی را به امید لاغر شدن می­‌گیرید و به نتایج کوتاه مدتی هم دست پیدا می­‌کنید و بعد رهایش می­‌کنید. به همین خاطر است که افراد رژیم­‌های متعددی را امتحان می­‌کنند و دایم تغییر می‌‎­دهند. جدای از مورد قبلی که خیلی‌­ها آن را رعایت نمی­‌کنند، قبل از لاغری باید حقیقتی را بدانید و آن بازگشت­‌پذیری بسیاری از رژیم‌­هاست.

رژیم لاغری در کنار سبک زندگی سالم معنا پیدا می‌کند‌. سبک زندگی خاصی که باعث حفظ تناسب اندام فرد بشود، مسئله­‌ای است که یک عمر باید رعایت کرد. این را بدانید که اگر رژیم غذایی ایده‌­آلی وجود داشت که نتایج طولانی‌مدت داشته باشد، تابحال از آن باخبر شده بودیم. به همین خاطر هر نوع رژیم، شِیک، بار، قرص، نوردرمانی، لیزردرمانی و غیره­ که ادعا می‌­کند در کوتاه مدت شما را به وزن و اندام ایده‌­آل خواهد رساند فریب است.

در نظر داشته باشید کاهش وزن، کاری تک بعدی نیست. یعنی فقط با تغییر رژیم غذایی یا ورزش کردن نمی‌­توان به بدن ایده‌­آل پایدار رسید. شما باید مجموعه­‌ای از عوامل مثل نوشیدن آب به مقدار کافی، داشتن خواب کافی، دوری از موادمخدر و الکل و وضعیت روانی و روحی متعادل را برای خود فراهم کنید.

به عنوان نمونه، استرس باعث بالا رفتن کُورتیزول در بدن، وادار کردن فرد به روی آوردن به خوردن به عنوان مکانیسمی دفاعی در برابر استرس و افزایش وزن می­‌شود. پس داشتن سبک زندگی سالم برای حفظ وزن مورد نظر ضروری است.

اشتباه سوم: کالری بشمرید تا لاغر شوید

اینجا هم خیلی از افراد یک نکته مهم را از قلم می‌­اندازند: رعایت کالری نوشیدنی­‌ها به اندازه کالری غذاهای دریافتی مهم است. نوشیدن اسموتی و آبمیوه خانگی خوب است؛ اما باقی نوشیدنی‌­­ها مثل آبمیوه­‌های آماده، سودا، نوشیدنی‌­های الکلی و قهوه‌­های آماده برای کسانی که دنبال لاغر شدن هستند خوب نیستند.

همین مورد آخری، در هر لیوان ۵۰۰ کالری دارد که به اندازه یک غذای کامل است. بنابراین، اگر نوشیدنی مصرف می‌­کنید به مقدار کالری آن دقت داشته باشید.

کالری شماری در رژیم غذایی
شمارش کالری‌ها هم در غذا و هم نوشیدنی الزامی است.

اشتباه چهارم؛ فقط بدوید و کالری بسوزانید

جدا از برنامه تمرینی و ورزشی منظم، آب عنصری دم‌دستی است که برای لاغر شدن کمک‌تان می‌­کند. نوشیدن آب به مقدار لازم، در متابولیسم سریع­‌تر و هضم راحت­‌تر غذا موثر است. وقتی بدن شما کم‌آب باشد، کاهش وزن آهسته­‌تر اتفاق می‌­افتد چون متابولیسم، زمان و انرژی بیشتری می­‌برد. سعی کنید همیشه قمقمه آبی همراهتان داشته باشید و آب بنوشید. یا اینکه در فاصله بین وعده‌­های غذایی، همراه با اسنک، آب بخورید.

اشتباه پنجم؛ عجله نداشته باشید، همیشه وقت هست!

این تفکر بین جوانان طرفداران زیادی دارد. خیلی‌­ها فکر می‌­کنند در سن جوانی می‌­توان هر اندازه از همه چیز خورد و بعدا در سنین بالاتر که دچار مشکلات سلامتی شدیم رژیم‌­مان را تغییر بدهیم. اما واقعیت این است که رژیم سالم گرفتن بعد از مثلا سکته قلبی، نوشداروی بعد از مرگ سهراب است.

سکته، تازه شروع بیماری قلبی است. به علاوه، عادت­‌های غذایی نادرست می­‌تواند به سرطان و سکته مغزی هم منجر بشود، آنهم بدون هیچ نشانه قبلی. بنابراین، وقت تغییر دادن رژیم غذایی همین الان است، نه بیست سال بعد.

اشتباه ششم؛ به‌جای رژیم گرفتن ورزش کنید

این حرف را کسانی می­‌گویند که برنامه غذایی منظم و حساب شده­‌ای ندارند و تصور می‌­کنند ورزش، کالری‌­های اضافی را می‌­سوزاند. اما شما هرچقدر هم با سرعت روی تردمیل بدوید و عرق بریزید، باز هم بیشتر از یکی دو کیلومتر طی نخواهید کرد و این مقدار کالری سوخته، هنوز از نصف کالری­‌هایی که در یک قوطی نوشابه بدون الکل پیدا می­‌شود کمتر است. پس ورزش در کنار رعایت رژیم لاغری، دو مکمل خوب برای هم هستند، نه جایگزین یکدیگر.

فعالیت بدنی برای کاهش وزن
ورزش برای لاغری لازم است اما کافی نیست.

اشتباه هفتم؛ رژیم­ کتوژنیک دوای چاقی است

بسیاری از کسانی که رژیم لاغری می‌گیرند، می­‌گویند سیب‌­زمینی، پاستا و نان را کنار گذاشته‌­اند تا کربوهیدرات کمتری مصرف کنند و لاغر شوند. اما واقعیت این است که کربوهیدرات از هر منبعی که باشد در هر گرم بیشتر از چهار کالری ندارد، اما همین مقدار برای چربی، ۹ کالری در هر گرم است.

شاهد این مسله مردم کشورهای ژاپن، کره و چین هستند که با وجود مصرف برنج و نودل از باریک­ اندام‌­ترین مردم دنیا بودند و بعد از ورود گوشت و غذاهای سرخ­‌کردنی از طرف غربی­‌ها مشکلات وزنی برای مردم این کشورها بروز کرد.

رژیم کتوژنیک
رژیم کتوژنتیک رژیمی است که در آن کربوهیدارت حذف می‌شود.

رژیم‌­هایی که کربوهیدرات را کنار می‌­گذارند، برای مدت کوتاهی با محدود کردن اشتهای افراد و مصرف کالری کمتر باعث لاغری می‌­شوند، اما شما در اصل متابولیسم بدن را تغییر داده‌­اید و حفظ این وضعیت برای طولانی مدت غیرممکن است. بعد از رفع محدودیت در مصرف کربوهیدرات‌­ها، مثلا دو یا چند سال بعد، بدن شما مجددا وزن قبلی و بیشتر را پیدا می‌­کند. پس به فکر راه­‌حل­‌های طولانی مدت‌تر باشید.

اشتباه هشتم؛ رژیم گیاهی پوکی استخوان می‌آورد

این باورهای قدیمی در مورد خطرات حذف گوشت و لبنیات باعث شده افراد از انتخاب رژیم گیاهخواری یا وگان خودداری کنند. درحالیکه مطالعات نشان می­‌دهد وضعیت استخوان، چه در بچه‌­ها یا بزرگترهایی که مرتب شیر می­‌خورند با آنها که کمتر یا اصلا شیر نمی‌­خورند فرقی ندارد.

رژیم گیاهی
بسیاری از افراد بر سر دو راهی انتخاب رژیم گیاهی و ادامه دادن رژیم فعلی هستند.

به علاوه، شما می­‌توانید کلسیم، آهن و پروتئین مورد نیاز را در هر سه مورد از سبزیجات برگدار، غلات کامل و حبوبات هم بگیرید. همینطور نحوه پخت بهتر است نیم‌­پز یا بخارپز باشد، اما حتی در صورت پخت به روش‌­های دیگر هم شما کم‌وبیش مقدار پروتئین و مواد مغذی یکسانی را جذب خواهید کرد.

اشتباه نهم؛ ماهی سالمون آدم را لاغر می‌­کند

البته که ماهی‌­ها چربی خوب اومگا ۳ دارند، ولی باید بدانید این نوع چربی صرفا ۱۵ الی ۳۰ درصد کل چربی‌­های گوشت ماهی را تشکیل می­‌دهد. باقی مانده ۷۰% چربی، ترکیبی از چربی‌­های اشباع شده و سایر چربی­‌هاست که همانطور که گفته شد، در هر گرم ۹ کالری به بدن شما تزریق می­‌کند. پس خوردن ماهی سالمون به امید لاغری، دور کمر شما را اضافه خواهد کرد، نه برعکس.

اشتباه دهم؛ اهل آشپزی نیستید؟ غذا سفارش بدهید

رستوران‌­های بیرون‌­بر و کافه‌­تریاها روغن زیادی برای تهیه غذا استفاده می­‌کنند که آنرا خوشمزه‌­تر می‌­کند و شما ترغیب می‌­شوید تا دوباره برای امتحان مزه آن غذا به رستوران سر بزنید. پس غذا خوردن بیرون منزل را محدود به موقعیت­‌های خاص مثل جشن و مهمانی کنید، نه یک عادت دایمی.

غذا خوردن در رستوران
غذا خوردن بیرون منزل به عنوان تفریح مانعی ندارد، اما نباید تبدیل به عادت شود.

در صورتی که به این کار را بصورت روزانه یا بیشتر اوقات انجام می‌­دهید، خودتان را عادت بدهید تا عصرها غذای فردا را آماده و بسته‌بندی کنید که چیزی برای خوردن داشته باشید. در ضمن اگر فکر می‌کنید با سفارش سالاد در رستوران کار درستی را انجام داده‌اید در اشتباهید! بعید است سالادهای رستورانی با سس خوشمزه فراوان و پنیرهای چرب و متنوع‌شان، به لاغر شدن‌تان کمکی کنند.